کتاب بیرون از ماز (گذر پیچیده)

بیرون از ماز (گذر پیچیده)، راهی ساده برای تغییر فکر و گشودن قفل موفقیت‌تان کتابی در حوزه موفقیت نوشته دکتر اسپنسر جانسون است. این کتاب به نوعی ادامه کتاب چه کسی پنیرم را جابه جا کرد است.

درباره کتاب بیرون از ماز

در کتاب چه کسی پنیرم را جابه‌جا کرد دو آدم کوچولو به اسم هم و ها وجود دارند که وقتی می‌بینند پنیر مورد علاقه‌شان نیست، با تغییر غیرمنتظره‌ای مواجه می‌شوند. «ها» می‌فهمد باید خودش را با شرایط جدید وفق دهد و در جست‌وجوی پنیر جدیدی راه خود را در پیش می‌گیرد؛ ولی «هم» برای تغییر طرز فکرش با چالش مواجه می‌شود و در آنجا می‌ماند. کتاب بیرون از ماز آنچه را «هم» بعداً انجام می‌دهد، بازگو می‌کند و اینکه کشف‌های جدیدش چگونه می‌توانند به شما کمک کنند تا قفل‌هایی را باز کنند که ممکن است امروز در گذر پیچیده زندگی‌تان با آن مواجه هستید.

«پنیر» استعاره یا کنایه همه چیزهایی است که در زندگی می‌خواهید، حال این چیز ممکن است شغل خوب، رابطه عاشقانه و پایدار، پول یا ثروت، سلامتی خوب یا آرامش فکری باشد. «ماز» کنایه هر چیزی است که با آن در چالش هستید یا وضعیت دشواری است که شما را از پیداکردن پنیرتان و لذت‌بردن از آن باز می‌دارد.

جانسون درباره انگیزه‌اش ارز نگارش کتاب بیرون از ماز نوشته است:

«بسیاری از کسانی که داستان اصلی را خواندند، می‌خواستند درباره چرایی و چگونگی آن بیشتر بدانند. چرا در اوقات تغییر گاهی به‌خوبی خود را وفق می‌دهیم و به‌خوبی عمل می‌کنیم؛ درحالی‌که در اوقات دیگر این چنین عمل نمی‌کنیم؟ و چگونه می‌توانیم در یک دنیای متغیر خود را سریع‌تر و آسان‌تر وفق دهیم تا شادتر و موفق‌تر باشیم و در این صورت موفقیت از نظر ما چگونه تعریف می‌شود؟»

خواندن کتاب بیرون از ماز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به همه کسانی پیشنهاد می کنیم که به دنبال پاسخ دادن به سوالات بالا هستند به ویژه آنهایی که قبلا کتاب چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد را خوانده‌اند.

درباره اسپنسر جانسون

دکتر اسپنسر جانسون فیزیکدان و نویسنده‌ی آمریکایی است. او بیشتر به دلیل نوشتن کتاب‌هایی در زمینه‌ی خودیاری و موفقیت مانند چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد و مدیر یک دقیقه‌ای معروف و شناخته شده است. کتاب‌های او به چندین زبان در دنیا ترجمه شده است. به اسپنسر جانسون لقب پادشاه تمثیل را داده‌اند، چرا که مهارت او در دریافت مسائل دشوار و پیچیده و ارائه و بیان راهکارهای ساده و آسان است. جانسون در سن ۷۸ سالگی و بعد از یک مبارزه طولانی با سرطان لوزالمعده در سال ۲۰۱۷ از دنیا رفت

جملاتی از کتاب بیرون از ماز

وقتی روی علف‌ها نشستند، درحالی‌که از نور خورشید و نسیم خنک لذت می‌بردند، «هم» دوباره به دوستش «ها» فکر کرد. او فکر کرد اگر «ها» با آن‌ها بود، از همه این‌ها حتی بیشتر لذت می‌بردند.

«هوپ» گفت: «تو داری به "ها" فکر می‌کنی؟»

«هم» با تکان‌دادن سرش حرف او را تأیید کرد. طبق معمول «هوپ» می‌دانست که او به چه چیزی فکر می‌کرد. «هم» کنجکاو شد که او چگونه به افکارش پی می‌برد.

«هوپ» گفت: «ما باید او را پیدا کنیم و همچنین دوستانت اسنیف و اسکری را.»

«هم» به او نگاه کرد و دوباره با اشاره سر حرفش را تأیید کرد و گفت: «این به‌طور دقیق همان چیزی است که به آن فکر می‌کنم.»

«هوپ» گفت: «بسیار خوب». «هم» به او لبخند زد و گفت «بیا برویم.»

آن‌ها هر دو سرپا ایستادند و «هوپ» یک بار دیگر دست «هم» را گرفت، که ناگهان...

«هِم»، «هِم»

از اینکه در این مکان ناآشنا اسمش را می‌شنید، شگفت‌زده شد. «هم» برگشت و به شخصی که با چابکی به طرف او قدم برمی‌داشت، نگاه کرد.

آن شخص «ها» بود.

«ها» فریاد زد: «تو اینجایی!» سپس «هم» را در آغوش گرفت و با هر دو دستش به پشت او زد.

«هم» گفت: «پس تو هم اینجا هستی!» او نگاهی به اطراف انداخت و گفت «اسنیف و اسکری کجا هستند؟»

«هم» خندید: «اوه، تو آن‌ها را می‌شناسی. آن‌ها جزء اولین افرادی بودند که از "ماز" بیرون آمدند! ولی تو "هم"... من نگران تو بودم که هرگز نتوانی راه برون‌رفت از "ماز" را پیدا کنی.»