دانلود و خرید کتاب سه هزار شیشلیک سیده فاطمه حسینی کوهستانی
تصویر جلد کتاب سه هزار شیشلیک

کتاب سه هزار شیشلیک

انتشارات:انتشارات صریر
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سه هزار شیشلیک

کتاب سه هزار شیشلیک، مجموعه خاطرات حاج محمد قاسم‌آبادی آشپز لشکر ویژه ۲۵ کربلا است. سیده فاطمه حسینی کوهستانی نگارش این مجموعه را بر عهده داشته و انتشارات صریر، این کتاب را چاپ کرده است. 

درباره‌ی کتاب سه هزار شیشلیک

همه‌ی ماجرا، از یک تصادف شروع می‌شود. دقیقا در لحظه‌ای که انسان فکر می‌کرد، خیر و برکت و خوشی از دنیایش رخت بربسته است و جایش به آوارگی و درماندگی داده است. شاید در پس تمام این لحظات سخت و گذرا، خیری باشد که به زودی رخ بگشاید. 

حاج محمد قاسم‌آبادی در سه هزار شیشلیک از تصادفی می‌گوید که باعث تغییر و دگرگونی زندگی‌اش شد. تصادفی که به قیمت شکستن پا، رفتن به اتاق عمل و رفت و آمد بین بیمارستان و خانه برایش تمام شد اما بعدا زمینه‌ای برای پیشرفت شغلی را برایش باز کرد و مسیر او را به خدمت در جنگ و آن هم به عنوان آشپز کشاند. کسی که درد دوری از عزیزانش را به جان خرید. در آشپزخانه‌ی لشکر چشم بر هم نگذاشت و تمام تلاشش را کرد تا زمانی که رزمندگان، از دویدن‌ها، خاک و دود و جنگ دلتنگ هستند، زمانی که تمام انرژی و قوایشان را بر جنگیدن با دشمن گذاشتند، گرسنه نمانند. 

کتاب سه هزار شیشلیک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

سه هزار شیشلیک برای دوست داران خاطرات جنگ و رزمندگان، کتابی جذاب و دلچسب است.

جملاتی از کتاب سه هزار شیشلیک

من که می‌دانستم آشپز از هتل، فیله گوسفند را می‌آورد با جرأت گفتم: آزمایش می‌کنیم، اگه خوب شد چه بهتر! اگه هم نشد از همون هتل بیارید.

روز بعد فیله را به آشپزخانه آوردند. در پشت فیله پوست نازکی است که برداشتن آن کار هر آشپزی نیست. گوشت با بودن این پوست روی آتش جمع می‌شود. این پوست نازک را با دقت درآوردم و فیله را کباب کردم. غذای حسن ژیلا را با برنج و مخلفات آماده کردیم و به اتاقش فرستادیم. با اینکه به کارم خیلی اعتماد داشتم اما باز هم دلهره داشتم. فکر می‌کردم او می‌تواند هر ایرادی که بخواهد از غذا بگیرد و مرا تنبیه کند و هزار جور فکر دیگر. بعد از صرف غذا کسی را دنبالم فرستادند. دست‌وپایم می‌لرزید که اگر به اتاقش بروم و با او رودررو شوم و ایرادی از غذا بگیرد چه کارکنم؟! با این حال، لرزان و ترسان رفتم. حسن ژیلا روی تخت نشسته و زنش هم کنارش ایستاده بود. دست‌هایم را به هم گره کردم و گفتم با من امری داشتید؟

نگاهی به قیافه‌ام انداخت و بدون اینکه نظری درباره غذا بدهد گفت: اینجا چقدر به تو حقوق می‌دهند؟

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۷,۴۰۰
تومان