کتاب چرا طبیعت قانون دارد؟(ما و جهان ۳)
معرفی کتاب چرا طبیعت قانون دارد؟(ما و جهان ۳)
کتاب چرا طبیعت قانون دارد؟ سومین کتاب از مجموعه ما و جهان است. این مجموعه به همت دفتر مطالعات علم و دین موازی تدوین و ترجمه شده و در قالب دفترهایی با همکاری انتشارات پارسیک به تدریج منتشر خواهد شد.
دانش تجربی نوین، به ویژه در چند دهه اخیر، تصویری تازه و شگفتانگیز از جهان را برابر ما گشوده است. تصویری که نه تنها ابعاد حیرتآور و تازهای از جهان را مکشوف ساخته، بلکه موقعیت انسان را در هستی و نیز معنای زندگی و آفرینش را با پرسشهایی بنیادین روبهرو کرده است. اهمیت این پرسشها به ویژه در آن است که علاوه بر منظر علمی، از نظرگاه فلسفی و دینی نیز همیشه جذاب بودهاند، زیرا پاسخ به پارهای از این پرسشها، به دلیل ماهیت هستی شناسانهشان، همواره در زیست فرهنگی و معنوی انسان تاثیر تعیینکنندهای داشتهاند.
درباره مجموعه ما و جهان
مجموعه ما و جهان میکوشد با تکیه بر دانش تجربی نوین، علوم محض و علوم انسانی پاسخهایی نو برای بنیادیترین پرسشهای ما درباره انسان و جهان فراهم آورد.
هریک از کتابهای این مجموعه، با محور قراردادن یکی از این پرسشها، کوشیده است اگر نه پاسخی قطعی، اما دست کم تصویری نسبتا کامل از ابعاد گوناگون پرسش مورد بحث و پاسخهای داده شده ارایه نماید. شش دفتر نخست این مجموعه همبستگی بسیاری با یکدیگر دارند؛ گویی با هر پرسش مسیری به پرسش دیگر گشوده میشود.
درباره کتاب چرا طبیعت قانون دارد؟
دفتر چرا طبیعت قانون دارد؟ که اینک پیش روی شما است، شامل هفت مقاله است. مقالهٔ نخست نوشتهٔ بید راندل استاد فلسفهٔ دانشگاه آکسفورد است. او در این مقاله میکوشد رویکرد متفاوتی نسبت به تلقی فیزیکدانان از مفهوم «قانون فیزیکی» ارایه دهد و آن را از بنیاد واقعی جهان به رفتارهای هماهنگ تغییر دهد. در پس این نوع تفسیر اما پرسشهای فراوانی از قانون فیزیکی ظهور میکند. با توجه به زبان دشوار راندل، اگر این بخش را از دست دادید نگران نباشید چون در مقابل، پل دیویس روان مینویسد و تلقی متعارفتر و علمیتری (در برابر رویکرد فلسفیتر راندل) ارایه میدهد. پل دیویس، فیزیکدان انگلیسی، استاد دانشگاه آریزونا است که سابقهٔ تدریس در کمبریج، نیوکاسل و آدلاید را دارد. دیویس برندهٔ جایزهٔ تمپلتون ۱۹۹۵ و نیز مدال کلوین و جایزه فارادی است. حوزه تخصصی او کیهانشناسی، نظریهٔ میدان کوانتومی و اخترشناسی است. مقالههای دوم، سوم و پنجم این کتاب از آثار وی انتخاب شده است. دیویس در مقالهٔ دوم، مانند راندل، در مورد چیستی قانون فیزیکی بحث میکند با این تفاوت محسوس که به قانون طبیعی نگاهی نزدیکتر به علم دارد. پرسش او این است که این واقعیات از چه سنخی هستند که حتی در پیدایش از هیچ هم هیچ نمیشوند و مبنای نظریهپردازی فیزیکدانانی مانند هاوکینگ هم میشوند؟
در مقالهٔ سوم دیویس به این پرسش میپردازد که چرا جهان ما چنین وضعیتی از قوانین را دارد؟ بررسی نگاه ضرورت ذاتی و یکپارچگی و مبانی فلسفی آن کاری است که در این مقاله انجام شده اما ابهام «اصل جهت کافی» و «عقلانیت طبیعت» همچنان باقی است؛ موضوعاتی که برای ورود به علم باید بیدلیل آنها را بپذیریم.
مقالهٔ پنجم یکی از خواندنیترین مداخل این کتاب است. عنوان آن بهخوبی گویای محتوای آن است. شگفتی از قوانین خوشترکیبی که بودن آنها باعث شده اکنون «ما» اینجا باشیم و در مورد «جهان» کاوش کنیم و از گذشتهاش سخن بگوییم. نظر دیویس در مورد قانونهای طبیعی با تعابیر گوناگونی همراه و تا حدی جنجالبرانگیز شد. یکی از این واکنشها در مقالهٔ دنیس اوربای آمده است. دنیس اوربای در امآیتی و یوسیالای فیزیک و اخترشناسی خوانده و بهعنوان نویسندهای پرکار و مطرح، موفق به کسب جایزهٔ پولیتزر در گزارشگری تبیینی شده است. او در واکنش به نوشتهٔ پل دیویس، بحث را به منبع قوانین طبیعت کشانده است؛ اینکه این قوانین بهراستی از کجا آمدهاند؟ او فقط بحث میکند و ما را در ابهام رها میکند. ابهامی که گویا باید با آن مانند هر مسئلهٔ حل ناشدهٔ دیگر زندگیمان کنار بیاییم.
