دانلود و خرید کتاب عقیق محمد علاءالدینی
تصویر جلد کتاب عقیق

کتاب عقیق

معرفی کتاب عقیق

کتاب عقیق نوشته محمد علاءالدینی است. کتاب عقیق روایتی جذاب از داستانی هول‌انگیز است. روایتی از روستایی که در اطراف آن قدرتی عجیب وجود دارد.

درباره کاب عقیق

داستان درباره روستایی است که در نزدیکی کوه عقیق قرار دارد. مردم در آنجا زندگی می‌کنند اما نسل به نسل یاد گرفته‌اند که نباید سه‌شنبه‌ها به کوه عقیق بروند. هرکس در این روز به کوه رفته است آسیب دیده و یا دیوانه شده و گاهی هم هرگز برنگشته است. اما کدخدا رحمان که به تازگی مسوولیت روستا را به عهده گرفته است نظر دیگری دارد. او فرد باهوش و با درایتی است اوضاع روستا را سر و سامان داده است اما نمی‌تواند بپذیرد مردم همیشه به خرافات اعتقاد داشته باشند پس تصمیم می‌گیرد سه‌شنبه به کوه عقیق برود. در این تصمیم مصمم است که خواب می‌بیند، خوابی عجیب که او را برای تعبیر پیش شیخ عارف روستا می‌کشاند و تعبیری هولناک در انتظارش است.

خواندن کتاب عقیق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عقیق

کوه عقیق کوهی شکوهمند و باعظمت بود، که دهکده دقیقاً زیر آن قرار داشت. آبشاری با ارتفاع حدود ۱۳ متر هدیه‌ای بود که ۱۱ ماه سال، آب دهکده از آن تأمین می‌شد، در عین حال جاذبه‌ی گردشگری زیبایی برای کسانی بود که از شهرها و روستاهای دیگر به آنجا می‌آمدند. دو قله تقریباً با۷۳ متر فاصله از هم، روی مرتفع ترین نقطه کوه قرار داشت، که به دومیل معروف بود، و طبیعتاً از فاصله‌ی دور ابهتی ویژه به کوه می‌داد. در واقع کوه خاکستری تیره‌ی مایل به سیاه طوری می‌نمود که گویی دهکده را در مشت دارد! اهالی دهکده هم احترام ویژه‌ای برای کوه قائل بودند، چون هم برای شکار کبک در روزهای قحطی زمستان و هم برای تهیه‌ی سبزی کوهی به آنجا می‌رفتند. علاوه بر این، پشت دومیل زیارتگاهی قرار داشت که زائران از دهکده‌ها و روستاهای اطراف برای ابراز ارادت، رفع حاجت و ادای نذر به آنجا می‌رفتند. اما از همه‌ی اینها گذشته ابهت کوه و احترام ویژه‌ی اهالی به آن، مربوط به محافظ کوه عقیق بود، که موجودی فراتر از انسان شناخته میشد و او را عروس کوه عقیق می‌نامیدند. شاید به ظاهر خرافه به نظر بیاید، اما اکثر اهالی با اینکه در ظاهر اهمیتی به این موضوع نمی‌دادند و بدون فکر کردن به آن زندگی می‌کردند؛ ولی در ضمیر ناخودآگاه خود اعتقادی راسخ به آن داشتند. توبه‌ی سه‌شنبه‌ها دلیل محکمی بر این اعتقاد بود. با این وجود کوه عقیق و اهالی دهکده زندگی مسالمت آمیزی در کنار هم داشتند، مگر در آن سه‌شنبه‌های خاص که افرادی به توبه بی اعتنایی نموده، و به حریم کوه تجاوز می‌کردند. و صد البته این افراد با واسطه یا بی‌واسطه درگیر اتفاقاتی می‌شدند، که هیچکدام از اهالی حتی از فکر کردن به آن هم در امان نبودند. در زمستان‌های هرسال که اهالی ده با کمبود مواد غذایی روبه‌رو می‌شدند، تنها امید و چاره‌ی مردان خانه عزیمت به کوه عقیق و شکار کبک بود. این کار هر روز سرپرستان خانوار به جز سه‌شنبه‌ها بود، که روز سنگینی به حساب می‌آمد؛ مسیر سخت و صعب‌العبور کوه عقیق و همچنین خرافه‌ی رایج درباره‌ی عروس برفی، که به اعتقاد قدما محافظ کوه عقیق بود، باعث میشد سه‌شنبه‌ها کسی راهی کوه نشود؛ خیلی از اهالی ده هم کلا رفتن به کوه عقیق را در روز سه‌شنبه توبه داشتند. توبه داشتن رسمی معمول در ده بود؛ برای مثال یک سال عید خانواده‌ای برای سفره‌ی هفت سین سبزه کاشته بود، در همان سال پدر خانواده طعمه‌ی گرگ‌ها شد، آنها هم سبزه گذاشتن هرساله را ترک کردند. یا مثلاً خانوادهای دیگر خرگوشی گرفته و در خانه نگهداری می‌کردند، از قضا اتفاق ناگواری برایشان پیش آمد، بنابراین با خود عهد کردند که دیگر خرگوش نگهداری نکنند، و به اصطلاح می‌گفتند توبه‌ایم. توبه‌ی نرفتن به کوه عقیق هم در روز سه‌شنبه به این دلیل بود که هر کسی در این روز به کوه می‌رفت، یا کلاً باز نمی‌گشت ، یا دست و پا شکسته و یا مجنون به دهکده برمی‌گشت. 

m
۱۴۰۰/۰۲/۲۷

بسیار جذاب و روان

مهسا
۱۴۰۰/۰۲/۲۸

موضوعی جذاب و جدید ...بسیار عالی بود

کاربر ۳۱۹۷۸۶۹
۱۴۰۰/۰۲/۲۷

بی شک یکی از بهترین کتابهایی بود که در دو سال اخیر خوندم .

کاربر ۳۳۷۹۳۵۸
۱۴۰۰/۰۴/۱۸

داستان زیبایی از کوه عقیق, و اعتقادات مردم روستا و آیین هایشان پرداخته است.و از اطاله کلام و زیاده گویی پرهیز شده است.پسندیدم.

ا
۱۴۰۰/۰۲/۲۷

خوب بود ارزش خوندن رو داشت 👍

a
۱۴۰۰/۰۲/۲۷

واقعا نیاز داشتم روزم را با همچین رمان جذابی شروع کنم 😍

احمد
۱۴۰۰/۰۲/۲۷

حس عالی زندگی روستایی ، و اتفاق عجیبی که در دهکده ای جدا از روزمرگی های شهری میفته ، خیلی کیف کردم دستتون درد نکنه

کاربر 7495317
۱۴۰۲/۰۹/۱۳

به نظر من این کتاب خیلی عالی بود و یکی از بهترین کتاب هایی بود که تا به حال خوانده بودم

عالی بود
۱۴۰۰/۰۴/۲۱

خیلی تخیلی و چرت بود سطح پایین

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۹۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۹۹۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان