کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم

کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم اثری از بهزاد شوقی، پروانه راستگو، اشرف باباخانلو و زینب افشار بدر است. این کتاب به بررسی مفهوم خرد در سازمان‌های امروزی می‌پردازد. مفهومی که 

درباره کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم

خرد، مفهومی است که هرچند سال‌ها رواج داشته است، اما مفهومی نو است. مدل‌های سازمانی مبتنی بر خرد، استراتژی‌های مبتنی بر خرد و ... همه از جمله تلاش‌هایی هستند که امروزه انجام می‌دهیم تا پای این مفهوم را به مسائل سازمانی باز کنیم. سوال این است که قرار است از این خرد چه استفاده‌ای بکنیم؟ آیا می‌توانیم موانع و مشکلات پیش رو را با کمک همین خرد درک کنیم و یا راه حلی برایشان بیندیشیم؟

خرد به طور کلی به ما کمک می‌کند تا کیفیت کار و یادگیری سازمانی را بالا ببریم و دانش را مدیریت کنیم. به این ترتیب سازمانی که از خرد بهره گرفته است، می‌تواند دید خود را توسعه دهد. کارمندان خود را با شرایط انطباق می‌دهند و محصولات و خدماتی را ارائه می‌کنند که فراتر از انتظار مشتریان است. گفتگوها و اقدامات شفاف و واضح است. در این صورت خرد در کار سازمانی به این صورت نمود می‌یابد و البته که نمودهای ظاهری و درونی دیگری هم دارد. 

در کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم، خرد بررسی می‌شود. هم مفهومی که دارد و هم کارکردهای آن. همچنین می‌توانیم از نتیجه مطالعات و راهکارهای پیشنهادی این اثر استفاده کنیم تا سازمان خود را به صورتی خردمند اداره کنیم. 

کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم اثری است برای تمام مدیران، کارآفرینان و تمام کسانی که در حوزه‌های مختلف کاری فعالیت می‌کنند.

بخشی از کتاب خرد؛ مفهومی نو در سازمان های هزاره سوم

فرد خردمند در مقایسه با یک فرد معمولی باهوش که معتقد است باید ابهام را حل کرد و برخلاف فرد خلاقی که می‌تواند ابهام را تحمل کند اما با آن راحت نیست در این معنا به راحتی با ابهام مواجه می‌شود. همچنین فرد خردمند هنگام مدیریت موانع درصدد درک مشکل و تأثیراتش بر خود و دیگران است. فرد خردمند از سبک فکری قطعی حمایت می‌کند یعنی همواره در تلاش برای درک دلیل است نه قضاوت درباره درست و غلط. همچنین این فرض که فرد خردمند انگیزه بالایی برای دستیابی به مصلحت عمومی دارد ارتباط زیادی با حوزه شخصیت دارد.

در پارادایم خرد برلین، خرد تخصص در واقعیات اساسی زندگی تعریف می‌شود. واقعیات اساسی زندگی به دانش عمیق، قضاوت صحیح درباره ماهیت شرایط انسانی و روش‌ها و ابزار‌های برنامه ریزی، مدیریت و درک یک زندگی خوب اشاره دارند. می‌توان دانش تخصصی در واقعیات اساسی زندگی را طبق پنج معیار توصیف کرد. معیار اول، دانش واقعی است یعنی دانش مربوط به مسائلی مانند ماهیت انسان، رشد در طول عمر، تغییرات در فرآیندهای رشد و نتایج، روابط میان-فردی و هنجارهای اجتماعی. معیار دوم، دانش رویه ای شامل استراتژی‌ها و اصول کل نگرانه برای مواجهه با معنا و هدف زندگی مثلاً اصول کلی برای پیشنهاد و روش‌های مواجهه با تضاد‌های زندگی می‌باشد. علاوه بر این، فرد خردمند باید زمینه¬های زندگی را نیز نشان دهد یعنی مشکلات زندگی را در ارتباط با حوزه‌های زندگی و روابطشان در نظر بگیرد و از این‌ها در دیدگاه چرخه عمر استفاده کند. نسبیت‌گرایی ارزش‌ها و اولویت‌های زندگی معیار دیگر خرد است. این به معنای تشخیص و تحمل تفاوت‌های میان‌فردی در ارزش‌ها است البته تا زمانی که در راستای بهینه‌سازی و متعادل کردن مصلحت عمومی و فردی باشند. معیار آخر- یعنی شناخت و مدیریت عدم قطعیت بر اساس این ایده است که انسان نمی‌تواند هرگز همه چیز را بداند- برای اخذ بهترین تصمیمات در زمان حال و پیش بینی کامل آینده یا اطمینان صد در صد در مورد دلیل وقوع رخداد‌های گذشته ضروری است. یک فرد خردمند از این عدم قطعیت آگاه است و روش‌هایی را برای مدیریت آن ترویج می‌دهد.

برای مطالعه و سنجش دانش و مهارت‌های مرتبط با خرد، گروه محققان خرد برلین شرکت‌کنندگان را در معرض موقعیت‌های دشوار زندگی مانند موقعیت‌های زیر قرار دادند: تصور کنید یکی از دوستان خوبتان با شما تماس می‌گیرد و به شما می‌گوید دیگر نمی‌تواند ادامه دهد و تصمیم به خودکشی گرفته است شما در این باره چه فکر می‌کنید و چطور با این موقعیت برخورد می‌کنید؟ سپس از شرکت‌کنندگان می‌خواهند درباره این موقعیت فکر کنند. پاسخهای آن‌ها روی نوار ضبط می‌شود و بعدا رونویسی می‌شود، برای تعیین کیفیت عملکرد پانل انتخابی از داوران که بسیار آموزش دیده هستند پروتکلهای پاسخگویان را با توجه به پنج معیار مرتبط با خرد و با استفاده از مقیاس‌های هفت نقطهای ارزیابی می‌کنند. نمرات حاصل دقیق هستند و کمیت و کیفیت دانش و مهارت‌های مرتبط با خرد یک فرد خاص را تخمین میزنند. هنگام استفاده از این پارادایم خرد برای مطالعه افرادی که طبق باورهای ذهنی شرکت‌کنندگان درباره خرد خردمند محسوب می‌شوند، افراد خردمند در مقایسه با نمونه کنترلی مشابه از سنین و سوابق حرفهای مشابه نمره بیشتری دریافت می‌کنند (استادینگر، 2007).