دانلود رایگان کتاب رذل شریف؛ کتاب دوم کریستی کالدول ترجمه مریم علیزاده میلانلو
تصویر جلد کتاب رذل شریف؛ کتاب دوم

کتاب رذل شریف؛ کتاب دوم

معرفی کتاب رذل شریف؛ کتاب دوم

داستان رذل شریف نوشته کریستی کالدول جلد دوم از مجموعه چهار جلدی عروس‌های گناه‌کار است. کالدول در این جلد از ضربه‌های بد دوران کودکی سخن می‌گوید.

 درباره کتاب رذل شریف

 پنه‌لوپه تایدو دختری است که با یک اشتباه آینده‌اش را خراب می‌کند و در چنگ مردی به اسم رایکر بلک صاحب بزرگترین قمارخانه لندن می‌افتد. مردم حالا به چشم دیگری به او می‌نگرند و رسوایی و شایعات باعث شده نتواند آینده‌ای زیبا برای خودش متصور باشد. بنابراین به بلک، مردی که مطمئن است بویی از شرافت و انسانیت نبرده، پیشنهاد ازدواج می‌دهد، اما در اولین روز زندگی‌اش متوجه چیز عجیبی در بلک می‌شود. او بی‌نهایت زخم‌خورده و مردی متعهد است...

 خواندن کتاب رذل شریف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به داستان‌های پندآموز و روان‌شناسانه از خواندن این داستان لذت خواهند برد.

 بخشی از کتاب رذل شریف

دوباره کابوس‌هایش بازگشته بودند. و این بار، برخلاف دیگر بارها، یک نفر دیگر هم کنارش بود. بانویی ظریف. همسرش.

فشاری به شکمش وارد شد.

اوه، مسیح.

پنه‌لوپه را زده بود.

با وجود تمام خشونت‌هایی که دیده و دعواهایی که شرط بسته و برنده شده بود، هرگز دستش را بر روی یک زن بلند نکرده بود، حتی در مقابل زنان روسپی دیگوری هم که از کوباندن ترکه بر پشتش لذت می‌بردند، عکس‌العملی نشان نداده بود. پنه‌لوپه با لباس‌خوابی که تا زانویش بالا رفته بود پخش زمین شده و دستش را بر روی گونه‌اش گذاشته بود.

خودش را آماده وحشت به‌جای پنه‌لوپه کرد. در عوض، پنه‌لوپه به او نگاه کرد، نگرانی آمیخته با دردی در چشمانش موج می‌زد.

رایکر غرید. "چیکار می‌کنی؟"

و به‌سرعت خودش را به‌سمتش کشید.

چه‌چیزی این زن احمق را وقتی که خواب بود به کنارش کشانده بود؟

رایکر به‌آرامی دست پنه‌لوپه را از روی گونه‌اش برداشت و پایین آورد.

نفسش بند آمد. جای قرمز شده انگشتانش بر روی پوست سفید و براق و لطیف پنه‌لوپه باقی مانده بود.

"من..."

پنه‌لوپه لب پایینش را به زیر دندان کشید، آثار درد به‌جا مانده در چهره‌اش درست مانند لگدی به شکم رایکر خورد.

"کابوس می‌دیدی و من سعی کردم بیدارت کنم."

صحبت‌های قبلی دیگوری و دوران کودکیش در تمام وحشتناک‌ترین کابوس‌هایش حضور داشتند. دستی بر صورتش کشید. همسرش؛ خودش را به‌نوعی پشتیبان او می‌دانست. پنه‌لوپه اول از خواهرش حمایت کرده بود و حالا هم او. همیشه معتقد بود که زنان جامعه‌اشراف لندن، خود و راحتیشان را مقدم بر هرکسی و هرچیزی می‌دانند.

رایکر نوک انگشتانش را بر روی محل کبودی گونه پنه‌لوپه گذاشت.

‌ پنه‌لوپه جا خورد.

بعد با صدای گرفته‌ای گفت: "به‌جای دیگه هم آسیب زدم؟"

دستش بر شقیقه پنه‌لوپه نشست. مردن مردان بسیاری را در نزاع‌های خیابانی آن‌هم تنها با یک ضربه به این قسمت حساس دیده بود. چقدر راحت می‌توانست او را کشته باشد. صفرای دهانش گلویش را سوزاند.

پنه‌لوپه سرش را تکان داد.

رایکر غرید. "درس اول، هرگز هیچ مردی رو از خواب بیدار نکن، مگر اینکه خودت رو برای عواقب بعدیش آماده کرده باشی."

بعد سر جایش ایستاد و پنه‌لوپه را از روی زمین بلند کرد.

پنه‌لوپه مصرانه گفت: "خودم می‌تونم راه برم."

و همان طور که رایک




شیوا
۱۳۹۹/۰۲/۰۵

ترجمه و ویرایش کتاب چیزی بیشتر از افتضاح بود ولی داستان بقدری قشنگه که با هر سختی بود خوندم و لذت بردم.

کتاب باز
۱۳۹۹/۰۳/۲۰

داستان کلیشه ای، اگه وقت اضافه آوردید و از عاشقانه های چیپ خوشتون میاد.

ZEINAB
۱۴۰۳/۰۸/۱۶

اصلا جالب نبود و حیف وقتی که برای این کتاب مبتذل میذارید کتابی هست که درباره مسائل مبتذل نوشته و مانورش کلا روی همین موضوعه

کاربر ۷۲۲۲۷۳۷
۱۴۰۲/۱۱/۲۵

قشنگ بود به بقیه ام توصیه میکنم بخوننش.

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۱/۱۱/۲۲

داستانش کلیشه ای وبالیوودیه ترجمه مشکل داره وخوندنشو سخت میکنه،ارزش خوندنو داره.

کاربرنرگس
۱۴۰۰/۰۸/۰۳

جالب بود

کاربر 6019876
۱۴۰۳/۰۹/۱۰

بیش از اندازه گیج کننده و بدتر از اون ترجمه ی بدشه، انگار هوش مصنوعی ترجمه کرده، واقعا حیف چون به موضوع کتاب میاد جالب باشه ولی ترجمه بد مانع خوندن میشه

پناه 66
۱۴۰۳/۰۶/۲۷

خیلی خوب وجالب

کاربر 6602400
۱۴۰۲/۱۲/۱۷

تنها کتابی بود که به من تپش قلب داد گریه کردم، خندیدم، نمی‌تونستم از فضای کتاب خارج بشم، آرزو کردم مردی مثل رایکر عاشقم بشه، عشق رو با خواندن این کتاب بیشتر حس کردم و آرزو کردم کاش جای پنه

- بیشتر
panah
۱۴۰۲/۱۰/۰۹

میشه بگید اینکه نوشته کتاب دوم یعنی چی ایا یه جلد اولی هم داره ؟

"گاهی صداقت بدترین شکل خشونته."
کتاب باز
به‌سختی گفت: "اون ترس‌ها... هیچ‌وقت از بین میرن؟" هلنا به‌سادگی گفت: "نه. با شیطانی که ما شناخته‌ایم، تهدید به خطر همیشه در کمی نمونه. اما این به معنی نیست که ما نباید لذت خندیدن و دوست داشتن و عاشق شدن رو در ترس از اینکه ممکنه اونها رو از دست بدیم، از خودمون بگیریم."
ولنسی پارسی

حجم

۳۴۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

حجم

۳۴۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

قیمت:
رایگان