کتاب مدیریت آباداندیش و آزاداندیش
معرفی کتاب مدیریت آباداندیش و آزاداندیش
مدیریت آباداندیش و آزاداندیش اثری از اسماعیل محمدی است که در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است.
درباره کتاب مدیریت آباداندیش و آزاداندیش
از زمانی که بشر به زندگی اجتماعی روی آورد، برای رفع نیازهای خود، همواره در کارهای گروهی نیاز به هماهنگی و رهبری و در بسیاری موارد برنامه ریزی و سازماندهی پیدا کرد. در هر زمینه ای که برای تحقق اهداف دسته جمعی نیاز به همکاری پیدا میشد این امر، صدق میکرده، ولی واقعیتی که وجود دارد این است که بدون وجود اندیشه مدیریتی از بدو زندگی اجتماعی انسانها، یا از بدو تاریخ، عمل مدیریت وجود داشته است.
مدیریت یک پدیده جهانی است. این واژه بسیار محبوب و پرکاربرد است. تمامی سازمانها، از نوع تجاری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همگی با مفهوم مدیریت سروکار دارند. مدیریت است که هر تلاشی را در مسیر رسیدن به یک هدف از پیش تعیین شده، هدایت میکند.
در تاریخ کشور ما و به ویژه از زمان قاجاریه، شاهد ظهور افرادی در مدیریت کلان بوده ایم که با تمام وجود به دنبال ساختن و آباد کردن کشور خود بودند و اینکه عقب ماندگی تحمیل شده را جبران نمایند اما هربار و در هرمقطع موانعی، سد را آنها میشده است که به آرمان خود، جامهٔ عمل بپوشانند.
در میان همین مدیران، کسانی پا را فراتر نهادند و ارمغان بخش آزادی و یا حداقل، جویای آن بودند تا سطح فکری مردم رشد نماید و خود حقوق خویش را به راحتی و بدون واهمه، مطالبه کنند. این امر میتوانست بزرگترین پشتوانهٔ اندیشهٔ بازسازی و نوسازی این مدیران نیز باشد اما این نیز نتوانسته است به خوبی محقق گردد.
در این کتاب، نویسنده ابتدا به تعریف و تاریخچه ای کلی از مدیریت میپردازد و سپس، مدیریت آباد اندیش و آزاد اندیش را بررسی مینماید و شاخصهای آنها را بر میشمارد.
در فصل بعد، این سبک و شیوه از مدیریت را در طول تاریخ ایران پیگیری میکند و نقاط قوت و ضعف آن را تا با توجه به محدودیتهایی که با آن روبروست مشخص و ارائه میکند.
خواندن کتاب مدیریت آباداندیش و آزاداندیش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مدیران و برنامهریزان در جایگاههای مختلف مدیریتی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب مدیریت آباداندیش و آزاداندیش
هنگامی که، سازمان و ساختاری، با همکاری مجموعهای و تحت شیوهای خاص از «راهبری»، «برپا» یا «دایر» گردد و یا، با رفع نقایص، مجدداً، «رونق» بگیرد، مدیریت بر مبنای «آباد اندیشی»، اِعمال شده است.
اگر تعریف بالا را، اساس و پایه، قرار دهیم، تقریبا از همان بدو شکل گیری «مدیریت» در تاریخ، «آبادگرایی»، مدنظر بوده اما درجات اهمیت به آن، به شخصیت فرد یا گروه اداره کننده، بستگی داشته و همچنین، اهداف او یا آنها نیز در اِعمال این شیوه و سبک از مدیریت، مؤثر بوده است.
برخی در جهت آسایش و رضایت عمومی، و کسان دیگر، منفعت و رفاه شخصی (آبادانی بخشی وجزیی) را انگیزه این امر، قرار داده اند.
پس از رنسانس در غرب و به ویژه از قرن هجدهم به بعد که تقریبا علم بر فضای اندیشه و عمل نخبگان و تا حدودی مردم (البته به تدریج) حاکم شد، مدیریت نیز، از این قاعده، مستثنی نبود و سازو کارهایی جهت «دانش محور» قرار گرفتن آن، اندیشیده شد.
پرورش آکادمیک و علمی مدیران، دمکراتیک نمودن ساختارهای سیاسی و بهینه سازی سازمانها و اقدامات اجرایی، از جمله این تدابیر و سازوکارها بود.
در این راستا، تعاریف «سازندگی» و «آبادانی» هم، با تعابیری چون، «پیشرفت» و «توسعه» همراه و مورد تجدیدنظر قرار گرفت؛ شمولیّت آن، ابعاد دیگر (حتی فرهنگی) را نیز، پوشش داد.
«اثربخش» ی بیشتر و بهتر و همچنین، محیط، محصولات و خدمات با «کیفیّت» تر، در زمینهها و از جوانب مختلف، اهداف اصلی این سبک از مدیریت، به شمار میرود که مهمترین شاخصههای کمک کننده در تحقق آن، همانا: «دانش»، «تجربه»، «عمل گرایی»، ضوابط و وظایف «مشخص» و «شفاف» و البته، «قدرت» و «توانایی» اجرایی، محسوب میشوند.
حجم
۱۳۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۱۳۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه