کتاب رخ دادنامه زودباوری
معرفی کتاب رخ دادنامه زودباوری
رخدادنامهی زودباوری کتابی نوشته استیون گرینسپن درباره یک پدیده روانی- اجتماعی-تاریخی به اسم زودباوری است. این پدیده نوعی بیصلاحتی هوش اجتماعی محسوب میشود. دکتر گرینسپن دارای نزدیک به ۱۰۰ نوشتار علمیست و مقالههای متعددش دربارهٔ زودباوری تأثیری بهسزا در جلب توجه روانشناسان و دیگر دانشگران به اهمیت این مبحث نسبتاً نادیدهگرفتهشده، داشته است.
زودباوری همچنان موضوعی است که با وجود داشتن نقش حیاتی در زندگی انسان نادیده و پیشپا افتاده انگاشته شده است. معمولا زودباری را در ردهٔ مصیبت جا نمیدهند، ولی میتواند آسیبی جدی به ما بزند: تحویل دودستی اندوختهٔ زندگیمان به فردی کلاهبردار، دلبستن به پستفطرتی چربزبان، یا گذاردن سلامتیمان در دستان دکتر خوبحالیان. همگی همهروزه در خطریم، گرچه به دلایلی که نویسنده با زیبایی برایمان واکاوی خواهد کرد، برخی بسی بیش از دیگران با آن دست به گریبانند.
درباره کتاب رخدادنامهی زودباوری
در این کتاب میخوانید که چطور زودباوری یک نفر میتواند به معنای خاص کلمه به موضوع مرگ و زندگیاش تبدیل شود و چگونه در طول تاریخ افراد بسیاری قربانی اعتماد به اعتمادناپذیر و باور به باورناپذیر شدهاند و چطور ملتهایی بزرگ به نیرگ شیادانی گرفتار شدهاند؛ مثلا هیتلر که با منحرف کردن میلیونها آلمانی تحصیلکرده به سوی خواستههایش، بدترین نمونه را رقم زد.
بخش اعظم این کتاب، بهویژه گفتارهای ۲ تا ۸، سرشار است از داستانهایی که انواعواقسام زودباوری را به تصویر میکشند: دینی، سیاسی، مالی، و غیره. نام کتاب بازتابیست از همین امر: رخدادنامهٔ زودباوری.
گفتارهای ۱، ۹، و ۱۰ به مباحث نظری و مفهومی مرتبط با زودباوری میپردازند. گفتار ۹ به پرسشهایی گوناگون میپردازد که از بررسی داستانهای آمده در گفتارهای ۲ تا ۸ ایجاد میشوند. این پرسشها دربرگیرندهٔ شرحیست از نقش عاطفه و خودفریبی، نیز واکاوی اینکه چرا افراد زودباور بابت ندانمکاریهای خودشان سزاوار نکوهش اخلاقیاند. و سرانجام در گفتار ۱۰ از نکاتی سخن گفته میشود که احتمالا میتوانند گرایش آدمی را به زودباوری کاهش دهند یا دست کم شخص یا دیگران را از پیامدهای مخاطرهآمیزترش دور نگه دارند.
خواندن کتاب رخدادنامه زودباوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
روانشناسان، جامعهشناسان، پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان به مباحث روانشناختی و جامعهشناختی به ویژه مبحث هوش و آسیبهای اجتماعی.
درباره استیون گرینسپن
استیون گرینسپن لیسانس در علوم سیاسی را از جان هاپکینز، فوق لیسانس در تاریخ را از نورثوسترن، دکتری در روانشناسی رشد را از دانشگاه راچستر، و گواهینامهٔ پسادکتری در ناتوانیهای رشد را از UCLA اخذ کرد. او تحلیلگر سیاستگذاری در مرکز پژوهشهای دولتی وابسته به وزارت بازرگانی آمریکا در راچستر نیویورک، پژوهشگر و متخصص بالینی برای جوانان در معرض خطر در مرکز پدر فلاناگان، استاد روانشناسی رشد در دانشگاه وندربیلت و نبراسکا، و مشاور تشخیص جرم در پروندههای جنایی بوده است. دکتر گرینسپن در مقام استاد روانشناسی آموزش از دانشگاه کِنتیکِت بازنشسته شد. همهٔ این تجربیات گوناگون برای نوشتن کتابهایی با طیفی گسترده از مطالب مانند همین کتاب به کارش آمدهاند.
جملاتی از کتاب رخدادنامهی زودباوری
تعریف زودباوری میتواند چنین باشد: «گرایشی نامعمول به سوی گولخوردن یا سودجویی از آن.» آشکار است که همگی ما میتوانیم گاهی فریب بخوریم. اما واژهٔ زودباوری در اصل اشاره به الگویی از گولخوردن دارد که در موقعیتهایی گوناگون خودش را تکرار میکند، حتا با وجود علائم هشداردهنده. این را میتوان در نامهای خطاب به اَبی عزیز دید، از سوی زنی که میخواست برای بار سوم با شوهر سابق زنبارهاش ازدواج کند و دلش برای این گفته غش میرفت که «این دفعه عوض شدم!» همانطور که اَبی به آن زن گوشزد کرد، باور وی به چنین حرفی با وجود پیشینهٔ دراز و رنجآلودش با آن مرد، نشانهایست از فرایندهای اعتمادِ بیجا و اندیشهٔ ابلهانه. تفاوتی اساسی بین زودباوری و موضوعی مرتبط، سادهلوحی، آن است که زودباوری نوعاً شامل نوعی کنش عینیست، مانند دادن چک به یک شیاد، یا بستن پیمان زناشویی با کسی برای بار سوم، همانند مثالی که همین الان دیدیم. بدینترتیب، زودباوری دربرگیرندهٔ میزانی از الزام است، و میتواند بهصورت پیامد شکلی ویژه و روانی از اجبار فهمیده شود.
حجم
۳۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه بد و متن غیرروان، مطالب پراکنده و گیجکننده. در انتها هم راهحلهای-بهنظر-غیرکاربردی ارائه میشه. نویسنده انگار فقط مطالب مختلف رو جمع و وصله پینه کرده و genuinityای از خودش نشون نداده. با توجه به جذاب بودن موضوع، کتاب میتونست
گرچه موضوع بسیار جذاب است اما به نظر می رسد که نویسنده تنها بر استدلال خود در ایجاد ارتباط بین چند مقاله علمی تکیه کرده و راه کارهایی عملی در جهت رشد تفکر نقادانه ارائه نکرده است.