کتاب ساشاژان

کتاب ساشاژان نوشته دکتر رضا علیزاده مهماندار است. ایشان روانشناس و محقق ارتباطات و مدرس علوم معرفتی، در داستان ساشاژان سعی بر این داشته است که از لابه‌لای مواجهه‌های اجتماعی و روزمره، دروس و آموزه‌های خودشناسی را به نمایش بگذارد.

درباره کتاب ساشاژان

در این کتاب سعی شده است که راز و رمزها و قوانین نانوشته‌ عالم، در قالب داستانی پیش روی خوانندگان قرار گیرد و ایشان باکمی تعمق و بردباری در امور ارتباطی و زندگی روزمره و عالم بیانت‌های هستی، بتوانند نکاتی را در مسیر شناخت خود و بهبود بخشیدن به قالب‌های موجود ذهنی و حسی و اجتماعی، در مطالعه و تحقیق زندگی فردی خود بگنجانند.

ساشاژان نام دختری است که در این داستان متولد می‌شود و نویسنده، او را فرزند نورانی معرفی کرده است. داستان به ما می‌آموزد که برای خلق هر موجود، قوانینی در عالم وجود دارد که خالق (در اینجا پدر و مادر)، می‌تواند با اراده خود، شرایطی را دامن بزند که مخلوقی الهی و تأثیرگذار و درخشان، پا به عرصه ظهور بگذارد.

عنصر توجه به هرآن چیزی که در اطراف ما اتفاق می‌افتد، پیام مهمی در داستان ساشاژان است. نویسنده معتقد است که با اراده مقتدر الهی، در انسان نیرویی قرار داده‌شده که می‌تواند بر تمام ذرات عالم تأثیر گذاشته و نیروها و اثراتِ متقابل را به خواست و انتخاب خود، جذب یا دفع نماید.

فضای داستان در زمان و مکانِ خاصی تعریف‌ نشده و به کشور و موقعیت تاریخیِ مشخصی اشاره نمی‌کند. اسامی غالباً ساخته‌شده و در مواردی برگرفته از نام‌های جهان شمول است.

تصویرگری یکی از موارد مهم برای جذاب شدن رمان و داستان است به این صورت که در هر صحنه، نویسنده آنچنان به توصیف صحنه حاضر بپردازد که خواننده یا شنونده داستان، بتواند آن را با تمام جزئیات در ذهن خود به تصویر بکشد اما ازآنجایی که هدف رضا علیزاده مهماندار از نگارش کتاب، آموزش اصول خودشناسی است، حتی در داستاننویسی هم مقوله تصویرگری را کوتاه کرده و اصل را بر رساندن مفهوم به مخاطب بنا میگذارد. این روش علاوه بر کتاب ساشاژان، در غالب داستان‌های او از جمله دروازه‌های زمان و رؤیای بی‌پایان نیز مشهود است.

خواندن کتاب ساشاژان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

ساشاژان هدیه‌ای است برای آنها که طالب شناخت خود و دانستن دلیل زندگی هستند و این مقوله‌ای است که بی‌شک هر کس در طول زندگی خود با آن درگیر بوده یا خواهد بود. این کتاب دربردارنده مقدمات دروس خودشناسی ازجمله آگاهی، ذهن، رؤیا و مرگ است و می‌تواند برای شاگردان این مسیر راهگشا باشد.

درباره رضا علیزاده مهماندار

رضا علیزاده مهماندار محقق علوم انسان‌شناختی، نزدیک به سی سال مشغول تحقیق بر علوم انرژیکی، روانشناسی درون و ارتباطاتِ انسانی بوده و با برپایی جلسات، سمینارها، کارگاه‌های آموزشی و جلسات مشاوره، در این راستا سعی کرده است که یافته‌های خود را با همه انسان‌ها به اشتراک بگذارد. کتاب‌هایی از او به چاپ رسیده و هم‌اکنون نیز در دست چاپ است ازجمله انرژی‌درمانی، انسان‌شناسی، سکوت ذهن، نجوم باطنی، آگاهی به زبان ساده، عشق یعنی همه‌چیز، رویای بی‌پایان، گفتارهای بزرگان، رؤیا آموزی، دروازه‌های زمان و...

علیزاده مهماندار معتقد است به همان میزان که انرژی‌های بیرونی بر شخص تأثیرگذار هستند، این امکان وجود دارد که هرکس بتواند با شناخت قدرت‌ها و نیروهایی که خالق یکتا در او به ودیعه گذاشته، تأثیری انتخاب شده و ارادی داشته باشد و با کشف راز و رمزهایی که به‌سادگی در خود او نهفته است، خلق اثرهایی نورانی و سازنده از خود بهجای بگذارد. خلاقیت (هدیه الهی به انسان)، او را همکار و جانشین خداوند در عالم کرده است اما چگونه؟ ...

رضا علیزاده مهماندار سعی دارد در داستان ساشاژان به مخاطبین بگوید که همه اتفاقات زندگی هر شخص، آگاهانه یا ناآگاه، با انتخاب و اثرگذاریِ خود او صورت می‌پذیرد.

به گفته رضا علیزاده مهماندار، همانطور که در موضوع کتاب سعی بر آموزش خلاقیت بوده، در انتخاب نام ساشاژان نیز با تعمق بر اصوات سعی کرده نامی خلق کند که متشکل از هفت حرف و هفت نقطه باشد.

بخشی از کتاب ساشاژان

ـ آناهیتا، نشسته در زیر سایبان، به دوردستها چشم دوخت. همسرش قبل از رفتن، جای مناسبی برای او درست کرده بود. کوهستان مرتفع، نگاه انسان را مسحور می‌کرد اما نه انسانی را که می‌دانست تمام این عالم، تجسمی از خیال اوست...

ـ آرتین گفت: همیشه همین‌طوره. اگه حواسات جمع نباشه و سرآغاز و دلیل شروع هر کاری یادت نمونه، اونقدر برات ماجراهای بیربط ساخته می‌شه که یک دفعه به خودت میای و می‌بینی که ناخواسته چقدر دور خودتو شلوغ کردی اما اگه دقت کنی متوجه می‌شی که همچین خیلی هم ناخواسته نبوده! درواقع فقط «خواست» میتونه آدم رو وارد ماجراهای بی‌ربط بکنه.

ـ مینا یکی از ساعت‌ها را برداشت و زنگش را به صدا درآورد. ساشاژان خندید:

ـ چه قشنگه! مثل آهنگِ طبیعت!

مینا پرسید: مثل چی؟

ساشاژان گفت: آهنگ طبیعت! یه روز که رفته بودیم کوه، بابام به مامان گفت که اگه آدم چشماشو ببنده، می‌تونه آهنگ طبیعت رو توی خودش بشنوه. فکر کنم باید یه آهنگ آروم، مثلِ زنگِ همین ساعت باشه...

ـ در زمین‌های نیلی، پیکرهای نورانی در فضای هیچ... اندامش پوشیده از نقاط نور، شبیه به هم... شبیه به او... و هرکدام ذرهای عینِ کل.

فهرست کتاب ساشاژان

ـ در این داستان فهرستی در ابتدای متن آورده نشده اما موضوعات به این شرح است:

دیدار

اتفاق

انتخاب

ازدواج

پرسش

چرا؟

جفت متضاد

عواطف

توازن

تولد

ساشاژان

تغذیه

سرآغاز

تجربه

قهر

بیندیشیم

موسیقی درون

بخشش

سیاره عشق

نیایش

برانگیختگی

بی‌شکلی

ناظر

خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم...