دانلود و خرید کتاب صوتی آواز خوش یک پیامبر
معرفی کتاب صوتی آواز خوش یک پیامبر
کتاب صوتی آواز خوش یک پیامبر نوشتۀ افسانه موسوی گرمارودی است. صابر ساده گویندگی داستان کودک را انجام داده و صدای آبی (انتشارات علمی و فرهنگی) آن را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر داستان زندگی حضرت داوود را با زبانی ساده برای کودکان نوشته شده است.
درباره کتاب صوتی آواز خوش یک پیامبر
یافتن بهترین کتاب کودک یکی از مشغلههای ذهنی والدین محسوب میشود؛ چرا که کودکان با کمک کتابهای کودکانه میتوانند به درک و رشد بهتری برسند. زمانی که صبحت از خرید کتاب کودک میشود منظور فقط کتاب داستان کودک یا کتاب قصههای کودکانه نیست، بلکه این مجموعه کتاب شعر کودک، کتاب علمی کودک و... را هم در برمیگیرد که بسیار مهم هستند.
قبل از هر اقدامی باید بدانید برای چه کسانی میخواهید کتاب بخرید و بر اساس گروه سنی او اقدام کنید. بهعنوانمثال اگر برای کودکی ۱۰ساله دنبال کتاب هستید، با جستوجوی بهترین کتاب برای کودکانه دهساله میتوانید مشکل خود را حل کنید؛ اما فراموش نکنید گروه سنی کتابهای کودک بسیار مهم است. در مجموع، کتاب کودک با تصویر بسیار مورد استقبال قرار میگیرد؛ چرا که رنگها کودکان را به خود جذب میکنند. در ادامه با این تقسیمبندی گروه سنی کودکان آشنا میشوید:
گروه الف: سالهای قبل از دبستان
گروه ب: کلاسهای اول، دوم و سوم دبستان
گروه ج: کلاسهای چهارم، پنجم و ششم دبستان
کتاب صوتی آواز خوش یک پیامبر، داستان زندگی حضرت داوود است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. حضرت داوود پس از طالوت به قدرت رسید. خداوند زبور را به او نازل کرد و ساختن زره را به او آموخت و آهن را برایش نرم کرد. او هر روز زرهی میساخت و به فروش میرساند. داوود فردی خوشصدا بود بهطوریکه وقتی میخواند پرندگان و حیوانات نیز دورش جمع میشدند.
شنیدن کتاب صوتی آواز خوش یک پیامبر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به کودکان گروه سنی «ب» و «ج» و همهٔ کودکانی که به داستان زندگی پیامبران علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از صوتی کتاب آواز خوش یک پیامبر
«داود که پسری قوی و باانگیزه بود، ازاین حرف پدر رنجید و گفت: «چرا پدر؟ من که دیگر بچه نیستم!»
پیرمرد با صدایی محکمتر و این با آمرانهتر گفت: «نه! تو با ما نمیآیی. کسی باید مراقب گوسفندان باشد.»
پیرمرد خودش هم نمیدانست که گوسفندان را بهانهی حفظ داود کرده بود یا واقعاً میخواست داود گوسفندان را نگهبانی کند. هرچه بود قلبش ار آسیبدیدن این کوچکترین فرزند به تپش افتاد.
داود چارهای جز اطاعت از پدر نداشت. همانطور که سر به زیر افکنده بود، فلاختش را از کنج خانه برداشت و راهی بیابان شد...»
زمان
۲۷ دقیقه
حجم
۶۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲۷ دقیقه
حجم
۶۳٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد