کتاب فریاد دردها
معرفی کتاب فریاد دردها
کتاب فریاد دردها داستانی از زهرا ایمانی است. داستان این کتاب درباره اعضای یک خانواده است که در خانهای در محلی قدیمی زندگی میکنند و صدای جیغهایی در محلهشان شنیده میشد.
صدای جیغها چند سالی است که میآید. همه این صدا را میشنوند ولی دیگر نسبت به آن بی حس شدهاند. دیگر کسی به صدای آن جیغها توجه نمیکند. اما صدف تنها کسی است که آن صدا را میشنود و هنوز، دردی را که پشت آن پنهان شده است، احساس میکند. او در تلاش است تا بتواند مانند دیگران نسبت به آن صدا بی حس شود اما موفق نمیشود. او میتواند دردی را که در آن جیغها وجود دارد، حس کند و قلبش با شنیدن صدای جیغ آزرده میشود.
کتاب فریاد دردها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن داستانهای ایرانی لذت میبرید، کتاب فریاد دردها را به شما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فریاد دردها
جیغ میکشید، جیغ میکشید، درست مثل دوازده سال پیش که تازه به این محله آمده بودند، درست مثل هشت سال پیش که تصمیم به بازسازی ساختمان گرفتند و مثل همان چهار سال پیش که هنگام نقل موقت از آن محله با صدای جیغ او بدرقه شده بودند. اکنون مثل همان سالها همچنان صدای جیغ او به گوش میرسید. کوبیدن ساختمان و بازسازی مجددش بیش از توقعشان طول کشیده بود صدف بلند شد و به سمت پنجره باز رفت، منظره بیرون بسیار متفاوت از قبل بود. داشتن چهار طبقه ارتفاع در شهری با آن بافت قدیمی احساس بودن در بلندترین آسمان خراش دنیا را به او می داد.
باغهای سرسبز که اطراف کوههای مرتفع حلقه زده بودند و بادی که میوزید شاخههای درختان را وادار به رقصیدن میکرد. صدف میتوانست تمام زیباییهای شهر را ببیند، به سمتی دیگر چرخید و ساختمانی هم ارتفاع ساختمان خودشان دید، همان ساختمان کوچک و بدترکیبی که سال ها از ساختنش میگذشت و مایه به هم ریختن ظاهر زیبای طبیعت آن اطراف از نگاه ساکنان ساختمان اصلی شده بود، به نظر میرسید آدمهای این ساختمان کوچک شبانه روز را عمودی سپری میکنند. سروصدای بچهها در کوچه بلند شد، خواهر اخمی کرد.
- صدف میشه پنجره رو ببندی که از دست این صداها راحت شیم؟
صدف پنجره را بست و به سمت اتاقش رفت. صدای جیغ بلند شد. صدف لحظهای حس عجیبی پیدا کرد احساسات گذشتهاش که مدت زیادی در خاموشی به سر برده بودند دوباره زنده شدند.
همان صدای چهار سال پیش بود، جیغ میکشید، حتی پنجرههای جدید هم نتوانستند مانع عبور صدایش شوند صدف احساس آشنایی پیدا کرد. او با این جیغها آشنا بود درد عجیبی روحش را آزرد.
حجم
۲۴۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۲۴۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
نظرات کاربران
کتابی بسبار خوب در قالب داستان اجتماعی و زندگی خانوادگی و فردی افراد است که چگونه با اجتماع و محیط گره خورده است.