کتاب گوهر قدسی معرفت
معرفی کتاب گوهر قدسی معرفت
کتاب گوهر قدسی معرفت نوشته سیدمحمد بنیهاشمی است. وقتی صحبت از معرفتهای دینی همچون معرفت خدا، رسول و امام مطرح میشودـ اوّلین چیزی که باید روشن شود، ماهیت «معرفت» و ویژگیهای آن است. این کتاب پاسخی برای شناخت معرفت است.
درباره کتاب گوهر قدسی معرفت
آنچه در موضوع توحید (خداشناسی) و نبوّت (پیامبرشناسی) و امامت (امامشناسی) مورد بحث قرار میگیرد، کاملا مبتنی بر تعریف «معرفت» است و تا یک معنای صریح و روشنی از آن ارائه نشود، در هیچیک از شاخههای معارف نمیتوان بحثی دقیق و صحیح را انتظار داشت. گاهی گوینده و شنونده، یا نویسنده و خواننده، هر کدام معنایی متفاوت از «معرفت» میفهمند و همین باعث میشود تا مقصود یکدیگر را درست درک نکنند، و این منشأ بدفهمی و اشکال در اصل مباحث اعتقادی میگردد.
از اینرو لازم است قبل از طرحِ هر بحثی از معارف دینی، ابتدا ماهیتِ «معرفت» و خصوصیات آن شناخته شود تا بر پایه آن هر موضوع اعتقادی طرّاحی و بیان گردد. در غیر این صورت اشکالهایی در ضمنِ آن بحث اعتقادی پیش میآید که حلّ آنها به بحث «معرفت» مربوط میشود.
خوشبختانه چون اصل «معرفت» پایه وجدانی دارد، مباحثِ مربوط به آن برای هر عاقلی روشن و بدیهی مینماید؛ البته به شرطی که با ذهنیات و اصطلاحاتی که در بعضی از دانشهای بشری وضع شده، مخلوط نگردد.
در این کتاب ابتدا تذکراتی درباره ماهیت علم و معرفت مطرح شده که بهراحتی برای هر عاقلی قابل وجدان است. سپس بر همین منوال ویژگیهای معرفت را بهطور کلّی بیان شده است.
خواندن کتاب گوهر قدسی معرفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت معرفت الهیی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گوهر قدسی معرفت
همه ما وقتی صحبت از «علم» و «دانایی» میشود، منظور از آن را میفهمیم و تفاوت آن را با «جهل» و «نادانی» تشخیص میدهیم. همه ما «عالم بودن» را برای خود کمال و «جاهل بودن» را نقص میدانیم. پس علم و جهل واقعیاتی هستند که هم خودِ آنها و هم ارزش هرکدام را میتوانیم تشخیص دهیم.
امّا در پاسخ به این سؤال که «حقیقت علم چیست؟» معلوم نیست بهراحتی قادر به جواب دادن باشیم؛ و کسانی که با اصطلاحاتی در این مورد آشنایی دارند، چه بسا در مقام تعریف «علم» برآیند و مطالبی را مطرح کنند که برای نوع افراد ـکه همگی علم را میشناسند و منظور از آن را میفهمندـ نامأنوس و جدید باشد. ولی این روش در پاسخ به پرسشِ «علم چیست؟» راه به جایی نمیبرد. زیرا اگر واقعیت چیزی برای همگان روشن باشد، نیازی به تعریف آن احساس نمیشود؛ کافی است درباره چیزی که برای همه آشکار است سؤال کنیم تا هر کس با تأمّل وجدانی در آن پاسخ دهد. و چون درک همه انسانها از علم یکسان است، در مراجعه به وجدان خود هم به یک نتیجه میرسند و بنابراین جوابها یکسان خواهد بود.
اکنون به همین روش سیر میکنیم تا ببینیم به چه نتیجهای درباره «علم چیست؟» میرسیم. از مثالهای ساده علم و دانایی شروع میکنیم.
ذهنی نبودن علم
وقتی چیزی را میبینیم یا میشنویم، نسبت به آن علم پیدا میکنیم. حواس پنجگانه ما هرکدام میتوانند ما را به یک نوع دانایی برسانند. و اگر کسی هریک از این حواس را نداشته باشد، از یک نوع دانش محروم خواهد بود. شخص نابینا از علم نسبت به دیدنیها محروم است. و ناشنوا نیز از درک شنیدنیها بیبهره است. و... حسّ ذائقه نیز یکی دیگر از حواس ماست که بهوسیله آن چشیدنیها را درک میکنیم. شیرینی از چیزهایی است که ما از طریق چشیدن به آن علم پیدا کردهایم. و اگر کسی از قوّه چشایی محروم باشد، نسبت به شیرینی هم علم ندارد.
حال سؤال این است که: علم ما به شیرینی، چه ماهیتی دارد؟ وقتی میگوییم که شیرینی را شناختهایم، دقیقآ به چه چیز اطلاق علم و شناخت میکنیم؟
آیا ـآنطور که بعضی گفتهاندـ علم ما به شیرینی بهمعنای صورت ذهنی داشتن از آن است؟ آیا فهم ما از شیرینی از طریق تصوّر آن است؟ آیا فهمیدن شیرینی از مقوله فکر است؟
حقیقت این است که علم ما به شیرینی از طریق تصوّر آن نیست؛ وقتی شیرینی را میچشیم به واقعیت آن دسترسی پیدا میکنیم نه اینکه تنها صورت ذهنی آن در ما حاضر گردد. ما بهواسطه تصوّر، شیرینی را نمیشناسیم. اصولا چشیدن از مقوله فکر کردن نیست و در آن لحظه که شیرینی را میچشیم (لحظه عالم شدن) هیچ فکری درباره آن نمیکنیم.
ما وجدانآ بین چشیدنِ شیرینی و تصوّر آن (که همان فکر است) تفاوت میگذاریم و این حقیقت را هم تصدیق میکنیم که فهم شیرینی تنها وقتی برایمان حاصل میشود که به مرحله چشیدنِ آن برسیم ولی فکر و تصوّر درباره شیرینی هرگز ما را به آن مرحله نمیرساند. به همین دلیل کسی که از نعمت حسّ ذائقه محروم باشد، برای همیشه از درک و فهم شیرینی ناتوان است. چنین شخصی ممکن است با توضیح دیگرانی که آن را چشیدهاند تصوّراتی در مورد شیرینی برایش ایجاد شود، ولی این تصوّرات او را به درک شیرینی و چشیدنِ آن موفّق نمیکند.
حجم
۱۶۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۸
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۱۶۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۸
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
نظرات کاربران
فک میکنم که قبل از ورود جدی به مطالعه مبحث دینی، مطالعه این کتاب ضروری است