دانلود و خرید کتاب کوله ات رو بردار! حسین عرب‌اسدی
تصویر جلد کتاب کوله ات رو بردار!

کتاب کوله ات رو بردار!

معرفی کتاب کوله ات رو بردار!

کتاب کوله‌ ات رو بردار! نوشته حسین عرب‌اسدی و حمیدرضا محمدی، کتابی کاربردی در زمینۀ مهارت‌ها و تکنیک‌های کار تشکیلاتی در میدان عمل است.

 درباره کتاب کوله ات رو بردار!

برای همۀ ما موارد متعددی پیش آمده است که عدم توجه به برخی ریزه‌کاری‌های به ظاهر ساده، اما بسیار مهم-،موجب اختلال عمده در بسیاری از برنامه‌ها و اهدافمان شده است؛ بنابراین در کنار دانستن بسیاری از مسائل، شیوه اجرای آن‌ها بسیار مهم است. نویسندگان کوله ات رو بردار! بر اساس تجربۀ درازمدتشان در کار تشکیلاتی، در این کتاب سعی کرده‌اند تکنیک‌ها و مهارت‌های کاربردی مورد نیاز برای سه دستۀ مخاطبان، اعضا و کادر تشکیلات را برشمارند و با تبیین فضای تشکل در شرایط و وضعیت‌های متفاوت، راه‌های عمل و واکنش به هر یک از این شرایط را بیان کنند.

خواندن کتاب کوله ات رو بردار! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن کتاب کوله ات رو بردار! هم برای اعضای تشکیلات و هم برای مسئولان یک تشکیلات، بسیار مفید و مناسب است.

 بخشی از کتاب کوله ات رو بردار!

حکما و فلاسفه به‌صورت سنتی حکمت را به دو نوع نظری و عملی تقسیم می‌کنند. حکمت عملی به کیفیت عینیت پیداکردن امور در عرصهٔ عمل مربوط می‌شود و زمانی که به آن می‌پردازیم، باید به منصهٔ ظهور رسیدن آن‌چه به آن معتقد هستیم را مبنای حرکت خود قرار دهیم. از این رو است که در این حکمت، از تدبیر منزل و سیاست مُدن سخن به میان می‌آید. تدبیر و برنامه‌ریزی برای کیفیت ادارهٔ امور خانواده، قوم و سیاست‌گذاری و تدبیر برای کیفیت ادارهٔ جامعه و کشور، هر دو به کیفیت‌های عملی‌سازی ارزش‌ها و آرمان‌های انسانی مربوط می‌شود؛ از این‌رو هم موضوع این علم و هم بخش عمده‌ای از محتوای آن به عرصهٔ عینی در جامعه مربوط می‌شود. دانش تشکیلات و کار تشکیلاتی نیز از این حیث از نوع دانش عملی است و منطق عمل و عمل‌گرایی بر آن حاکم است.

زمانی که از تشکیلات و کار تشکیلاتی صحبت می‌کنیم، از یک اتفاق میدانی و عملیاتی روایت می‌کنیم که در حال انجام است. بر این اساس، دانش تشکیلات اولاً در عرصهٔ عمل و تحقق تولید می‌شود، نه در محیط ذهن اندیشمندان؛ دوماً مادامی که به‌کارگیری نشود، کارآمدی آن در بوتهٔ آزمایش قرار نگرفته و نمی‌توان از مفیدبودن یا نبودن آن سخن گفت؛ سوماً کسانی این دانش را در اختیار دارند که تشکیلات را اداره کرده یا در ادارهٔ آن مؤثر بوده‌اند. روایت‌گران این دانش، تنها زمانی از عهدهٔ روایت خوب برخواهند آمد که عمل و تجربهٔ این دانشمندان را روایت کنند؛ چهارماً در عمل به این دانش در محیط‌های جدید و بکر، می‌توان شاهد بازتولید این دانش بود و نسخه‌هایی جدیدتر از آن را تولید کرد. پنجماً هر فرد عامل به چنین دانشی، می‌تواند تولیدکنندهٔ دانش جدیدی باشد و در مقام تعلیم آن به دیگران برآید. در واقع شاگرد خوب این عرصه، معلمی توانا است!

بر این اساس، زمانی که ما وضعیت یک تشکیلات را توصیف می‌کنیم، در حقیقت عرصه‌ای را توصیف می‌کنیم که در میدان عمل، جاری و ساری است. کتاب‌ها و کلاس‌های تشکیلاتی به ما کمک می‌کند تا توصیف بهتری از این فضای عملیاتی پیدا کنیم و راحت‌تر در عرصهٔ عمل وارد شویم. با این نگاه، آموزه‌های تشکیلاتی به‌مثابهٔ جعبه‌ابزاری است که اگر در میدان عمل به کار گرفته نشود، موجب هدر رفتن امکانات می‌شود. فردی که جعبه‌ای از ابزارهای مختلف با کاربردهای مختلف دارد، باید شغلی داشته باشد که در قالب آن ابزارهایی متعدد و متنوع را نیز به‌کارگیری نماید، اما اگر این فرد واجدِ جعبه‌ابزار مطلوب، نداند که این ابزارها به چه کاری می‌آید، عملاً استفاده و بهره‌ای از آن نمی‌برد. این جعبه‌ابزار برای مهندس و استادی که حرفه و تخصصش تعمیر است معنا دارد، زیرا در عرصهٔ عمل می‌داند که این ابزارها به چه کاری می‌آید. تا زمانی که از ابزارها استفاده نشود، ابزار برای ما کارآمد نیست و کارایی ندارد؛ به عبارت دیگر، فرقی میان نداشتن ابزار با داشتن ابزار و نداشتن علم و قدرت به‌کارگیری آن نیست. در هر دو صورت، این ابزار در میدان عمل به کار ما نیامده است.

آموزه‌های مربوط به تشکیلات و کیفیت کار تشکیلاتی نیز حکم ابزارهایی را دارد که باید در میدان عمل، تعریف و تثبیت شود. رابطهٔ علم و عمل تشکیلاتی، رابطه‌ای کاملاً دوطرفه و هم‌افزا است. احادیث زیادی در خصوص رابطهٔ علم و عمل داریم که همگی در این‌جا قابل تأمل است. امیرالمؤمنین علی  می‌فرمایند:

«الْعِلْمُ مَقْرُونٌ إِلَی الْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ»؛ علم همواره قرین و همراه با عمل تولید می‌شود. هر کس علمی به دست می‌آورد و می‌داند، به دانش خود عمل می‌کند و از او عملی صادر می‌شود؛ و هرکس عملی از او صادر می‌شود، متناسب با آن عمل برای او دانشی تولید می‌شود؛ علم، زمانی که حضور می‌یابد، همواره عمل را فریاد می‌زند و او را به خود فرامی‌خواند تا او را همراهی کند؛ اگر این فراخوان از سوی عمل اجابت شد، علم نیز در وجود آن انسان مانا و ماندگار می‌شود، در غیر این صورت، از نزد صاحب خود می‌رود.


فائزه بیاتی
۱۴۰۲/۱۲/۰۴

عااالی بود بی نظیر لنگه شو پیدا نمیکنید 👌

نکتهٔ مهم دیگر این است که هدف از تشکیلات، در درجهٔ اول، تربیت مخاطبان خود نیست، بلکه در مرتبهٔ اول، تربیت انسان‌ها و افراد عضو در خود تشکیلات است. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِه»؛ هر کس خود را پیشوای مردم نمود، باید پیش از یاددادن به دیگری، نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد؛ دقیقاً همین مهم در تشکیلات هم جریان دارد؛ یعنی تشکیلاتی که می‌خواهد مخاطبان خود را تربیت کند، ابتدا باید افراد خود را تربیت کند. عبارت مهم فلاسفه مبنی بر این‌که «معطی شیء نمی‌تواند فاقد شیء باشد» ناظر به این نکته است. شما اگر توانایی نداشته باشید آدم‌های عضو در تشکیلات خودتان را تربیت کنید، چطور می‌خواهید مخاطبان خود را تربیت کنید؟
علی پورمیرزایی
یکی از ویژگی‌های فرهنگ تشکیلاتی آن است که هر کس برای حل مسئله پیشنهادی دهد، مسئولیت اجرای آن را به خودش می‌سپارند؛ این کار باعث رشد آن فرد می‌شود. اگر در پی شناسایی آدم‌های تشکیلاتی هستیم، باید به محیط‌هایی رجوع کنیم که آزادی عمل در آن‌ها بالا و اجازهٔ ریسک‌پذیری برای دادن مسئولیت به افراد جدید و کم‌تجربه داده می‌شود.
علی پورمیرزایی
هیچ‌گاه در تشکل‌ها نباید برنامه‌ها هدف بشوند، بلکه مهم این است که شما به بهانهٔ یک برنامهٔ تشکیلاتی، اولاً تعدادی را به تشکیلاتتان جذب کرده‌اید؛ ثانیاً عده‌ای از اعضای تشکیلاتتان را تثبیت کرده‌اید و ثالثاً عده‌ای دیگر از اعضای تشکیلاتتان را رشد داده‌اید. البته توجه داریم که بین رشد و انجام بهینهٔ برنامه‌ها منافات وجود ندارد و آن‌چه در این‌جا بدان اشاره شد، بر دقت و تأکید ما در برنامه‌ریزی‌ها و اولویت‌بندی‌ها دلالت دارد.
علی پورمیرزایی
اگر از ما بپرسند روح تشکیلات چیست، در جواب خواهیم گفت: آن مؤلفه‌هایی که از کنار هم قرارگرفتن آن‌ها -با استعاره- به عنوان روح تشکیلات یاد می‌کنیم، عبارتند از سه مفهوم دغدغه، باور و نشاط. شایان ذکر است هرچند در تشکیلات، ایدئولوژی و نظام فکری، عامل راهبری و جهت‌دهندگی است، ولی چیزی که حیات تشکیلات را تضمین می‌کند، روح آن است؛ از این‌رو روح تشکیلات، نقش موتور محرکه و تداوم‌بخش به حرکت تشکیلات را دارد. به تعبیری، آن چیزی که سبب می‌شود تشکیلات موفق شود، در مسیر دستیابی به آرمان‌هایش موانع را پشت سر بگذارد و در شرایط بحرانی مقاومت کند، همین روح تشکیلات است.
علی پورمیرزایی
می‌توان حالتی را نیز فرض کرد که دعوت‌کنندهٔ ما به تشکیلات، فردی مثل خود ما باشد که بیرون از تشکیلات است و او نیز در حال طی فرایند جذب‌شدن است. در چنین حالتی، دعوت این فرد ما را به مواجهه‌ای واقعی با تشکیلات وانمی‌دارد، چرا که او نیز بیرون از ساختار است و خود، مواجههٔ واقعی با تشکیلات نداشته است؛ از این‌رو نمی‌توان روی اطلاعات او حساب کرد. نتیجهٔ این نوع مواجهه آن است که اگر در چنین تشکیلاتی و با چنین روشی جذب شوید، تعلق و تعهد تشکیلاتی شما کم می‌شود. با این بیان، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که به‌منظور جذب نیرو، اگر عضو تشکیلات هستید و می‌توانید با ارائهٔ اطلاعات دقیق به افراد، ایشان را جذب کنید، به این مهم اقدام کنید و احتمال موفقیت شما در این حوزه بالا خواهد بود، اما اگر بیرون از ساختار تشکیلات قرار دارید، اصراری به جذب افراد به آن تشکیلات نداشته باشید، زیرا اطلاعات شما دقیق نیست و باورپذیری جذب‌شونده برای مواجهه با این تشکیلات پایین خواهد بود.
علی پورمیرزایی

حجم

۴۵۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۴۵۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۳۴,۸۰۰
تومان