دانلود و خرید کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا) ماری دو هنزل ترجمه فروزان تجویدی
تصویر جلد کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا)

کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا)

معرفی کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا)

نیروی جادویی محبت (سفر آشنا) نوشته ماری دو هنزل از مجموعه یاری به زندگی به سرپرستی روبرت لافونت انتخاب شده است.

 درباره کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا)

این کتاب یک الهام‌بخش زندگی و درباره نیروی جادویی محبت در بازگرداندن انسان‌ها به زندگی است، آن‌هم انسان‌هایی که در آستانه مرگ قرار دارند. هنزل در این کتاب از یک معجزه سخن می گوید، معجزه‌ای که می‌تواند انسان‌های در آستانه مرگ را به شور زندگی برگرداند و در حالی که غم و درد برانها موستولی شده، کاری کند که شاد باشند، و هیجانات خود را با شور و حرارت ابراز کنند. درواقع این کتاب درباره ارزش و اهمیت آخرین روزها و لحاضات عمرمان حرف می‌‌زند. لحاظتی که می توانیم انها را به جاری سپری کردن با رنج و ترس و پرسش‌های بی‌پاسخ، با شور زندگی بگذرانیم.

در این کتاب ماری دو هنزل از وقار و متانت دوستش دانیل و همراهان بدفرجامش در آخرین لحظات عمر با ما حرف می‌زند. درضمن با فروتنی به ما می‌گوید که چگونه احساسات و ارادهٔ گروه درمانگر را برای همراهی بیماران در سفر آخرشان قوت بخشیده است، و از ماجراهای هرروزهٔ خود در کشف تازه‌ای از عشق و احساس، از شهامتِ ابراز حرکتی ملاطفت‌آمیز نسبت‌به این بدن‌های تشنهٔ محبت سخن می‌گوید. نشان می‌دهد که دور از هرگونه حالت بیمارگونه، عشق به زیستن، انتخاب ایشان را در زندگی و اعمالشان غنی ساخته است.

شاید زیباترین آموزهٔ این کتاب آن باشد که مرگ می‌تواند کاری کند که فرد به هدفی که برای آن خلق شده نزدیک شود. به‌معنای واقعی کلمه، مرگ می‌تواند انسان را به حقیقت پیوند بزند.

 خواندن کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 این کتاب انگیزه‌بخش و یاری‌دهنده زندگی برای همه مفید و آموزنده است.

 بخشی از کتاب نیروی جادویی محبت (سفر آشنا)

بر بالین برنارد هستم. به‌آهستگی ناله می‌کند. دستش را در دست من فروبرده و با محبتی باورنکردنی زیر لب زمزمه می‌کند: «فرشتهٔ من.»

برنارد به بیماری مرگبار ایدز مبتلا است و واپسین روزهای عمر را در واحد مراقبت‌های تسکینی، جایی که من کار می‌کنم، می‌گذراند. او از دوستان من است و حدود چهل سال سن دارد. بیماری، خطوطِ چهره‌اش را عمیق‌تر و جسمش را نحیف‌تر ساخته، اما می‌توان گفت هنوز جوان و زیباست؛ زیبایی سیمایش که به‌رغم آسیب‌پذیریِ بسیار تلاش می‌کند خود را از گزند بیماری مصون نگاه دارد، مرا بیشتر منقلب می‌کند.

همان‌طورکه به یکدیگر قول داده بودیم، اکنون بر بسترش حاضرم و شبی را با بردباری و ملاطفت، با حسِ همدردی و همراهی، درکنارش به‌صبح می‌رسانم.

پانزده روز است که مرخصی را نیمه‌کاره گذاشته‌ام تا بتوانم از او دیداری کنم. احساس کرده بود مرگش نزدیک شده ـ احساسی که من هم داشتم ـ و قبل‌از آن‌که خیلی دیر شود بایست او را می‌دیدم. انگار قلبمان گواهی می‌داد که مرگ حتمی است. روز پانزدهم اوت را هم نزدش ماندم. آن روز بااین‌که هر دو واقعیتِ امر را می‌دانستیم، در محیطی چنان سرشار از یکرنگی و محبت گذشت که به یکی از عزیزترین و خاطره‌انگیزترین روزهای عمرم تبدیل شده است.

اکنون‌که به نزدش بازگشته‌ام و می‌بینم که ضعف چنان وجودش را گرفته که دیگر حتی قادر به تکلم نیست، از این‌که توانسته‌ام خود را پیش‌از این سکوت، به دیدارش برسانم، احساس رضایتِ قلبی می‌کنم. باهم بسیار سخن گفتیم؛ از زندگی‌اش، دوستان مشترکمان، و نیز از مرگی که او را دیگر کنجکاوانه و با خیالی آسوده، انتظار می‌کشید. همان شب دستبند نقره‌ای‌اش را که بسیار به آن علاقه داشت و از پس‌کوچه‌ای در یکی از روستاهای جنوب مصر خریده بود، به من هدیه کرد و گفت: «حالا دیگر وقتِ آن رسیده که چیزهای موردعلاقه‌ام را به کسانی که دوست دارم بدهم.»

بی شک، به دلیل اتفاقات آن روز و ماندن درکنارش و با آسوده‌دلی و بدون هیچ چشم‌داشتی او را وداعی دوستانه گفتن است که با به‌یاد آوردنِ واپسین دقایق زنده بودنش چنین رضایتِ قلبی در خود احساس می‌کنم.

 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

حجم

۱۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
تومان