کتاب قصه های کوتاه کودکانه
معرفی کتاب قصه های کوتاه کودکانه
کتاب قصه های کوتاه کودکانه نوشته ام. آر اورتی با ترجمه فرشته سادات آقایی به چاپ رسیده است.
این کتاب متن دوزبانه قصهها را برای کودکان و زبان آموزان دربر دارد. داستانهای کتاب ساده و آموزنده و همراه با تصاویری زیبا هستند که هم مناسب زبانآموزانند و هم قصههای جذاب برای کودکان.
خواندن کتاب قصه های کوتاه کودکانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکانی که قصه دوست دارند و زبان آموزان سطوح مقدماتی و متوسط
بخشی از کتاب قصه های کوتاه کودکانه
Erlee the bird thought he was an early riser when the local WeHop eatery announced it was offering free Saturday morning breakfasts for all the young birds and owls.
اِرلی پرنده فکر میکرد که او پرندهی سحرخیزی است زمانی که غذاخوری محلی وِهاپ اعلام کرد صبحانههای صبح شنبه را به همهی جغدها و پرندگان جوان رایگان ارائه می-دهد.
Upon hearing the good news about free breakfasts, the youngsters started tweeting each other about how exciting it would be.
با شنیدن خبرهای خوب در مورد صبحانههای رایگان، جوانان با یکدیگر شروع به صحبت کردند در مورد این که چقدر هیجان انگیز خواهد بود.
On the first Saturday morning, as Erlee the bird arrived for breakfast, he was shocked to see Wisee the wise owl standing first in line.
در اولین صبحِ شنبه، هنگامی که اِرلی پرنده برای صبحانه رسید، او از دیدن ویسی جغد دانا که در اول صف ایستاده بود شوکه شد.
"I thought owls were late sleepers, because my friend Sleepee the owl says there's nothing like staying up all night, gaming and sleeping in late," Erlee said to Wisee.
اِرلی به ویسی گفت: "من فکر میکردم که جغدها دیر میخوابند، چون دوست من اِسلیپی جغد میگوید هیچ چیز مانند بیدار ماندن در تمام شب، بازی کردن و دیر خوابیدن نیست."
"That's what everybody thinks of owls," replied Wisee.
ویسی پاسخ داد: "این چیزی است که همه در مورد جغدها فکر میکنند."
"So how do you get up so early?" asked Erlee.
اِرلی پرسید: "پس چطور اینقدر زود بیدار می شوی؟"
"That's a secret you'll have to figure out, because you'll have to get up early, Erlee, to beat me in line," Wisee chuckled.
ویسی خندید و گفت: "این یک راز است که تو باید آن را بفهمی، چون تو مجبوری زود بیدار شوی، اِرلی، تا جلوتر از من در صف قرار بگیری."
"Next Saturday, I'm going to be the first one in line!" declared Erlee.
اِرلی گفت: "شنبه بعد، من قصد دارم نفر اول در صف باشم."
After eating breakfast, Erlee went back home and decided to work on a wake-up routine that he could practice during the week, to see how early he could get up before the next Saturday.
بعد از خوردن صبحانه، اِرلی به خانه برگشت و تصمیم گرفت روی برنامه بیدار شدنش که میتواند در طول هفته تمرین کند، کار کند تا ببیند چقدر زودتر میتواند قبل از شنبه آینده بیدار شود.
On the first try, Erlee thought it would be easy to have Roscoe the rooster wake him up early by cockling and doodling after the crack of dawn. However, Roscoe never used an alarm clock and kept winging the wake-up time, causing Erlee to get up late.
در اولین تلاش، اِرلی فکر کرد اگر رُسکوی خروس بعد از سپیده دم با قوقولی قوقو کردن او را بیدار کند آسان است. بهرحال، رُسکو هرگز از ساعت زنگ دار استفاده نمیکرد و زمان بیدار شدن بال بال میزد، این باعث شد اِرلی دیر از خواب بیدار شود.
On the second try, Erlee thought it would be easier to wake up early by getting his own alarm clock and setting the wake-up time for the crack of dawn. However, Erlee kept hitting the snooze button after the alarm went off, causing him to over-sleep.
در تلاش دوم، اِرلی فکر کرد با تهیه ساعت زنگ دار و تنظیم زمان بیدار شدن از خواب، برای زودتر بیدار شدن راحتتر است. با این حال، پس از خاموش شدن زنگ هشدار ساعت، اِرلی دکمه چرت زدن را زد و باعث شد او خواب بماند.
On the third try, Erlee thought the easiest way to wake up early was having his mom wake him up before the crack of dawn. However, Erlee kept rolling over and going back to sleep after telling his mom he was awake, and once again, he got up late.
در سومین تلاش، اِرلی فکر کرد سادهترین راه برای بیدار شدن زود این است که مادرش قبل از سپیده دم او را بیدار کند. با این حال، اِرلی بعد از اینکه به مادرش گفت بیدار است مرتبا غلت میخورد و به خواب میرفت، و یک بار دیگر، او دیر از خواب بلند شد.
Figuring out a wake-up routine was becoming harder than Erlee originally thought, because he kept tossing and turning all night, thinking about getting up early.
داشتن یک عادت روزانه بیدار شدن از آنچه اِرلی در ابتدا تصور میکرد دشوارتر بود، زیرا او تمام شب تکان میخورد و در مورد زود بیدار شدن فکر میکرد.
"I've got to come up with something new, because I'm getting bags under my eyes from not getting enough sleep!" said a tired Erlee.
اِرلی با خستگی گفت: "من باید یک راه جدید پیدا کنم، چون چشمهای من به خاطر کم خوابی متورم شده است."
Erlee thought the best thing to do was to get some advice. He decided to hop online between the power poles and chat with some friends about how they get to sleep early.
اِرلی فکر کرد که بهترین کار گرفتن مشاوره است. او تصمیم گرفت که بین تیرهای چراغ برق پرواز کند و با برخی از دوستان در مورد اینکه چطورآنها زود میخوابند صحبت کند.
Dirtee the bird chatted that his favorite thing before bedtime was taking ahot birdbath and then hopping in his pajamas. Slider the eider chatted that his favorite thing during bedtime was sliding under a comforter and then winding down with a bedtime story. Starla the starling chatted that her favorite thing after bedtime was counting the stars in the night sky and then falling fast asleep.
دِرتی پرنده گفت که کار مورد علاقه او قبل از خواب حمام گرفتن و بعد جستوخیز کردن با لباس خواب است. اِسلایدر مرغابی گفت که کار مورد علاقه او در هنگام خواب این است که زیر یک روتختی برود و با یک داستان قبل خواب بخوابد. اِستارلا گفت که کار مورد علاقهاش این است که موقع خوابیدن ستارهها را در آسمان شب میشمارد و سپس سریع میخوابد.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام. متن کتاب خیلی خوب ترجمه شده. و میتونه به کسایی که در حال یادگیری زبان هستن خیلی کمک کنه
کتاب خوبی است
عالی بود کتاب جذابیه✌️👌
اینکه چند تا داستان تو یک کتاب هست خیلی خوبه
کتاب خوبیه