کتاب آقای عزیز من
معرفی کتاب آقای عزیز من
آقای عزیز من رمانی از نویسنده ایرانی معاصر، ناهید گلکار است. این رمان نیز مثل رمانهای دیگر ناهید گلکار، روایت سخت کوشی و تلاش زنان و دختران ایرانی و عبور از چالش های زندگی است.
راوی این رمان، دختربچهای است از یک خانواده فقیر که به اجبار برای کار به یک خانواده اشرافی سپرده میشود و....
خواندن کتاب آقای عزیز من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن رمانهای ایرانی با چاشنی عشق و مسائل اجتماعی لذت میبرید این کتاب را از دست ندهید.
بخشی از کتاب آقای عزیز من
فکر می کنم دوماهی طول کشید تا دوباره عزت الله خان و خانوادهاش برای مراسم بله برون و عقد اومدن. اون زمان امیر حسام سه سال و فرح یک سال داشتن و عزت الله خان بیست سالش بود. من بعدها فهمیدم که عزیز دوتا بچه اش رو بعد از عزت الله خان از دست داده و چند سالم حامله نشده.
خب دوباره خوشحالی اومد به سراغم چون قرار بود بعد از عقد من و عزت الله خان همدیگر رو ببینیم. عروسی رو انداختن توی تابستون، اونا حتّی اجازه ندادن سر سفرهٔ عقد کنار هم بشینیم. اما به محض اینکه خطبه رو خوندن همهٔ زن ها از اتاق رفتن بیرون و عزت الله خان اومد پیش من، دستپاچه و خجالتی به نظر می رسید وحال من از اون بدتر. این بود که نزدیک نیم ساعت کنار هم نشسته بودیم و هیچ کدوم حرفی نمی زدیم. اما من حتّی از گرمای وجودشم احساس خوبی داشتم همین قدر که کنارم بود، خوشحال بودم. تا بالاخره گفت: من، من، من شما رو سر خاک مادرتون خدا بیامرز دیدم، با خودم گفتم این همون زنیه که من می خوام، از اون موقع هم از فکر شما بیرون نرفتم. دستهاشو بین دو تا پاش گذاشت و خودشو دولا کرد؛ توجه من جلب شد ببینم چیکار می کنه، نگاهمون بهم تلاقی کرد و وجود منو به آتیش کشید، سرمو انداختم پایین، اما اون خندید و گفت: دیگه چیکار کنم که بازم منو نگاه کنی؟ گفتم: وقت زیاده. ما تازه عقد کردیم. گفت: وقت زیاده، اما صبر من کمه.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۱۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۱۰ صفحه