دانلود و خرید کتاب حریر و عطر بهار محمدفرخ طلب فومنی
تصویر جلد کتاب حریر و عطر بهار

کتاب حریر و عطر بهار

انتشارات:انتشارات یمام
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب حریر و عطر بهار

کتاب حریر و عطر بهار مجموعه اشعار دلنشین و عاشقانه سروده محمد فرخ‌طلب فومنی است. 

اشعار این کتاب، همان که از نامش هم پیداست، حس لطافت و تازگی را به مخاطبان منتقل می‌کند. غزل‌هایی که در نهایت شور و حرارت سروده شده‌اند و کلماتی که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند تا حسی زیبا مانند همنشینی حریر و عطر بهار را به خوانندگان ببخشند. با خواندن این اشعار از روزمرگی نجات پیدا کنید و به دنیایی جدید قدم بگذارید.

کتاب حریر و عطر بهار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب حریر و عطر بهار را به تمام دوست‌داران شعر شاعران معاصر و علاقه‌مندان به اشعار عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب حریر و عطر بهار

اگر برای گذشته دلم بهانه بگیرد

خدا کند که از آتش دلم زبانه بگیرد

به سویت آمده بودم به قصد بوسه و آغوش

من آدمم نه کبوتر که آب و دانه بگیرد

گمان کنم که فقط عشق برای این شده پیدا

که بین این همه آدم مرا نشانه بگیرد

من عاشقت شده بودم اگر ترانه سرودم

نه هرکه زخمه به دل زد دو خط ترانه بگیرد

پس از تو خانه خرابم، اگر تو خانه نباشی

چگونه باز دلِ من هوای خانه بگیرد؟

***

در قلبمان اگر اثری از حسد نبود

اندوه راه خانه ی ما را بلد نبود

آن وقت ها که صحبت ما بوی مهر داشت

احوال روزگار که اینگونه بد نبود

روزی درون خانه اگر جا نداشتیم

دل ها بزرگ بود بدانسان که حد نبود

هرگز به ذهن مان نرسیدن نمی رسید

چون در مسیر رفتن مان هیچ سد نبود

پرسید عقل: حاصلت از زندگی چه بود؟

گفتیم: عشق! پاسخ ما جز خرد نبود!

مانند آزمون دو سر بُرد بود عشق

حتی کسی که سوخت در آن نیز، رد نبود

***

حضور گرم و عزیزِ توست تمام سهم من از شادی

به من که وارث عشاقم رسیده ثروت اجدادی

مرا که گُنگم و پا در گل چکار بود به شعر و شور؟

هوای همنفسی با تو مرا کشانده به این وادی!

به شوق دیدن رویت بود اگرکه عزم سفر کردم

منم همانکه خراب توست، تویی طلیعه ی آبادی

منم که صیدم و چون ماهی درون وسعت تو غرقم

فقط بخواه بمیرم من، نیاز نیست به صیادی

کشیده ام به تنت از گُل لباس و تاج عروسان را

تو هم بدوز برای من به بوسه جامه ی دامادی

تمام عمر به دور از تو، درست مثل اسارت بود

فقط کنار تو فهمیدم چه است معنی آزادی

***

ناگهان اشکی چکید و بغض دیرینم شکست

گریه کردم آن سکوت سرد و سنگینم شکست

از نگاه عشق می دیدم جهان را نزد تو

رفتی و بعد از تو آن جامِ جهان بینم شکست

بوسه ات در لطف مانندِ پرِ پروانه بود

بوسه بر بالش نشاندم خواب شیرینم شکست

آرزویم بودی و تا آسمان ها هم رسید

باد آمد بال هایِ مرغ آمینم شکست

هر زمان می دیدمت نوروز بود اما چه شد

سکه ی اقبال گم شد هفتمین سینم شکست

مطمئنم کافران هم روزی عاشق بوده اند

مثل من که بعد تو پندار و آیینم شکست

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۵۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان