کتاب کجای خوابم بود، باران؟! رویا ثقفی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب کجای خوابم بود، باران؟!

کتاب کجای خوابم بود، باران؟!

نویسنده:رویا ثقفی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کجای خوابم بود، باران؟!

کتاب کجای خوابم بود، باران؟! مجموعه اشعار رویا ثقفی است که در انتشارات ماهواره به چاپ رسیده است. این کتاب سی و شش قطعه از اشعار شاعر را در بر دارد که مضامین عاشقانه و احساسی دارند و از عواطف انسانی سخن می‌گویند. 

رویا ثقفی در این کتاب احساساتش را در قالب زیباترین اشعار و کلمات درآورده است و مخاطبانش را با خود به دنیایی می‌برد که پر از مهر است و دلتنگی. گاه عشق رخ می‌گشاید و گاه بی‌مهری زبانه می‌کشد. 

کتاب کجای خوابم بود، باران؟! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از دوست‌داران شعر معاصر هستید، خواندن کتاب کجای خوابم بود، باران؟! را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کجای خوابم بود، باران؟!

نیست، باغبانم

فارغ از خیال هرچه نهال و

به بار نشستنِ من...

ایکاش می‌دید!

ناکامی رویِشَم را

سحرگاهِ آن روز

در نگاه فردایم پژمرد

نیستم، مدت‌هاست

گم شده‌ام در علف‌های باغ متروکه

لابه‌لای شاخه‌های خشکیده

در حضور آواز چلچله‌ها، رقص باران اردیبهشت

در هیچ نگاهی، در هیچ صدایی

آهای دوستِ دیرینهٔ من، نور!

شب‌هایت بخیر!

روزها، منتظرت هستم...

***

می‌زند ناقوس دلم را

یک صبح بارانی گرم، دلِ تابستان

گُر گرفته خیالم، دلم شور است

گذاشتم روی طاقچهٔ فردا، خواب دیشبم را

اتاق، پر از تنهایی

روبرویم فقط، پچ پچ ساعت‌هاست

گرفته خنده‌ها، زنگار، بر در و دیوار

صبح است

کلاغ‌ها گریان

می‌پرند ازخواب، غنچه‌ها

شبنم می‌شوم روی برگ، گلبرگ

چتر می‌شوم، زیر روزهای داغ و سرد

آب می‌شوم، لابه‌لای ریشه

و قصه می‌شوم، شب‌ها

قصه‌ای شبیه قصهٔ مادرها...

***

می‌بوسید دستهای مادرم، هر صبح

غبار پنجره را

چِشمکی می‌زد، آفتاب

به نگاهِ کالِ پنجره‌ها

گم می‌شد، رقص برگ‌های آبانماه، پرواز پرستوها

درآسمانِ پنجره

چقدر می‌چسبید، چای داغ

کنار مادر و پنجره‌ها

و غروب، بوی خشکی برگ‌ها می‌داد

شب پاییز، در سردیِ خود زیباست، ولی...

چه بود آن شب زشت؟!

چرا افتاد در بستر پژمردگیش؟!

لرزیدند، پنجره‌ها

خوابیدند روی دست‌های مادر

آهای صبحی که نباید می‌شد!

غبار پنجره‌ها!

آفتاب پریده رنگ!

دیگر پنجره نیست، مادر نیست، نگاهی نیست

زیر آوارند

برگ‌ها، پرستوها، دست‌ها

افتاد از دهانم، چای

شب‌های بی پنجره را سر می‌کشم...

***

تو بودی

آب بود

نور بود

رخت آب، چه به دلت می‌آمد!

رنگ نور، چه به تنت می‌آمد!

ای برهوت، نگاه ترک خوردهٔ من!

چه کنار آمده‌ای با خودت!

بگو، کجای خوابم بود، باران؟!

باران، تو چرا آمده بودی خوابم؟!

لعنت بر این تعبیر کَجَم!

گیج می‌خورد، بیداریم

تو

آب

نور

بگو، کجای خوابم بود، باران؟!

نظری برای کتاب ثبت نشده است
قصه تواضع؛ گل رز زیبا
گروه نویسندگان جین لی
خوشحالی این مو بلوندها
الیف شافاک
متن، ترجمه و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد سوم)
حسین درگاهی
مدیریت مالی نوین
جمال مقصودی
انوار حق
عسکر قنبری بسته دیمی
چگونه کمبود خواب را جبران کنیم
گروه نویسندگان سایت هاو کن یو
باغ زمرد
بهاره غفرانی
۱۳ کاری که افراد هوشمند انجام نمی‌ دهند (خلاصه کتاب)
امی مورین
چند تا دوست؟
مجید راستی
جنبش ها و گرایش های بنیادگرا و نوگرا در خاورمیانه و پاکستان
سیداحمد موثقی
تجارت بین الملل
ابوذر شهپری
جایگاه عقل در فقه اسلامی
فریبا ابوطالبی
انگلیسی برای دانشجویان رشته مردم شناسی (تخصصی)
عبدالعلی رحیمی
ولایت فقیه از دیدگاه فلسفه اسلامی
پرستو حاتمی‌شفق
مثنوی معنوی (دفتر چهارم)
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مولوی
تنش، تنش شغلی و شیوه های مدیریت آن
پرویز احمدی
روزگار عاشقی
پریسا ابراهیمی
روزها در کتاب فروشی موریساکی
ساتوشی یاگیساوا
امیل دورکم
کنت تامپسون
مدیر در نقش رهیار
جنی راجرز

حجم

۲۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

حجم

۲۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان