کتاب سوفی راستگو
معرفی کتاب سوفی راستگو
سوفی راستگو یکی از کتابهای مجموعه ۵ جلدی ماجراهای سوفی اثر لارا برگن است که برای کودکان ۹ تا ۱۲ ساله نوشته شده است.
درباره مجموعه ماجراهای سوفی
سوفی یک دختر پر شور و هیجان و ماجراجو است که در این مجموعه هر دفعه وارد یک ماجرای هیجانانگیز و جذاب تازه میشود. او یک بار کارآگاه میشود، یک بار میلیونر میشود یک بار آنقدر حرف میزند که سر همه را به درد میآورد و در جای دیگر کارهای شگفتانگیزی انجام میدهد که هر کسی را به تعجب وامی دارد. خلاصه سوفی یک دختر عجیب و غریب با کلی ماجراهای جذاب است.
با این مجموعه جدید از لارا برگن، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان همراه شوید تا سوفی، این دختر عجیب و غریب و دوست داشتنی را بیشتر بشناسید. شاید شما هم خیلی به سوفی شبیه باشید.
خواندن مجموعه ماجراهای سوفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان ۹ تا ۱۲ ساله مخاطبان این مجموعهاند.
بخشی از کتاب سوفی راستگو
راهنما فاون بچهها را از راه آجری دیگری به خانهٔ سفید کوچکی برد که سوفی را یاد چیزی میانداخت...
اما چه چیزی؟
یادش آمد. کلبهٔ هفت کوتوله! توی خانه میز بزرگی بود که رویش پر بود از پارچها و کاسههای چوبی.
گوشهٔ دیوار هم بخاری بزرگی بود که آتش نارنجی رنگی در آن روشن بود.
سوفی به کیت گفت: «نگاه کن!» و به دستهٔ جارو اشاره کرد: «این مثل همون جاروئی یه که سفید برفی داشت.»
راهنما فاون به بچهها گفت: «اینجا آشپزخونهٔ جورج واشنگتنه. همونطور که میبینید تو ساختمون دیگهای قرار داره. حالا اگه گفتین چرا آشپزخونه اینقدر از خونهٔ اصلی دوره؟»
سوفی لبش را گاز گرفت. معمولاً اینجور وقتها میگفت: «چون اونا وقتی خونه رو میساختن، یادشون رفته بود براش آشپزخونه هم بذارن.» یا: «برای اینکه وقتی سالاد تخممرغ درست میکردند، بوش تو خونه پرنشه.»
اما حالا باید راستش را میگفت. پس وقتی راهنما فاون به او اشاره کرد، او سرش را تکان داد و گفت: «نه، اصلاً نمیدونم!»
بعد راهنما فاون به کیت اشاره کرد. کیت گفت: «برای اینکه وقتی پرستار جورج دلمهٔ کلم براش درست میکرد، بوش خونه رو برنداره.»
راهنما فاون خندید. گفت: «فکر نمیکنم پرستار جورج دلمهٔ کلم درست میکرده. اما آره برای اینکه بوی غذا تو خونه نره. این یه دلیلش بود.»
سوفی باورش نمیشد: «من تقریباً میدونستم!» و تقریباً هم میدانست.
راهنما فاون ادامه داد: «اما یه دلیل دیگه هم داره. کسی میتونه حدس بزنه؟»
سوفی دستش را بلند کرد. بله. حتماً. میتوانست حدس بزند.
اما راهنما فاون دیگر به او اشاره نکرد. به جایش، میندی را نشان داد.
میندی گفت: «من میدونم! من میدونم! برای اینکه اینجا آتیش روشن میکردند و تابستونها خونه رو خیلی گرم میکرد یا شاید هم اونو میسوزوند.»
راهنما فاون گفت: «درسته!»
میندی تعظیم کوتاهی کرد و گفت: «دفعهٔ آخری که اینجا بودم، اینو یاد گرفتم.»
سوفی چشمهایش را چرخاند. حس کرد میندی میخواهد حال او را بگیرد.
راهنما فاون از بچهها پرسید: «این آشپزخونه چه فرقی با آشپزخونههای شما داره؟»
بیست تا دست یکهو بالا رفتند و بیست تا جواب یکهو بیرون پریدند.
نه ماشین ظرفشویی آنجا بود و نه یخچال، اجاق گاز یا سینک ظرفشویی.
هیچ ماکروویوی هم نبود تا باهاش ذرت درست کنند. مخلوطکنی هم نداشتند که باهاش شیر موز درست کنند. آب را هم با سطل از چاهی که بیرون بود میآورند توی آشپزخانه.
تمام غذاها هم در تابهها و قابلمههای بزرگی روی بخاری دیواری پخته میشدند.
به نظر سوفی این کارها خیلی سخت بودند.
برای همین پرسید: «خانوادهٔ جورج واشنگتن بیشتر بیرون غذا میخوردند؟»
راهنما فاون لبخندی زد و سرش را تکان داد: «نه! اونا تمام وعدههای غذاییشون رو اینجا میخوردند. بهخصوص صبحانهٔ مورد علاقهٔ جورج واشنگتن رو که کلوچهٔ ذرت بود با کره و عسل! هی! کی دوست داره صبحانهٔ مورد علاقهٔ جورج واشنگتن رو اینجا درست کنه؟ همین الان؟»
همهٔ بچهها داد زدند: «من!» حتی سوفی. با اینکه اصلاً نمیدانست کلوچهٔ ذرت چی هست. اما میدانست کره و عسل را دوست دارد!
راهنما فاون گفت: «خوبه! بیاید دو گروه بشیم. یه گروه کلوچهٔ ذرت درست کنند و گروه دیگه هم کره.»
بعد به طرف سطل چوبی بلندی رفت. سطل در پوشی داشت که سوراخی وسطش دیده میشد و چوب بلندی از آن بیرون زده بود. راهنما فاون پرسید: «کی قبلاً ظرف کرهگیری دیده؟»
دست میندی پرید بالا. البته. همین طور هم دست لیلی.
آنها طوری دستهایشان را تکان میدادند که انگار خیلی در این کار مهارت داشتند. اما سوفی زیاد مطمئن نبود. هنوز برای سوفی خیلی سخت بود که همهاش راست بگوید. اگر راهنما فقط این دوتا را برای کره گرفتن انتخاب میکرد چی؟ سوفی هم دلش میخواست این کار را امتحان کند!
نمیتوانست دستش را پایین نگه دارد. راهنما فاون گفت: «خوبه!» بعد به میندی و
حجم
۷۸۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۸۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
کتاب سوفی راستگو کتابی کوتاه و پر معناست که به ما راستگو بودن و نکاتی مهم از زندگی را یاد میدهد