کتاب نام او باران بود

کتاب نام او باران بود، مجموعه اشعار سپید، سروده‌ی یاسمن شکری است. شعرهای زیبایی که مضامین عاشقانه دارند و از احساسات زیبای بشر سخن می‌گویند. 

درباره‌ی کتاب نام او باران بود

کتاب نام او باران بود نامی است که یاسمن شکری برای دفتر اشعار عاشقانه‌اش انتخاب کرده است. اشعار زیبایی که از عشق، دوست داشتن، دلتنگی، تنهایی، حزن و اندوه دوری و فراق صحبت می‌کند. احساس از تک‌تک کلمات زیبای اشعار کتاب نام او باران بود بیرون می‌ریزد و خوانندگان را سرشار از حس عمیق و ناب دوست داشتن می‌کند. 

کتاب نام او باران بود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن شعرهای شاعران معاصر لذت می‌برید، کتاب نام او باران بود لذتی عمیق به شما هدیه می‌دهد.

بخشی از کتاب نام او باران بود

دیگر به آمدنت امیدی نیست

وقتی که روزها با شب‌هایم گره خورده‌اند

دیگر به آمدنت امیدی نیست

و نقشه‌های ما را آب برده است

مایی که روزی سرزمینی را تسخیر می‌کردیم

تسخیرِ پیاده نظام‌های غرورمان شدیم

آه، آه...

ای آدم معمولیِ پادشاهزاده

درجنگل‌هایِ ابریِ اکوادور

دیگر به آمدنت امیدی نیست

وقتی که قشونِ عظیمِ تنهایی

سربازخانه دلم را تار و مار کرده است

دیگر به آمدنت امیدی نیست

و حتی تمامِ جنگجویانِ جنگ‌هایِ

عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن

سردمدارانِ کاخِ سفید

وحشیانِ اسلام‌نمای این روزها

همه و همه

پایانِ جنگِ ما را تبریک گفته‌اند

اکنون خاورمیانه در آرامش است

و بردگانِ آفریقا در مزارعِ نیشکر

پرچمِ آزادی نصب می‌کنند

دیگر به آمدنت امیدی نیست

کلیدهای خانه را برداشته‌ام

چراغ‌ها را خاموش

و ادکلن مردانه‌ات را شکسته‌ام

دیگر در آینه کسی نیست

و صدایی مرا به خویش نمی‌خواند

وقتی که بیایی

خواهی دید

دیگر به آمدنت امیدی نیست