دانلود و خرید کتاب سرو سور خلیل نجار
تصویر جلد کتاب سرو سور

کتاب سرو سور

نویسنده:خلیل نجار
گردآورنده:محمود امامی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سرو سور

کتاب سروِ سور نوشته محمود امامی، خاطرات خلیل نجار است که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این اثر خاطرات یکی از مبارزان انقلابی استان سمنان را بیان می‌کند.

درباره کتاب سروِ سور

محمود امامی به سراغ زندگی خلیل نجار رفته است. مبارزی که در سال‌های انقلاب با جان و دل مایه گذاشت تا بتواند به هدفی که دارد برسد. او مدتی را در زندان سپری کرد و در این کتاب خاطرات تمام زندگی‌اش را گفته است. 

داستان از تولد و کودکی او آغاز می‌شود و با مهاجرت به تهران ادامه پیدا می‌کند. او همچنین از دستگیری‌اش توسط ساواک، حضورش در کمیته مشترک ضدخرابکاری، زندانی بودنش در زندان قصر و در نهایت آزادی و حضور در آغوش مردم می‌گوید. 

کتاب سروِ سور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

سرو سور را به تمام علاقه‌مندان به خاطرات مبارزان انقلاب پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سروِ سور

پس از ۱ سال سکونت در خیابان غیاثی به خانه‌ای در منطقه نارمک نقل‌مکان کردم. علتش این بود که فاصله بین خانه قبلی تا مدرسه و محل کارم زیاد بود و مجبور شدم خانه‌ای نزدیک‌تر پیدا کنم. خانه جدید در قسمت شمالی مسجد جامع نارمک واقع بود، درب اصلی آن در خیابان سمنگان باز می‌شد و غیر از طبقه همکف دو طبقه دیگر داشت که من در طبقه دوم ساکن بودم. تعدادی از دوستانم در این مکان با من هم‌خانه بودند. مرحوم «داریوش اسلامی» دوست و همشهری من که دانشجوی رشته تعاون بود، مرحوم «همایون پیوندی» که او هم سرخه‌ای و دانشجو بود و «قدرت‌الله بندلی‌زاده» اهل دامغان که درجه‌دار و همکار من در نیروی هوایی بود.

آن زمان متأسفانه فساد و بی‌بند و باری در جامعه بسیار رواج داشت و دین و مذهب در حاشیه بود. یادم است فردی بعدازظهرها در پیاده‌روی جلوی در ساختمان‌مان بساط می‌کرد و با نمایش فیلم‌های مستهجن و رقص و آواز روی پرده مخصوص و با دستگاه خاص، پول جمع می‌کرد. من از این کار خیلی ناراحت بودم و روزها با دیدن رهگذران و افرادی که دور هم جمع می‌شدند و با لذت فیلم‌ها را تماشا می‌کردند، رنج می‌بردم. مدتی سعی کردم سرم به کار خودم باشد و بی‌خیال این اتفاق باشم، اما هر چه تلاش کردم که با آن کنار بیایم نتوانستم. یک روز تصمیم گرفتم بساطش را به هم بزنم و کاری بکنم که او را از آنجا فراری بدهم. ظرفی را پر از آب کردم، به پشت‌بام خانه رفتم و آب را در ناودان ریختم. چند روز این کار را تکرار کردم. آن فرد که دید وسایلش هر روز خیس و خراب می‌شود بساطش را جمع کرد و از جلو خانه‌مان رفت و دیگر او را آنجا ندیدم.

بعد از حدود ۱ سال دوستانم به دلایلی خانه را ترک کردند و از همدیگر جدا شدیم. چند سال بعد که ازدواج کردم همراه دایی احمد و همسرش که آن‌ها هم تازه ازدواج کرده بودند، در این خانه ساکن شدیم و تا زمان دستگیری در این خانه زندگی می‌کردم.

خوشبختانه هر جا که ساکن می‌شدم در همسایگی و نزدیکی مساجد بودم و من که از کودکی تنها پاتوق و محل رفت و آمدم مسجد بود و همیشه در مساجد حضوری فعال داشتم، این رویه را از دوران خردسالی به ارث بردم و خوشبختانه هیچگاه عادت نیکم را ترک نکردم. مسجد جامع نارمک یکی از مساجد قدیمی شهر تهران و محل تجمع مبارزین و انقلابیون بود و از پایگاه‌های مردمی در شرق تهران به شمار می‌رفت. سخنرانان سرشناسی به این مسجد می‌آمدند و جلسات انتقادی علیه دستگاه حاکم برگزار می‌کردند. من در جلسات سخنرانی که در روزهای خاصی مانند تاسوعا و عاشورا یا شب‌های قدر ماه مبارک رمضان تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردم.

«فخرالدین حجازی» با قدرت بیان و تسلط بر سخنوری به عنوان یکی از سخنرانان مذهبی مشهور، مطرح بود. در مجالس او جمعیت بسیار زیادی حاضر می‌شدند که اغلب آن‌ها دانشجویان و افراد تحصیل کرده بودند. از ویژگی‌های آقای حجازی این بود که هیچ‌گاه برای سخنرانی پول نمی‌گرفت ـ البته این طور شنیده بودم ـ و دیگر اینکه به دلیل وجود شور و حرارت خاص در سخنرانی و محتوای مطالبش اکثر برنامه‌های او بیش از یکی دو شب دوام نمی‌یافت و از سوی حکومت تعطیل می‌شد. سخنرانی‌های تند و آتشین او را که در انتقاد از وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه با لحنی گیرا و پر از هیجان ایراد می‌کرد، همیشه به ذهن و خاطر دارم.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان