دانلود و خرید کتاب گاهی رحیم خرمی
تصویر جلد کتاب گاهی

کتاب گاهی

نویسنده:رحیم خرمی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گاهی


در کتاب گاهی مجموعه‌ای از دل نوشته‌های عارفانه رحیم خرمی (رحی ماه) را می‌خوانید. نوشتن یکی از راه‌هایی است که انسان می‌تواند ذهنیات و درونیات خود را به دیگران منتقل کند. در این دفتر مجموعه ای از متن ها عاشقانه و عارفانه و آموزنده نویسنده را می خوانید تا با او همراه و همدل شوید و از تجربیاتش تجربیه بیندوزید.

خواندن کتاب گاهی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به کتاب‌های دلنوشته و متون ادبی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب گاهی

الهی،

به ب یسوادی این دفتر کاهی،

تو بهتر آگاهی

و اگر م ینویسم هرز گاهی،

چون تو م یخواهی

الهی،

از تو میخواهم،

گاهی، راهی، برای آگاهی

و گاهی، آهی، برای خودخواهی

الهی،

از تو م یدانم،

تو آنی که تا م یتوانی، مهربانی

و تا مهربانی، م یتوانی

کتاب «گاهی » را تقدیم م یکنم به همسرم سحر که بهترین ه مسفر، در مسیر آگاهی

من است

به کسی که دلیلِ گاهی خوب نفس کشیدن من است

به کسی که دلیلِ گاهی خوب شنیدن من است

به کسی که دلیلِ گاهی خوب دیدن من است

به کسی که دلیلِ گاهی خوب فهمیدن من است

و دلیل تمامِ «گاهی » های خوب زندگ یام.

.

راهی برای، گاهی حرف زدن و گاهی هم با آگاهی حرف زدن

سا لها پیش در سرزمین حر فهای مُفت،

پیر دانایی را دیدم که در جمع دیگران می گفت:

امان از گرانیِ حر فهای مُفت

یکی پرسید بالاخره گران است یا مُفت؟

پیر گفت: هم خیلی گران است و هم خیلی مُفت

شخص پرسید: برای کسی که شنید یا برای کسی که گفت؟

پیر گفت: هم برای آنکه شنید و هم برای کسی که گُفت

رفتم نزد آن پیر دانا و گفتم من به دنبال حرف حساب م یگردم

به دنبال حر فهایی برای نوشتن یک کتاب م یگردم

پیر گفت: کتابی که با حرف های اینجا نوشته شود، م یشود کتاب مُفت

گفتم پس تو اینجا چ هکار م یکنی؟

گفت من اینجا هستم برای درمان همین حر فهای مُفت

گفتم چه خوب پس من م یمانم تا حر فها را درمان کُنی

پیر گفت: وقت زیادی نداری پس راه بیافت

ناچار از او نشانی سرزمینی را پرسیدم که حرف های آنجا ارزشی برای نوشتن داشت

سرزمینی که وقتی به آن رسیدم، بفهمم که آنجا ارزش رسیدن داشت

او گفت همیشه جستجو کن برای رسیدن

یک روز خواهی رسید به راهی برای، گاهی حرف زدن و گاهی هم با آگاهی حرف زدن

وقتی رسیدی، م یفهمی که تازه در اول راهی

مدت ها به حر فهای او فکر کردم تا اینکه چی زهای زیادی را فهمیدم

اینکه دنیای واژگان من کتابی خالی بود که حرفی از زندگی در آن نبود

انسان ها بودند، اما یک حرف از بندگی در آن نبود

درختِ اندیشه بود، اما متصل به ریشه نبود

عقل و درک بود، اما برای همیشه نبود

درس شروع شده بود، اما کتاب نبود

همه حرف می زدند، اما حرف حساب نبود

شیطان در کلاس بود، اما صبر رفته بود

به جز استاد درس، هرکسی پای تخته بود

از کلاس بیرون آمدم،

باران نم یبارید، چون گلوی اب رها از هیچ گرفته بود

تابستان هم نبود، اما بهار از مد تها پیش رفته بود

آسمان ولی بود، اما هوای پرواز نبود

نفس هم رفته بود، اما هیچ پنج ره ای باز نبود

طاقتم تمام شد و فریاد زدم: خدایا تو که به حا لوروز من خوب آگاهی،

پس چرا نمی رسم به راهی برای، گاهی حرف زدن و گاهی هم با آگاهی حرف زدن

کف شهایم را پوشیدم و راه افتادم

انگار که به دنبال سوزنی در انبار کاه افتادم

در مسیر به یک آبادی رسیدم که در آن، حر فها هر یک زندگی جدا از هم و ب یمعنایی

داشتند

گندم بود، اما همه گرسنه بودند

دریا بود، اما همه تشنه بودند

شب بود، اما همه خسته بودند

توپ بود، اما همه نشسته بودند

از یکی از آن ها پرسیدم اسمت چیست؟

گفت دالِ تنها هستم

از دیگری پرسیدم،

گفت الف تنهایی

و از یکی دیگر،

گفت سین بی کسی

گفتم برای ر هایی از گرسنگی فکری نم یکنید؟

گفتند ما مدت هاست که گرسن هایم

گفتم یک راه دارید،

گفتند واقعاً؟

گفتم بله فقط باید شما سه حرف قبول کنید که در وقت برداشت باهم باشید

گفتند همین؟

گفتم بله

با داس به جنگ گرسنگی خود بروید، وقتی که گندم برای برداشت هست

تا وقتی باهم باشید نان هست......

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۶ صفحه

حجم

۵۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان