دانلود کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره با صدای عرشیا عبدی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره

دانلود و خرید کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره

نویسنده:عرشیا عبدی
گوینده:عرشیا عبدی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره

کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره نوشتهٔ عرشیا عبدی است. خودِ نویسنده گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات متخصصان آن را برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره

کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره داستانی برای کودکان و نوجوانان است. این داستان صوتی آموزش‌هایی دربارهٔ تغذیهٔ سالم، نکات اخلاقی، فریب‌نخوردن، داروخوردن، مریض‌شدن و زندگی سالم ارايه کرده است.

شنیدن کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی گول خوردن چه طعمی داره

«جیگر کی بودی تو؟

من ۹ سالمه، دو سال پیش، اشتهام کم شده بود، زیاد غذا نمی‌خوردم، ولی هله‌هوله تا دلتون بخواد، نوش جان می‌کردم.. به‌خاطر بی‌اشتهایی و کم‌شدن وزنم.. مامان منو پیش دکتر برد و دکتر برای من آزمایش کامل نوشت، منم چون یه پسر مغرور بودم و دوست نداشتم کسی اشکامو ببینه، مامانم بهم یاد داده بود موقع آمپول‌زدن، حواسمو پرت کنم و به چیز دیگه‌ای فکر کنم، می‌گفت، وقتی آمپول می‌زنی، با یه دست دیگه، خودتو بشگون بگیر تا حواست پرت بشه و مغزت بره سراغ درد بشگون و درد آمپول یادت بره.. منم این کارو کردم. شروع کردم به بشگون‌گرفتن، ولی اصلاً دردم نیومد، این‌قدر حواسم به بشگون‌گرفتن بود، یه‌دفعه فک کردم یه مورچه منو گاز گرفت و فقط گفتم، آخ..

چند روز بعد...

جواب آزمایشو به دکتر نشون دادیم. دکتر گفت من بیماری اتوایمیون دارم! من که نفهمیدم چیه. بعد از اینکه از مامانم پرسیدم، مامانم برام توضیح داد، گفت خودایمنی کبد دارم. بازم نفهمیدم. بعد دوباره فکر کرد و گفت، یه جور بیماری هست که مغز، کبد رو نمی‌شناسه و فک می‌کنه کبد یک نوع ویروسه! که باید باهاش مبارزه کنه وکبد رو از بین ببره. من گفتم، چه مغز احمقی! آخه چرا؟ باید چیکار کنیم؟

مامانم گفت باید یه مدت دارو مصرف کنی و تا آخر عمر نباید خوراکی‌های کارخونه‌ای و صنعتی مصرف کنی.

خیلی خبر بدی بود. یعنی تا آخر عمرم نباید خوراکی‌های خوشمزه و رنگارنگ می‌خوردم؟! اولش کلی گریه کردم. ولی مامانم با مواد ارگانیک و سالم برام خوراکی‌های خونگی و خوشمزه درست کرد. مامان می‌گفت: تمام هله هوله‌هایی که تو کارخونه درست می‌شن، مواد افزودنی و نگهدارنده دارن که برای بدن مضر هستن.

از اون روز به بعد هرروز با مغزم حرف می‌زدم، می‌گفتم: قربونت برم! اون کبد منه، ویروس نیست که باهاش می‌جنگی، اگه خیلی منو دوس داری، کبدمو بشناس دیگه! فک کردم مغزم حرف زد، احساس کردم گفت: ببخشید شما؟

با دو دست زدم تو سرم. گفتم: ای بابا این که اصلاً منو نمی‌شناسه، چه برسه بدونه کبد چیه؟ بعد مامانم خندید و گفت: فک کنم باید بری مدرسه تا مغزت هم به کار بیفته. راست می‌گفت، هفت سالم بود، باید می‌رفتم مدرسه تا به مغزم خیلی چیزها رو یاد بدم.

مامانم میگه، مطمئنم وقتی مغزت معلمی مثل تو داشته باشه، زود همه‌چیزو یاد می‌گیره و دیگه لازم نیست دارو بخوری. مامانم میگه فکر آدما خیلی قدرت داره، یعنی آدما می‎تونن به هرچی که می‎خوان، با فکرکردن به‌دست بیارن. مثلاً با فکرکردن می‌تونی پولدار یا فقیر بشی، مریض بشی یا مریضیت رو درمان کنی، می‎تونی خوشبخت بشی یا بدبخت. خیلی جالبه، مامانم راست می‌گفت؛ البته مامانا همیشه راست میگن.

منم این‌قدر به کبدم فکر کردم تا بالاخره مغزم کبدم رو شناخت.

چون شنیدم می‌گفت: جیگر کی بودی تو؟

منم کلی خندیدمو، از شر قرص و داروها و همین‌طور هله‌هوله‌ها خلاص شدم.

ماشین آلرژی

اولین روزی که رفتم مدرسه، دوستم به من پفک تعارف کرد، گفتم: ممنون، پفک دوست ندارم، اون با تعجب گفت: چرا هر چی بهت تعارف می‌کنم، نمی‌خوری؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱۴ دقیقه

حجم

۳۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۱۴ دقیقه

حجم

۳۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان