
دانلود و خرید کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
معرفی کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
کتاب صوتی «همهٔ آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲» نوشتهٔ امین فرد و با صدای گروه گویندگان، توسط نشر فرهنگی فرد منتشر شده است. این اثر در ادامهٔ مجموعهای فانتزی و حماسی قرار میگیرد که با الهام از اسطورهها و افسانههای کهن، دنیایی پر از اژدها، موجودات افسانهای و تمدنهای گمشده را روایت میکند. داستان با محوریت شخصیتهایی چون دگار، آگیرا، سرندا و اَوِر، ماجراهای پر فراز و نشیبی را در جهانی پررمزوراز دنبال میکند. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
این کتاب در قالب رمان فانتزی و حماسی نوشته شده و ادامهای بر داستانهای پیشین مجموعهٔ «همهٔ آنان از خدایان بودند» است. روایت در جهانی خیالی و اسطورهای میگذرد که در آن، اژدهاها، موجودات افسانهای و تمدنهای باستانی نقش محوری دارند. نویسنده، امین فرد، با خلق شخصیتهای متعدد و پیچیده، داستان را در بستری از ماجراهای پرخطر، سفرهای اکتشافی و جستوجوی حقیقتهای فراموششده پیش میبرد. ساختار کتاب به گونهای است که هر بخش، زاویهای تازه از جهان داستانی را آشکار میکند و مخاطب را با لایههای مختلف تاریخ، اسطوره و سرنوشت شخصیتها روبهرو میسازد. «همهٔ آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲» با تکیهبر عناصر خیالپردازی، به بررسی مفاهیمی چون هویت، گذشته، قدرت و پیوند انسان با طبیعت و اسطورهها میپردازد. این اثر برای مخاطبانی که به داستانهای فانتزی و روایتهای چندلایه علاقه دارند، تجربهای متفاوت و پرکشش فراهم میکند.
خلاصه داستان همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «همهٔ آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲» با بازگشت شخصیت دگار به صحنه آغاز میشود؛ او در جهانی نیمهتاریک و پر از سایههای تهدیدآمیز، با خاطرات و پیشگوییهایی روبهروست که از وقوع رویدادهای بزرگ و خطرناک خبر میدهند. دگار به همراه گرگ خاکستری وفادارش، وارد شهری میشود که نشانههایی از تمدنهای کهن و اژدهاها در آن دیده میشود، اما مردم شهر از گذشته بیخبرند و تنها افسانههایی مبهم در ذهنها باقی مانده است. در کنار دگار، شخصیتهایی چون آگیرا، سرندا و اَوِر نیز حضور دارند که هر یک با دغدغهها و زخمهای گذشته، به دنبال کشف حقیقت و نجات خود و دیگران هستند. در این بخش از مجموعه، جستوجوی گروه برای یافتن نشانههایی از تمدن گمشده و راز اژدهاها شدت میگیرد. آنها با عبور از شهرها و پرستشگاههای باستانی، به دنبال پاسخهایی دربارهٔ ریشهٔ اژدهاها و سرنوشت تمدنهای پیشین میگردند. روایت با بازگشت به خاطرات و افسانههای کهن، پیوند میان گذشته و حال را برجسته میکند و نشان میدهد که چگونه سرنوشت شخصیتها با سرنوشت جهان گره خورده است. در این میان، بیماری سرندا، حضور نیروهای مرموز و تهدیدهای ناشناخته، فضای داستان را پرتنش و رازآلود نگه میدارد. جستوجوی گروه برای یافتن حقیقت، آنها را به دل خطرات تازه و مواجهه با دشمنان قدیمی و جدید میکشاند، درحالیکه هر قدم آنها، پردهای تازه از رازهای جهان را کنار میزند.
چرا باید کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲ را بشنویم؟
این کتاب با خلق دنیایی پر از اسطوره، اژدها و تمدنهای فراموششده، مخاطب را به سفری پرماجرا و پررمزوراز میبرد. روایت چندلایه و شخصیتهای پیچیده، فرصتی برای تجربهٔ داستانی متفاوت و غرقشدن در جهانی خیالی را فراهم میکند. علاقهمندان به فانتزی و داستانهای حماسی میتوانند با شنیدن این اثر، با دغدغههایی چون هویت، گذشته و پیوند انسان با اسطورهها روبهرو شوند و در کنار شخصیتها، به جستوجوی حقیقت و کشف رازهای نهفته بپردازند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دوستداران ژانر فانتزی، اسطورهای و حماسی مناسب است. کسانی که به روایتهای چندلایه، ماجراجوییهای گروهی و کشف رازهای تاریخی علاقه دارند، از شنیدن این اثر لذت خواهند برد. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال داستانهایی با دنیاسازی غنی و شخصیتهای پررمزوراز هستند، انتخاب مناسبی است.
بخشی از کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
«تبار گمشده اژدهایان!» کسی این جمله را گفت و خاموش شد. دگار از جایش برخاست. هوا نیمه تاریک بود و نمیتوانست رنگهای اطراف را تشخیص دهد. سرگردان اطراف را نگریست. گذر تند و تیز سایهای بر فراز سرش باعث شد که با سرعت گردنش را بچرخاند. در کرانههای بیانتهای دور، غرشهای خفهای به گوشش میرسید. سایه دیگری گذر کرد و در پس آن سایهدیگری لکهای بر آسمان انداخت. هراس او را احاطه کرده بود و صدای خراب شدن قلعه بزرگی را میشنید که سنگهایش به سهمگینی تن به زمین میدادند. «دآلگآر خواهد آمد.» ناگهان صدها سایه بزرگ را دید که در بالای سرش بال میزدند و میغریدند. نمیدانست به کدام سو روانه شود. شنلش را جمع کرد. سوی غرب در آتش میسوخت و شمال را سرمای کشندهای فرا گرفته بود. از هر سو موجوداتی را میدید که میدویدند و نزدیک میشدند. از خواب جهید و در بین علفها نشست. عرق را از پیشانیاش سترد و اجازه داد تا نفسهایش آرام بگیرد. آن دیگر چه بود؟ به یاد خوابش در هاگوت افتاد که فرد شش دستی بر فراز برجی ایستاده بود و جنگل روبرویش در آتش میسوخت. دستش را ستون بدنش کرد تا نیفتد. سرش را سوی آسمان برد. آن سایههای درون خوابش همه اژدها بودند. از اینکه هیچکدام را الان نمیدید، آرام بود. دیدن خاطرات یک طرف و خوابهای گنگ از طرف دیگر ذهنش را عذاب میدادند. پیشگویی را به یاد آورد که میگفت: «دوران رستگاری نزدیک است. گورزاد تک شاخی سوار بر مرگ سیاه خواهد آمد و مرگ را با تک دستش به دنبال خود خواهد کشید. جایجای، جانِجان از کسان خواهد کشید؛ دشتها به خارزاری و جانوران به تلی استخوان. هر کس به جان کسی دیگر و هر موجودی به خون دیگری وحشی شوند. تنهداران شاخهدار خشک شوند و بسوزند. هر کس، انگار که به پایان آمده است.» نگرانیاش کمکم محو شد و توانست به یاد بیاورد که در کجا بود. کمی آنطرفتر راهی در دل دشت پیش میرفت که اهالی را سوی کِرا میبرد. نفس عمیقی کشید و عرق را از شقیقههایش پاک کرد. بغچه را برداشت و روی دوشش انداخت. پایین شنلش کامل ساییده شده بود و چند جا از آن زدگی داشت. عبور جوی باریکی از میان علفها، زمین را گِلی و نرم کرده بود. دگار مسیرش را کج کرد و به میان راهی خاکی رفت که چندین درشکه کِلِتکِلِتکنان روی آن به جلو میتاختند. ناگهان در کنارش گرگ خاکستری را دید که در میان بوتهها بدو مینگریست. ناباورانه به او نگریست و حتی مردمکش هم تکان نمیخورد. در تمام مدتی که دگار روی شهر متحرک بود گرگ خاکستری به همراه او میآمد و همیشه به او کمک کرده بود.
زمان
۱۵ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۷۰٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۵ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۷۰٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد