کتاب آدمکش حرفه‌ای (کتاب دوازدهم)

کتاب دستیار آدمکش؛ جلد دوازدهم یکی از مجموعه کتاب‌های آدمکش حرفه‌ای است. این کتاب نوشته یوو وو با ترجمه آرمان دیانت مهر منتشر شده است. این کتاب رمانی هیجانی و دنباله‌دار است. جلد دوازدهم این کتاب با نام آهنگ پادشاهی لیولا منتشر شده است.

درباره کتاب دستیار آدمکش؛ جلد دوازدهم

کتاب آدمکش حرفه‌ای جلد دوازدهم رمانی تخیلی برای نوجوانان به قلم یو وو است که داستان قاتلی تحت تعقیب را روایت می‌کند و ادامه داستان لیولا و کایسر را به تصویر می‌کشد. این یک کتاب از مجموعه ۱۳ جلدی نویسنده‌ای چینی است. داستان آدمکشی که تصمیم می‌گیرد زندگی عادی داشته باشد اما می‌فهمد نمی‌تواند عادی زندگی کند. 

این کتاب جایی شروع می‌شود که لوسیفر سخت تمرین می‌کند. او می‌خواهد در همه چیز حرفه‌ای باشد اما تا چه حد می‌تواند. 

خواندن کتاب دستیار آدمکش؛ جلد دوازدهم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای نوجوانانی که تازه کتاب‌خوان شده است بسیار مناسب است. نثر جذاب و حوادث داستان او را به خواندن علاقه‌مند می‌کند.

بخشی از کتاب آدمکش حرفه‌ای (کتاب دوازدهم)

لوسیفر و افرادی که هاله را از او یاد گرفته بودند، خودشان را مورد هجوم تمام دنیا دیدند. آنها دستگیر می‌شدند، عنوان تحت‌تعقیب به آنها داده می‌شد،‌ ترور می‌شدند، برایشان پاپوش دوخته می‌شد و تمام انواع جرائم مسخره دیگر به آنها نسبت داده می‌شد. حتی شایع شده بود که هاله یک نوع جادوی شیطانی هست.

«ما از اصول اخلاقی پیروی می‌کنیم، چرا؟»

«ما از هاله برای اجرای عدالت استفاده می‌کنیم، چرا؟»

«ما هیچ کار خطایی انجام ندادیم، چرا؟»

هرکدام از رفقای شوالیه که می‌مرد، آنها همیشه قبل از مرگ، دست لوسیفر را می‌گرفتند و می‌گفتند: «تسلیم نشو!‌ این دنیا سرانجام متوجه وجود اخلاقی شوالیه‌ها می‌شه.»

سرانجام فقط لوسیفر باقی ماند و او هم در یک گوشه دنیا رها شد. او تمام امیدش را از دست داد. و می‌دانست جایی برای رفتن ندارد. برای اینکه نابود نشود، تنها گزینه‌ای که دارد این است که مبارزه کند!

او به انتهای دنیا سفر کرد و یک گونه افسانه‌ای را پیدا کرد، اژدها...

او با اژدهای سفید مقدس، پادشاه اژدهاها، توافقی کرد. تا اژدهاها هر کاری که در توانشان بود انجام می‌دادند تا به لوسیفر کمک کنند ملت خودش را داشته باشد. همچنین زمینی که توسط شوالیه‌ها به دست می‌آمد، زمین اژدهاها هم بود. اژدهاها و شوالیه‌ها بهترین همراهان همدیگر شدند و سفر طولانی‌شان را برای فتح دنیا آغاز کردند. اصول اخلاقی شوالیه‌های لوسیفر! افراد بیشتر و بیشتری را که از تکبر جادوگران ناراضی بودند، به خودش جلب کرد. قدرت لوسیفر افزایش یافت تا جایی که از پایداری پنهانی به رقص باشکوه روی نمایش دنیا رسید و شروع کرد به تسخیر کردند سرزمین‌ها.

سرانجام امپراتوری لوسیفر برپا شد. او برای تشکر از اژدهاها، نام خانوادگی‌اش را به ژوگن۱ تغییر داد و خودش را امپراتور اژدها نامید، در حالی که نام امپراتوری اژدها را نیز بر امپراتوری خودش گذاشت. نظام دنیا داشت تغییر می‌کرد.‌ این دیگر دنیای جادوگران نخواهد بود! بلکه دوران شوالیه‌ها خواهد بود.

اما این رویا! توسط وحشتی که می‌توانست دنیا را ویران کند، از بین رفت. لوسیفر دوباره کابوس کشته شدن یکی‌یکی دوستانش را تجربه کرد. دنیا شروع به تغییر کرد و تغییرات جوی هولناک بود. گاهی وقتی شب‌ها می‌خوابید، صبح به‌جای یک دشت سرسبز خودش را روی قله یک کوه می‌یافت و حتی نمی‌توانست جسد دوستانش را هم پیدا کند.

«ای جادوگران پست...»