هوارد ونتیل استاد آمریکایی فیزیک در کالج کالوین است و در دو زمینهٔ حالت جامد و اخترشناسی متمرکز بوده است. او در مقالهٔ چهارم به این میپردازد که طبیعت که مرتب میگوییم چنین و چنان عمل میکند و فلان گونه است، چرا چنین است؟ و نتیجه میگیرد پاسخ این پرسش خارج از حوصلهٔ علم تجربی است.
خانم ماریان فرایبرگر ریاضیدان و استاد دانشگاه کمبریج است. او در آخرین مقالهٔ کتاب بر این باور است که ما چیز زیادی در مورد قانون نمیدانیم مگر بهترین سیستمی که برای مدل کردن عالم برمیگزینیم. در اینصورت بالاخره قانون را چه کسی قانون میکند؟ طبیعت یا خود ما؟
پس از خواندن این مقالات باز میتوان به این پرسش اندیشید که آیا علم تجربی دربارهٔ ماهیت و منشا قوانین طبیعت میتواند پاسخگو باشد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، تجربه در حال عبور از مرزهای خویش است!
خواندن مجموعه ما و جهان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این مجموعه را به تمام کسانی که به دنبال پاسخ سوالهای هستی شناسانه هستند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چرا طبیعت قانون دارد؟
سرچشمهٔ قوانین
مفهوم قانون طبیعت را فیلسوف یا دانشمند خاصی اختراع نکرده است. هرچند این اندیشه تنها در دورهٔ مدرن علمی تبلور یافته است، اما سرچشمههای آن به طلیعهٔ تاریخ باز میگردد و پیوند تنگاتنگی با دین دارد. نیاکان دور ما احتمالا مفهومی بنیادی از علت و معلول داشتهاند. هدف از ساختن ابزارها، برای مثال، همواره برای تسهیل دستکاری در محیط بوده است. کوبیدن با سنگ بر میوهای مغزدار باعث شکستن و گشودن آن میشود و با اطمینان میتوان هدف نیزهای را که با دقت پرتاب میشود تعیین کرد و مطمئن شد این نیزه مسیر خاصی را دنبال خواهد کرد.
هرچند برای انسانهای نخستین قاعدهمندیهای معینی از رفتار پدیدار بود، اما بخش عمدهای از پدیدههای طبیعی رازآلود و غیرقابل پیشبینی باقی ماند و سپس «خدایان» برای تبیین آنها اختراع شدند. گویی خدای باران، خدای خورشید، خدای درختان، خدای رود و... وجود داشت و افسار جهان طبیعی در دست تعداد بسیاری از موجودات قدرتمند نامریی بود.
همیشه این خطر وجود دارد که دربارهٔ فرهنگهای پیشین بر مبنای واژگان خودمان و با فرضیات و پیشداوریهای تلویحیمان قضاوت کنیم. در عصر علم جستوجو برای تبیینهای ماشینانگارانه از اشیا را کاملا طبیعی تلقی میکنیم؛ زه کمان تیر را میراند و گرانش، سنگ را به سوی زمین میکشد. یک علت مشخص، معمولا بهصورت نیرویی علت بعدی را تولید میکند. اما فرهنگهای نخستین معمولا به این شیوه به جهان نمینگریستند. برخی طبیعت را بهعنوان میدان نبردی از نیروهای متعارض ادراک میکردند؛ خدایان یا ارواح، هر یک با شخصیت مشخصی ممکن بود به نبرد یا صلح با یکدیگر برخیزند. فرهنگهای دیگر، بهخصوص در شرق، باور داشتند جهان فیزیکی بستر کاملی از تاثیراتِ بههم وابسته است.
تقریبا در همهٔ نظریات اولیهٔ کیهانشناسی، جهان نه به یک ماشین بلکه به ارگانیسمی زنده تشبیه میشد و بهچشم آنها، همانطور که حیوانات با هدف رفتار میکردند، اشیای فیزیکی هم دارای غایت بودند. امروز نیز بقایایی از این تفکر وجود دارد؛ هنوز میشنویم افراد در مورد آب چنین میگویند که «راه خود را به پایینترین سطح خود میجوید» یا دربارهٔ سوزن قطبنما میگویند «نوک سوزن، شمالجو است». از این ایده که سیستم فیزیکی بهدنبال نوعی هدف غایی است و بهسوی آن هدف هدایت یا کشیده میشود، بهعنوان غایتشناسی یا فرجامشناسی یاد میشود. فیلسوف بزرگ یونانی، ارسطو، که تصویری جاندارانگارانه از جهان داشت، چهار نوع علت را از هم تمیز داد: علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی. این مقوله معمولا با مثال خانه شرح داده میشود؛ چه چیزی علت پیدایش یک خانه میشود؟
اولین علت، علت مادی است که آجرها و دیگر اشیایی است که خانه از آنها ساخته میشود. علت دوم، علت صوری است که صورت یا شکلی است که ماده طبق آن چیده میشود. سوم، علت فاعلی است که منظور ابزاری است که ماده به کمک آنها به شکل فعلی در آمده است (در این حالت، سازنده) و در آخر، علت غایی است؛ یعنی هدف شی. در مثال خانه، این هدف میتواند شامل طرح اولیهٔ از پیش موجودی باشد که سازنده برای رسیدن به آن در نظر داشته است.
حجم
۱۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
نظرات کاربران
سومین کتاب از مجموعه ماوجهان شامل چند مقاله از دانشمندانی از جمله پل دیویس ست. که به شرح تبیین منشا قوانین فیزیکی جهان میپردازد. بخشهایی از مقالات متنی تخصصی ست ولی درکل میشه انرا درک کرد.