دانلود و خرید کتاب صوتی عادات برنده
معرفی کتاب صوتی عادات برنده
کتاب صوتی عادات برنده، چهار رازی که ادامه زندگی شما را تغییر خواهد داد، اثر دیک لایلز است که با ترجمه آرش صدر منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی عادات برنده
عادات برنده ۴ رازی را که ادامه زندگیتان را تغییر خواهد داد، به شما معرفی خواهد کرد. کتاب عادات برنده که در قالب داستان نوشته شده، بسیار فراتر از سرگرم کردن خواننده است و اصول کاربردی و عمیق زیادی را درباره عادتها آموزش میدهد. این کتاب پیام ساده، اما نیرومندی میدهد که میتواند ما را نهتنها در کار؛ بلکه، در زندگی شخصی هم، کارآمدتر کند.
افراد؛ دو نوعاند: کسانی که به دیگران کمک میکنند و کسانی که بیتفاوتند.
کتاب عادات برنده به کمککنندهها در این دنیا پیشکش شده است؛ آن دسته از افرادی که همیشه راههایی برای کمک به دیگران و رفع نیازشان پیدا میکنند. کتاب عادات برنده به ما نشان میدهد چطور با مردم به خوبی کار کنیم.
انتقال جنیفر و آلبرت از شیکاگو به کالیفرنیا تغییر بزرگی در زندگیشان بوده است، به جنیفر ترفیعی پیشنهاد شده تا یکی از خطوط تولید شرکت جدید را با خط تولیدی که پیشتر در شیکاگو ارتقا داده بود، یکپارچه کند. در ابتدا فکر جابجایی، آنهم به جایی دور از زادگاه اصلی، برای این زوج ترسناک بود. آنها نگران دور بودن از دوستان و خانواده بودند و اینکه چقدر همه چیز در جای جدید، با شیوه زندگیای که با آن بزرگ شده بودند، متفاوت خواهد بود.
شنیدن کتاب عادات برنده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند زندگیشان را بهبود دهند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب عادات برنده
خدایا باورم نمیشه جنیفر رو بیدار نکردم. این تقریبا همون خوابی بود که سه شب پیش دیدم. شاید اگه فقط اینجا بشینم و فکر کنم به اون خواب برگشتم، بتونم از شرّ این احساسات خلاص بشم تا مثل دفعه قبل تمام روز همراهم نباشن.
بنابراین او تا جایی که میتوانست، تصاویر خواب را به یاد آورد، با اینکه ترتیب آن اغلب منطقی به نظر نمیرسید؛ ولی شروعش مانند خوابهای هر شب دیگر بود. او خودش را دید که سر کار میرود. در مسیرش از پارکینگ تا اداره، از کنار هرکسی که رد میشد، مودب و دوستانه به نظر میرسیدند. با این حال در آن جمعیت هیچ چهره آشنایی وجود نداشت. همه غریبه بودند. او به طور اتفاقی متوجه شد که همه چقدر جوان به نظر میرسیدند، اما فکر نمیکرد موضوع مهمی باشد.
سپس به ادارهاش با همه در و دیوار آشنای آن رسید و او مانند خانه احساس راحتی کرد. بعد از آن که کامپیوترش را روشن کرد و پیامهای صوتیاش را چک کرد، پاکتی از وسط میزش برداشت. چک حقوقش از طرف کارفرمایش در شرکت تکنولوژیهای کاربردی جهانی (UGAT ) بود. وقتی به آن نگاه کرد، اولین چیزی که متوجه شد این بود که مبلغ ناخالص پرداخت، یک دلار و نودوهشت سنت بود! پس از کسرهای مالیاتی، پرداختی خالص به او یک دلار و هفده سنت بود. سپس به تاریخ آن نگاه کرد که بیست سال آینده را نشان میداد!
وقتی از صندلیاش بلند شد تا چک را به اداره مالی ببرد، خودش را گیرافتاده در قفسی دید که در جایی از زیرزمین شرکت شناور بود. اما با اینکه یک قفس بود، ولی او نمیتوانست میلههای آن را بگیرد. چیزی او را احاطه کرده بود و نمیتوانست بفهمد چه بود. خارج از قفس، گروهی ثابت از همکارانش را میدید. آنها روی پلههای مختلفی قرار داشتند که فرشهای جادوییِ بیانتها رویشان پهن شده بود. این پلههای پرتلاطم، اطراف سلولش را در بر گرفته بودند و باعث شده بود افراد به طرز جادویی به سمت قسمت های بالای ساختمان شناور باشند. وقتی آنها رو به بالا شناور می¬شدند، میخندیدند و شوخی میکردند و حرکت میکردند. انگار در حال رفتن به مهمانی بزرگی در آسمان بودند، جایی که هدایای بسیاری برای همه وجود داشت.
همه افراد نسبت به آلبرت بیتوجه بودند. او برای آن¬ها نامرئی بود. تلاش کرد تا به سلول چنگ بزند و خودش را آزاد کند، اما نمی¬توانست تماسی برقرار کند. او به طور مداوم تلاش می¬کرد تا فریاد بزند، اما هیچ صدایی از دهانش خارج نمیشد. او با ناامیدی می¬خواست به آنها بپیوندد، بخشی از آن همه هیجان باشد...
زمان
۲ ساعت و ۶ دقیقه
حجم
۱۱۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲ ساعت و ۶ دقیقه
حجم
۱۱۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
دلیل اینکه کتابی به این خوبی زیاد دیده نشده رو نمیدونم اما فوق العاده بود
کتاب جالبی بود❤️ گوینده ها خیلی عالی بودند👏👏