دانلود کتاب صوتی یادگاری با صدای لیلا سیاره + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی یادگاری

دانلود و خرید کتاب صوتی یادگاری

معرفی کتاب صوتی یادگاری

کتاب صوتی یادگاری نوشتهٔ تریسی اجز و ترجمهٔ حسین مسعودی آشتیانی است. گویندگی این داستان کوتاه صوتی را لیلا سیاره انجام داده و نوین کتاب گویا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی یادگاری

کتاب صوتی یادگاری، داستان رنج و غم زنی است که نقش مادرانگی در وجودش نشسته است؛ نقشی که یادگاری‌های شیرینی دارد و خاطراتی که مرورشان کار هر روزهٔ این زن شده است؛ زنی که نه مادر دخترکی فوت‌شده، که نامادری او است و غم از دست‌دادن آن دختر در روزگارش پررنگ شده است. می‌توانید این داستانک صوتی را در ۱۲ دقیقه بشنوید. داستان صوتی «یادگاری» بخشی از مجموعه داستان‌های زنانهٔ «روایت آواهای سوپرانو» است که هر یک به‌شکلی به موضوع زنان می‌پردازد. دبیری این مجموعه بر عهدهٔ حسین مسعودی آشتیانی است.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

شنیدن کتاب صوتی یادگاری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی یادگاری

«تیلی یک سگ داشت، سگی دورگه و بامزه‌ای به نام انگس. پنجه‌های بزرگی داشت اما باقی اندام‌هایش متوسط بودند، همه جا جز چشمانش. چشمان آبی بزرگی داشت. همه می‌گفتند موجودی خاص است. تیلی او را فرشته نگهبان خود می‌دانست چون در شرایط خاص مختلف، هیچ گاه او را ترک نکرده بود. اگر تیلی بدون او از خانه بیرون می‌رفت، انگلس می‌نشست و در انتظار او به پنجره خیره نگاه می‌کرد و تا زمانی که به خانه برنمی‌گشت از جایش جنب نمی‌خورد. آن اواخر زیرش بالش نرمی گذاشتیم تا بیش از این صدای برخورد استخوان‌های آن حیوان بیچاره را به لبه پنجره نشنویم.»

کاربر 8346366
۱۴۰۲/۱۲/۰۷

خوب

زمان

۱۲ دقیقه

حجم

۱۱٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۲ دقیقه

حجم

۱۱٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان