کتاب کجای خوابم بود، باران؟!
معرفی کتاب کجای خوابم بود، باران؟!
کتاب کجای خوابم بود، باران؟! مجموعه اشعار رویا ثقفی است که در انتشارات ماهواره به چاپ رسیده است. این کتاب سی و شش قطعه از اشعار شاعر را در بر دارد که مضامین عاشقانه و احساسی دارند و از عواطف انسانی سخن میگویند.
رویا ثقفی در این کتاب احساساتش را در قالب زیباترین اشعار و کلمات درآورده است و مخاطبانش را با خود به دنیایی میبرد که پر از مهر است و دلتنگی. گاه عشق رخ میگشاید و گاه بیمهری زبانه میکشد.
کتاب کجای خوابم بود، باران؟! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از دوستداران شعر معاصر هستید، خواندن کتاب کجای خوابم بود، باران؟! را به شما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کجای خوابم بود، باران؟!
نیست، باغبانم
فارغ از خیال هرچه نهال و
به بار نشستنِ من...
ایکاش میدید!
ناکامی رویِشَم را
سحرگاهِ آن روز
در نگاه فردایم پژمرد
نیستم، مدتهاست
گم شدهام در علفهای باغ متروکه
لابهلای شاخههای خشکیده
در حضور آواز چلچلهها، رقص باران اردیبهشت
در هیچ نگاهی، در هیچ صدایی
آهای دوستِ دیرینهٔ من، نور!
شبهایت بخیر!
روزها، منتظرت هستم...
***
میزند ناقوس دلم را
یک صبح بارانی گرم، دلِ تابستان
گُر گرفته خیالم، دلم شور است
گذاشتم روی طاقچهٔ فردا، خواب دیشبم را
اتاق، پر از تنهایی
روبرویم فقط، پچ پچ ساعتهاست
گرفته خندهها، زنگار، بر در و دیوار
صبح است
کلاغها گریان
میپرند ازخواب، غنچهها
شبنم میشوم روی برگ، گلبرگ
چتر میشوم، زیر روزهای داغ و سرد
آب میشوم، لابهلای ریشه
و قصه میشوم، شبها
قصهای شبیه قصهٔ مادرها...
***
میبوسید دستهای مادرم، هر صبح
غبار پنجره را
چِشمکی میزد، آفتاب
به نگاهِ کالِ پنجرهها
گم میشد، رقص برگهای آبانماه، پرواز پرستوها
درآسمانِ پنجره
چقدر میچسبید، چای داغ
کنار مادر و پنجرهها
و غروب، بوی خشکی برگها میداد
شب پاییز، در سردیِ خود زیباست، ولی...
چه بود آن شب زشت؟!
چرا افتاد در بستر پژمردگیش؟!
لرزیدند، پنجرهها
خوابیدند روی دستهای مادر
آهای صبحی که نباید میشد!
غبار پنجرهها!
آفتاب پریده رنگ!
دیگر پنجره نیست، مادر نیست، نگاهی نیست
زیر آوارند
برگها، پرستوها، دستها
افتاد از دهانم، چای
شبهای بی پنجره را سر میکشم...
***
تو بودی
آب بود
نور بود
رخت آب، چه به دلت میآمد!
رنگ نور، چه به تنت میآمد!
ای برهوت، نگاه ترک خوردهٔ من!
چه کنار آمدهای با خودت!
بگو، کجای خوابم بود، باران؟!
باران، تو چرا آمده بودی خوابم؟!
لعنت بر این تعبیر کَجَم!
گیج میخورد، بیداریم
تو
آب
نور
بگو، کجای خوابم بود، باران؟!
حجم
۲۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۲۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه