دانلود و خرید کتاب صوتی نارگل و مرغ مینا
معرفی کتاب صوتی نارگل و مرغ مینا
نارگل و مرغ مینا نام اثری از آتوسا صالحی است.
این کتاب در مجموعهی نارگل قرار دارد که توسط انتشارات نردبان (واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران) چاپ شده است. محبوبه یزدانی نیز کار تصویرگری این کتابها را بر عهده داشته است.
شورای کتاب کودک این مجموعه را به عنوان یکی از آثار قابل توجه ادبیات کهن در سال ۱۳۹۶ - ۱۳۹۷ معرفی کرده است.
دربارهی کتاب «نارگل و مرغ مینا»
مرغ مینای نارگل، دلش برای خانهاش تنگ شده. نارگل مرغ مینا را مثل خواهرش دوست دارد و دلش نمیخواهد اجازه بدهد او از پیشش برود. اما مرغ مینا دیگر حرف نمیزند و از دست نارگل غذا نمیخورد...
کتاب نارگل و مرغ مینا از قصههای قدیمی مثنوی معنوی مولانا اقتباس شده است، داستانی با رویکردی محیط زیستی است. آتوسا صالحی نویسندهی این مجموعه کوشیده تا در کتابهای این مجموعه، ماجراهای نارگل، داستانهایی را رقم بزند که در آن فاجعهای زیست محیطی رخ میدهد و نارگل، شخصیت اصلی کتاب، باید برای حفظ محیط زیست تلاش کند.
کتاب «نارگل و مرغ مینا» را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب نارگل و مرغ مینا برای کودکانی که سالهای اول دبستان را میگذرانند، کتابی جذاب و خواندنی است. این کتاب همچنین برای افرادی که به بازآفرینی قصهها و ادبیات کهن علاقه دارند نیز، جالب و دلچسب است.
دربارهی آتوسا صالحی
آتوسا صالحی از نویسندگان پرکار کودکان و نوجوانان است. او در سال ۱۳۵۱ در تهران متولد شده است و فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۶۹ با همکاری با مجلهی سروش آغاز کرده است. بعدها با نشریههایی چون مجلهی همشهری، هفتهنامه و روزنامهی آفتابگردان، روزنامهی شرق و ایران همکاری کرد. در حال حاضر به عنوان نویسنده، مترجم، شاعر و ویراستار کودک و نوجوان فعالیت میکند. او جوایز زیادی را از آن خود کرده است. همچنین داوری جایزههایی مثل پروین اعتصامی و کتاب سال وزارت ارشاد، جشنوارهی سپیدار، جشنوارهی کتاب برتر و ادبیات کودک شیراز و کتاب سال کانون پرورش فکری را نیز در کارنامهی خود دارد.
جملاتی از کتاب «نارگل و مرغ مینا»
اسم من نارگل است. این هم بابای من است. این کلبهی ماست.
این گل را من و بابا با هم کاشتیم. اسمش شمعدانی است. این درخت توسکا هم خواهر دوقلوی من است. بابا اسمش را گذاشته است گلنار. چند روز پیش به بابا گفتم: «دلم یک خواهر میخواهد که من را بخنداند و با من بازی کند.»
بابا خندید و گفت: «حیف هیچ مغازهای خواهر نمیفروشد، آن هم از اینجور خواهرهایی که تو میخواهی.»
بشکن بلندی زدم و گفتم: «اصلا فهمیدم دلم چی میخواهد!»
بابا اولش راضی نبود اما آنقدر بوسش کردم از جایش بلند شد...
زمان
۵ دقیقه
حجم
۵٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۵ دقیقه
حجم
۵٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد