دانلود کتاب صوتی خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم) با صدای ساعد باقری + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم)

دانلود و خرید کتاب صوتی خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم)

نویسنده:نظامی گنجوی
گوینده:ساعد باقری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم)

کتاب صوتی خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم) نوشته جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد، متخلص به نظامی و مشهور به حکیم نظامی است. این کتاب را با صدای گرم ساعد باقری می‌شنوید.

درباره کتاب خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم)

نظامی متولد ۵۳۵ هجری قمرس در شهر گنجه است، نظامی در فاصلهٔ سال‌های ۶۰۲ تا ۶۱۲ در گنجه از دنیا رفته است و آرامگاهی به او در همان شهر است. در دهه نود خورشیدی، دولت آذربایجان اشعار گنجوی در آرامگاه او را که همگی به زبان فارسی بودند، پاک و تخریب کرد.

داستان خسرو و شیرین روایت دلدادگی شاهزاده ایرانی، خسرو به شیرین شاهدخت ارمنی است که در تاریخ عاشقانه‌های ایرانی جاودانه شده است.

 این اثر دومین گنج از پنج گنج نظامی است که حدود ۶۵۰۰ بیت دارد. 

خسرو بر تخت پادشاهی تکیه می‌زند و پس از درگیری‌هایی با بهرام چوبین، مریم دختر قیصر روم را به پیشنهاد شیرین به زنی می‌گیرد اما جوانه عشقی در دل خسرو نسبت به شیرین شکل می‌گیرد و رشد می‌کند اما شیرین در مقابل تمناهای خسرو سفت و سخت است و آن را دون شأن خود می‌داند. در این میان ماجرایی فرعی هم شکل می‌گیرد و آن دل باختگی فرهاد پیکرتراش به شیرین است که به سرانجامی جانگذاز می‌انجامد....

این اثر از شاهکارهای ادبیات کلاسیک فارسی است که شنیدن آن با صدای دلنشین ساعد باقری لطفی چندبرابر دارد.

شنیدن کتاب خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 دوست‌داران ادبیات تغزلی فارسی مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب خسرو و شیرین (خمسه نظامی ـ گنج دوم)

سخن گوینده پیر پارسی خوان

چنین گفت از ملوک پارسی دان

که چون خسرو به ارمن کس فرستاد

به پرسش کردن آن سرو آزاد

شب و روز انتظار یار می‌داشت

امید وعده دیدار می‌داشت

به شام و صبح اندر خدمت شاه

کمر می‌بست چون خورشید و چون ماه

چو تخت آرای شد طرف کلاهش

ز شادی تاج سر می‌خواند شاهش

گرامی بود بر چشم جهاندار

چنین تا چشم زخم افتاد در کار

که از پولاد کاری خصم خونریز

درم را سکه زد بر نام پرویز

به هر شهری فرستاد آن درم را

بشورانید از آن شاه عجم را

ز بیم سکه و نیروی شمشیر

هراسان شد کهن گرگ از جوان شیر

چنان پنداشت آن منصوبه را شاه

که خسرو باخت آن شطرنج ناگاه

بر آن دلشد که لعبی چند سازد

بگیرد شاه نو را بند سازد

حسابی بر گرفت از روی تدبیر

نبود آگه ز بازیهای تقدیر

که نتوان راه خسرو را گرفتن

نه در عقده مه نو را گرفتن

چو هر کو راستی در دل پذیرد

جهان گیرد جهان او را نگیرد

بزرگ امید ازین معنی خبر یافت

شه نو را به خلوت جست و دریافت

حکایت کرد کاختر در وبالست

ملک را با تو قصد گوشمالست

بباید زفت روزی چند ازین پیش

شتاب آوردن و بردن سر خویش

مگر کاین آتشت بی‌دود گردد

وبال اخترت مسعود گردد

چو خسرو دید کاشوب زمانه

هلاکش را همی سازد بهانه

به مشگو رفت پیش مشگ مویان

وصیت کرد با آن ماهرویان



زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد