دانلود و خرید کتاب ماهی! استفان سی. لاندین ترجمه سهیلا مختاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب ماهی!

کتاب ماهی! نوشته استفان سی لاندین و هری پل و جان کریستنسن است. این کتاب راه یک روش اثبات شده برای تقویت روحیه و بهبود نتایج؛ تجدید نظر کردن و کسب نیرویی دوباره! را به شما می‌آموزد.

درباره کتاب ماهی!

فلسفه‌ی ماهی، به میلیون‌ها انسان در ده‌ها هزار سازمان در سراسر دنیا  از شرکت‌های تجاری و مدارس گرفته تا بیمارستان‌ها کمک کرده تا خدمات شگفت‌انگیزی ارائه دهند؛ اعتماد و کار گروهی را تقویت کنند و شوق و انرژی به کارشان بیاورند.

زیبایی فلسفه‌ی ماهی! این است که شما می‌توانید آن را در تمام بخش‌های زندگی‌تان به کار ببندید. این فلسفه به شما کمک می‌کند تا بهتر متوجه شوید که تصمیم‌هایتان بر دیگران چه تاثیری می‌گذارد و زبان مشترکی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود همه با هم اتفاق‌نظر داشته باشند و مکالمات را در راستای دستیابی به نتیجه‌ای مثبت، تغییر جهت دهند.

کتاب ماهی درباره‌ی تبدیل کارتان به چیزی است که دوستش دارید. از زمانی که اولین نسخه‌ی کتاب ماهی! در سال ۲۰۰۰ به چاپ رسیده است، تاکنون بیش از ۵میلیون نسخه به ۳۵ زبان به فروش رفته است که آن را به یکی از پرفروش‌ترین کتب تجاری دوران تبدیل کرده است. علت این موضوع کاملاً مشخص است. با داستان‌پردازی جذاب، توصیه‌های بدون محدودیت زمانی، رویکردی با اجرای آسان و شوقی الهام‌بخش، کتاب فلسفه‌ی ماهی! بهترین پیام برای زمانه‌ی ماست.

ایده‌ی اصلی داستان کتاب ماهی!”درباره‌ی زنی است که رفتارش را در مورد کار عوض می‌کند و محیط کار بی‌روحش را، به مکانی پر از تفریح و انرژی تبدیل می‌کند.

خواندن کتاب ماهی! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند زندگیشان را تغییر دهند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب ماهی!

دَن عاشق کارش در شرکت میکرُورول بود. وقتی شب به خانه می‌آمد، پر از انرژی بود و ماجراهای زیادی دربارهٔ مزایای این شرکت و کار بزرگی که انجام می‌دهند، تعریف می‌کرد. دَن و ماری‌جِین هر شب بچه‌ها را می‌خواباندند و باهم حرف می‌زدند. با این که دَن راجع به شرکت جدیدش هیجان‌زده بود، اما همیشه به شنیدن ماجراهای ماری هم علاقه‌مند بود و می‌خواست که در مورد همکاران جدید او و چالش‌هایی که در زندگی کاری با آنها روبه‌روست، بداند. هرکس که آنها را می‌دید می‌توانست به راحتی متوجه شود که آنها دوستان خوبی برای هم هستند. انگار یک روح در دو بدن‌اند.

آنها مهاجرتشان به سیاتل را با دقتی بالا برنامه‌ریزی کردند و تمام احتمالات به جز یک مورد را پیش‌بینی کرده بودند. دوازده ماه بعد از نقل مکان، دَن به دلیل ابتلای ناگهانی به آنوریسم۴ به بیمارستان منتقل شد و پزشکان بیماری او را «یک مورد نادر ژنتیکی» خواندند و او درنهایت، از خونریزی داخلی فوت کرد و هرگز به هوش نیامد. هیچ هشدار قبلی و هیچ زمانی برای خداحافظی کردن وجود نداشت.

ماری‌جِین با خود گفت:

- «با این ماه، دو سال از اون اتفاق می‌گذره. ما حتی یک سال کامل هم توی سیاتل نبودیم.»

نظرات کاربران

زینب سادات رضازاده
۱۴۰۱/۰۴/۲۱

این کتاب از آن دسته از کتاب های هست که با اینکه یک روند داستان گونه دارد اما در دل آن یک مسئله و مشکل مطرح میشود و پیشنهاد می‌کنم اگر کار می‌کنید حتما کتاب را بخوانید. اینکه چطور میشود

- بیشتر
fatima
۱۴۰۱/۰۵/۲۴

کتاب خوبی بود. اتفاقی از کتابخونه گرفتمش اما واقعا ساده و دوست داشتنی بود. درباره مری جین، زنی که در زندگی شخصی دچار سختی شده و در محل کارش سمتی گرفته در بخشی که به انبار انرژی های مسموم معروف

- بیشتر
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۷/۱۲

برای کسایی که شغلشون و زندگی خانوادگیشون کسالت آوره مفیده و 4راه حل میده که اجرا کردنش سرکار و توی خونه با خانواده واقعا جواب میده

SamiraGharib
۱۴۰۱/۰۷/۱۳

من با ترجمه دیگه خوندم کتاب عالی و فوق العاده ای هست حتما باید یبار خوند

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۹)
«اینکه چرا برخی از زنان و مردان رو به زوال می‌روند، درحالی که سایرین تا آخرین روزهای عمرشان سرحال باقی می‌مانند، هنوز جای سوال است. ممکن است رو به زوال رفتن، اصطلاح مبهمی باشد. شاید باید بگویم که افراد زیادی، جایی در مسیر زندگی، از یادگیری و رشد دست می‌کشند.»
زینب سادات رضازاده
«معنا چیزی نیست که مانند پاسخ یک معما یا جایزهٔ جستجوی گنج، تصادفاً به آن برسید. معنا چیزیست که شما در زندگی‌تان می‌سازید. شما آن را به واسطهٔ گذشته‌تان، به واسطهٔ محبت‌ها و وفاداری‌هایتان؛ به واسطهٔ تجربهٔ انسانی که به خاطر استعداد و فهمتان به شما گذشته می‌سازید. به واسطهٔ چیزهایی که به آن اعتقاد دارید، به واسطهٔ چیزها و انسانهایی که دوست دارید و به واسطهٔ ارزشهایی که مایل به قربانی کردن آنها هستید. مواد اولیه اینجا هستند. شما، تنها کسی هستید که می‌توانید آنها را به صورت الگویی که زندگی شما را تشکیل می‌دهد، کنار هم بگذارید. اجازه بدهید این زندگی، برایتان به چیزی بزرگ و معنادار تبدیل شود. اگر این اتفاق بیفتد، تعادل خاص بین موفقیت و شکست، کمترین فایدهٔ آن خواهد بود.»
زینب سادات رضازاده
همیشه در مورد روش انجام کارتون، حق انتخاب دارین، حتی اگه در مورد خود اون کار، انتخابی نداشته باشین.
زینب سادات رضازاده
اگه می‌خواهین فرهنگتون رو تغییر بدین، گفتگوهاتون رو تغییر بدین
zok
چهار تمرین: رفتارت را انتخاب کن- ماهی‌فروشان می‌دانند که هرروز باید رفتارشان را انتخاب کنند. یکی از ماهیگیران گفت: «وقتی کاری که انجام می‌دهی را دوست داشته باشی، به چه انسانی تبدیل می شی؟ آیا بی صبر و کسل می‌شوی یا به شهرت جهانی می‌رسی؟ اگر به شهرت جهانی برسی متفاوت رفتار خواهی کرد.» وقتی کارمان را انجام می‌دهیم دوست داریم چه کسی باشیم؟ بازی‌کردن- ماهی‌فروشها در زمان کار کردن تفریح می‌کردند و تفریح، انرژی‌بخش و تحریک‌کنندهٔ خلاقیت است. چطور می‌توانیم بیشتر تفریح کنیم و انرژی بیشتری ایجاد کنیم؟
zok
ما خودمون با رفتارهامون، اینجا رو به سیاه‌چال تبدیل کردیم. خب اگه ما بتونیم انتخاب کنیم که اینجا رو به سیاه چال تبدیل کنیم، پس می‌تونیم چیز دیگه‌ای رو هم انتخاب کنیم. فکر انجام این کار منو هیجان‌زده کرده. اگه من بتونم یاد بگیریم اینجا خوش بگذرونم و شاد باشم، خب پس فکر می‌کنم بتونم این کار رو توی بخش‌های دیگهٔ زندگیم هم انجام بدم.
zok
«اینکه چرا برخی از زنان و مردان رو به زوال می‌روند، درحالی که سایرین تا آخرین روزهای عمرشان سرحال باقی می‌مانند، هنوز جای سوال است. ممکن است رو به زوال رفتن، اصطلاح مبهمی باشد. شاید باید بگویم که افراد زیادی، جایی در مسیر زندگی، از یادگیری و رشد دست می‌کشند.»
zok
«برای اکثر ما سخت است که به خودمان به چشم هنرمند نگاه کنیم... اما هرکدام از ما یک هنرمند هستیم... با هر انتخاب، در هر روز، ما یک اثر هنری منحصربفرد خلق می‌کنیم. کاری که تنها، شما می‌توانید انجام دهید... دلیل خلقت شما، این است که اثر غیرقابلِ تغییرِ خود را، روی جهان به جا بگذارید. این اعتبار شماست... به تمایلات خلاقتان احترام بگذارید... با ایمان گام بردارید... شما متوجه خواهید شد که انتخابِ شما به اندازهٔ خودتان معتبر است. علاوه بر این، خواهید فهمید که زندگی شما، همان چیزی است که قرار بود باشد، یعنی یک غزل شاد شکرگزاری.»
zok
«من باور ندارم که شرکت‌ها، لزوماً زندان‌اند؛ اما گاهی ما خودمان، با روشی که برای کار کردن انتخاب می‌کنیم، از آنها زندان می‌سازیم. من یک زندان ساخته‌ام و دیوارهای آن هم، نداشتن ایمان به خودم است.»
zok

حجم

۱۰۷٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۰۷٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان