کتاب مهریماهنوشت
معرفی کتاب مهریماهنوشت
کتاب مهریماه نوشت مجموعه اشعار سپید سروده رضوانه آسیایی طاهری است که اولین بار در پاییز سال نود و هفت منتشر شده است.
هر برگی از کتاب مهریماه نوشت، یک عاشقانه را در خود جای داده است. شعرهایی با تصویرسازیهایی قوی که به مخاطبان کمک میکند فضای ذهنی و فکری شاعر را دریابند و تک تک کلمات شاعر را در ذهن خود خود جای دهند.
کتاب مهریماه نوشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن شعر سپید لذت میبرید، خواندن کتاب مهریماه نوشت یک تجربه عالی را برای شما رقم میزند.
بخشی از کتاب مهریماه نوشت
در این شهر مدرن،
تیر آهن در میان درختان سبز میشود
همانند رویش بی تفاوتیهای تو،
میان گلهای شعرم
می آید آن روز که پیچک غزلهایم همه را به سر پنجه بساید
سکوت ممتد تو هم سبز میشود
میدانم...
***
یک وجب
سقف خانهمان به اشتراک گذاشته میشود!
دریک تقسیم عادلانه یک وجب به من میرسد!
کنار پنجره مینشینم،
دست و پایم بیرون میزند
تا قانون خانه رعایت شود
تنها پناه سایهای میماند برایم
از پس یکی از غروبها تو از کوچه ی ما رد میشوی،
در حالیکه با قطرههای نور تسبیح اشراق میسازی
از آن پس من هر روز به اشتراک میگذارم،
عاشقانه ترین شعرم را برای تو
***
انتشار تو
از انتشار تو برمیگردم
این روزها آنقدر تو را برای واژههایم هجی کردهام،
که خط نگاهت را از صد متری میخوانم
مثلا امروز دوباره تابستانی شده بودی
روحت در خورشید عشق ریشه کرده بود
من هر شب پیراهن سپید شعر میپوشم
و در بستر خیالت میخوابم،
تا حجم بودنم در تو رنگ ببازد
و هر سپیده که میدمد من دیگر نیستم،
چرا که تو تمام من شدهای
***
رؤیا
از رؤیا سرشارتر و غنی تر تویی،
که مرا در اندیشه بودن پس از نبودنت میگذاری!
براستی نمیدانم چرا
همان لحظه که خیس از حضور توام
از تو خالی میشوم!
دستانت را به من بده
بیا تا مرز بی مرزی با هم برویم
***
سایه
دنیای مجازی،
شعرهای مجازی،
که روی صفحه لمسی گوشیام،
پشت هم ردیف میکنم
هیچ حقیقتی بالاتر از عشق نیست
اولین شاعر اگر (الف) آغاز عشق را تجربه نمیکرد،
هیچگاه هیچ کس به (ی) نمیرسید
ولی من با (او)ی مجازی
از (الف) تا (ی) عشق را یک نفس سرودهام
من سالهاست شیدای سایهاش بودهام
لبخند امید
واژه ها دست از سرم بر نمیدارند
هر چه آنها را کنار هم مینشانم و نقطه میگذارم
باز هم از سر خط ردیف میشوند
طفلکیها حرف حساب هم میزنند
میگویند باید از بذر نور ذاتی ما بهره بگیری
و در شب بیروزن روح دردمندان گل خورشید بکاری
اگر نتوانی با نوشتههایت
بر بوم دردهایشان لبخند امید را ترسیم کنی،
کلاهت پس معرکه است
***
هوایی
باز هم یاد تو هواییام میکند
دستهای قلم را میگیرم و از دوری تو شکوه میکنم
اشکهای قلم بر زمین سپید کاغذ میریزند
و گلواژهها میرویند
غم نبودنت باغبانم کرد
ولی اگر باشی خانه نشین بهشت میشوم
***
فراموشی مزمن
آنجا نشستهای برای امیدم آیه یأس میخوانی
برای یقینم انگاره شک میشوی
با سنگ بی مهری شیشه باورهایم را میشکنی
خاطره ها معصوم پشت در اندیشهات صف کشیدهاند
اما انگار فراموشی مزمن گرفتهای
حجم
۸۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه
حجم
۸۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه