کتاب پنج و پنج؟ یازده
معرفی کتاب پنج و پنج؟ یازده
کتاب پنج و پنج؟ یازده، نوشته علی سیدین یک رمان برای کودکان و نوجوانان است که آنها را با خودش به دنیای داستان و روایت های جذاب میبرد و به آن ها فرصت تجربههای تازه را میدهد.
این کتاب به کودکان و نوجوانان کمک میکند دنیای تازهای بسازند و در خیالاتشان غرق شوند. داستان در فضای روستا روایت میشود و دنیای جدیدی را معرفی میکند.
خواندن کتاب پنج و پنج؟ یازده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پنج و پنج؟ یازده
از اتوبوس که پیاده شد، سلام و نگاههای مهربان و خسته از کار روستاییان از او استقبال کردند. نگاههایی که برایش آشنا بود. این مشهدی عباس بود. آن کربلایی حسین و این یکی احمد آقای «پاکار» که دیگر «پاکار» نبود و آن یکی حمامی و... همه او را خوب میشناختند. معلم دهشان بود. یک سال بود که بچههایشان را درس داده بود. توی صحرا به وقت شخم زدن زمین، آبیاری، تخمپاشی و درو به آنها «خدا قوّت» گفته بود و آنها هم بیلهایشان را تا «اسپره»۲ به زمین فرو کرده و با او چاق سلامتی کرده، چپق یا سیگار اشنویی آتش زده بودند و احوال «آقا مدیر» را میپرسیدند. گاوها را با صدای «اوهَه» از شخم باز داشته و آمده بودند لب «کرت» و گفته بودند «آقا مدیر، چه عجب قدم روی چشم ما گذاشتهاید». و او هم گفته بود، مشهدی چشمتان بیبلا! ما که هر روز مزاحم شماییم. آبیار آمده بود و گفته بود، آقا مدیر، امروز گل یا علفی پیدا نکردی، بیایی اسمش را بپرسی و خندیده بود و او هم خندیده بود و گفته بود: رفتهام سراغ «متلها» و جواب شنیده بود که خیر است. این دیگر کار ما نیست. او زنهای ده را هم میشناخت. ننه لیلا با موهای حنا بسته و پشت قوز کرده. عمه ملوک که چانهاش بالا آمده، لبش به نوک دماغش میچسبید و در دهانش فقط یک دندان کرمخورده باقی مانده و خاله ربابه که چشمهایش آب آورده بود. بیبی که از کمر نود درجه به زمین خم میشد و به چوبدستی خودش را نگه میداشت.
حجم
۱۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه