کتاب روی رودخانه، زیر باران
معرفی کتاب روی رودخانه، زیر باران
روی رودخانه، زیر باران، زندگینامه داستانی شهید محمد عبادیان به قلم فرشاد شیرازی است.
شهید محمد عبادیان، زاده شهرستان بهشهر، روز سیام فروردینماه سال ۱۳۳۱ چشم به جهان گشود. در جوانی کارمند شرکت کفش ملی ایران شد و پس از انقلاب و آغاز جنگ، برای نخستینبار به همراه کارگران این شرکت، رهسپار جبهه گردید. با تشکیل تیپ و سپس لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) تهران، معاونت پشتیبانی و تدارکات این یگان را برعهده گرفت و سرانجام در همین مسؤولیت، در دیماه سال ۱۳۶۵ در جریان نبرد کربلای ۵ واقع در منطقه شلمچه، دعوت حق را لبیک گفت. پیکر این شهید اکنون در جوار حرم شریف رضوی علیهالسلام آرمیده است.
خواندن کتاب روی رودخانه، زیر باران را به چکسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به سرگذشتنامههای شهدا و ادبیات پایداری از خواند این اثر لذت خواهند برد.
جملاتی از کتاب روی رودخانه، زیر باران
سمت چپاش، آش و لاش شده بود. این را از دردی که میکشید، میتوانست حدس بزند. حلقه انگشتری پلاتین در انگشت انگشتریاش، تنها فلزی بود که در میان پودهای از گوشت و خون، انگار در انگشتاش چپانده شده و مانده بود. از مچ به پایین را هنوز پانسمان نشده بود. شاید تشخیص داده شده بود که وضع این ناحیه از دستاش، از همه بهتر است و نیازی به پانسمان ندارد. حالا میتوانست با دقت بیشتری گذاشته را به یاد بیاورد: وای! که چهقدر جست و خیز داشت؛ دور و برش را آدمهای جوان و پرشوری گرفته بودند که انگاری سر سوزن داغ نشسته باشند؛ نه روی زمین جایشان بود و نه گوش به حرفی میدادند که از جنس ماندن و درنگ و نشستن داشت:...
حجم
۳۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۳۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه