دانلود و خرید کتاب به جان واژه های مقدس قسم الهام اعلاءالملکی
تصویر جلد کتاب به جان واژه های مقدس قسم

کتاب به جان واژه های مقدس قسم

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب به جان واژه های مقدس قسم

به جان واژه های مقدس قسم مجموعه شعری از شاعر معاصر ایرانی، الهام اعلاء الملکی است که در انتشارات ماهواره به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل سی قطعه شعربا مضامین عاشقانه و نوستالژیک است  که مطالعه آن را به علاقمندان به شعر و شاعری پیشنهاد می‌کنیم.

تعابیر زیبا و توصیف‌های ملموس به علاوه فضایی لطیف و زنانه از ویژگی‌های اشعار این شاعر است.

 اشعاری از کتاب به جان واژه های مقدس قسم

بابا نان داد، آن مرد با اسب آمد

مثلِ اوّلین سرمشقِ

آب، بابا

نوشتیم از رویِ

تصمیم کبری

خواندیم با صدایِ بلند،

همهٔ شعرها را؛

(صد دانه یاقوت، دسته به دسته...)

رسید به زنگِ تفریح

و دعواهایِ آخر هفته

بابا نان داد

و

آن مرد با اسب آمد

باز باران،

آورد،

تمامِ خاطرات ترانه‌هایی را که،

بر بام خانه می‌خورد

وهمهٔ کودکی‌ام را

نشاند رویِ کاغذی که،

قلم نعره می‌کشید،

تویِ وجودش

و جمله‌های سردرگم،

به پایان رسیدند...!

****

مردانِ هرزه

در خیابان‌هایی که،

پُر است از،

ردّ پایِ مردانِ هرزه

دختران،

به دارآویخته می‌شوند

و زنان،

در سیاهی مطلق فرو می‌روند

و خدا می‌داند

چند کوچهٔ تاریک،

قورت داده،

فریادهای خفه شده را

و جسم‌های بی جانی که

قربانی شده‌اند،

روی تختِ زایشگاه‌ها

و چه تعداد

زبانِ لال شده،

شعر شدند،

میانِ کاغذها

ای کاش!

روزی پاک شود،

تمامِ این ردّ پاها...

نسلِ من، نسلِ بوسه‌های خیابانی‌ست و عشق‌ها همه مجازی و تعهّدها همه سیلّی خورده.

به دخترانِ نسلِ آینده، گوش‌زد کنیم، هیچ مردی مثل پدرش نمی‌شود.

به آن‌ها یاد بدهیم، آزادی باید به تنشان بوسه بزند، نه سیلّی.

به آن‌ها بفهمانیم، دخترانگی‌شان حرمت دارد، نه قیمت.

به پسرانِ نسل آینده بگوییم، بازی کردن یواشکی با عروسک‌های خواهرش، فرقش زمین تا آسمان است با شیطنت بازی‌های یواشکی، تو کوچه‌های تاریک.

به آن‌ها یاد بدهیم، برای رهایی از حال امروزشان، تمامِ فردای یک دختر را به قتل نرسانند.

غیرت داشتن را، توی وجودشان داد بزنیم.

به آن‌ها بفهمانیم، دیدنِ زنی که روسری از سر برداشته، فاحشه نیس.

ای کاش، نسلِ آینده، این حرف‌ها را بفهمد...!

****

سَر رسیدها

رقصِ تکرار روزها،

لابه‌لایِ شعرهایم

ریختنِ اشک‌هایِ پنهانی واژه‌ها

و

دلتنگیِ کاغذهایِ مچاله شده،

روی زمین،

میانِ سر رسیدهای سال‌های گذشته

به دنبالِ تاریخی گمشده،

می‌گردم

و

می‌گردم

و

می‌گردم!

کسی لبخند نمی‌زند،

اشکی نمی‌ریزد،

اصلا

کسی دیگر زندگی نمی‌کند

حالشان را که می‌پرسی،

آهِ تهِ دلشان،

فریاد می‌کشد

و حرف‌هایشان،

بغض می‌شود

و دل‌تنگی‌ها،

نمک می‌پاشد،

رویِ زخمِ خاطره‌ها

امان از این!

تاریخ‌هایِ گمشدهٔ میانِ سَررسیدها

****

من می‌مانم و خودم و یک من

مثلِ گهواره،

خودم را تکان می‌دهم

انگار کسی لالایی را،

تویِ گوشم،

داد می‌زند

می‌شوم،

قافیه‌هایِ غمگینِ شعرهایِ پاییز

تُف می‌کنم،

تک تکِ واژه‌ها را،

رویِ کاغذ

شبیهِ نوزادِ تازه متولّد شده،

که شب و روزش را گم کرده،

خودم را می‌زنم به کوچهٔ بی‌خیالی

و تویِ نوشتنِ حالِ دلم؛

چوپّانِ دروغگو می‌شوم

عقربهٔ ثانیه‌شمار،

رویِ دقیقه‌ها،

قر می‌دهد

و زمان،

نعره می‌کشد،

تویِ گوشِ ساعت

چراغِ اتاقم که خوابش بگیرد؛

شروع می‌کند،

به چشمک زدن

و باز هم،

من می‌مانم

و خودم

و یک من...!

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۳۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان