دانلود و خرید کتاب مادران: شهیدان آقاجانلو به روایت مادر زهرا رجبی‌متین
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مادران: شهیدان آقاجانلو به روایت مادر

کتاب مادران: شهیدان آقاجانلو به روایت مادر

معرفی کتاب مادران: شهیدان آقاجانلو به روایت مادر

«شهیدان آقاجانلو» که جلد پنجم از مجموعه «مادران» را در بر می‌گیرد، بخشی از تاریخ مستند انقلاب اسلامی را با محوریت خانواده ارائه می کند. همه مطالب کتاب «شهیدان آقاجانلو»، از زبان ساده و عامیانه مادر شهیدان آقاجانلو نقل شده است. ابتدای این اثر با معرفی زندگی مادر شهیدان آقاجانلو آغاز می شود، سپس مخاطبان، از زبان مادر با خلقیات و فعالیت‌های برادران آقاجانلو چه در جبهه و چه در خارج از آن آشنا می‌شوند. مادر شهیدان آقاجانلو دارای شش پسر است که سه نفر از آنها به شهادت رسیده اند، که باید گفت، مخاطب با مطالعه این کتاب متوجه می‌شود که «صادق» اسم پسر نخست این مادر است که از ۱۳ سالگی پا به عرصه انقلاب گذاشته و در عرصه هشت سال دفاع مقدس به مقام جانبازی نائل شده است. کتاب «شهیدان آقاجانلو»، زندگی برادر دوم یعنی «امیر» را نیز به تصویر کشیده است. در این اثر می خوانیم که مادر شهیدان آقاجانلو به «امیر» علاقه بسیاری داشت، به گونه‌ای که همواره می گفت: «حاضرم همه پسرانم به شهادت برسند اما امیر را از دست ندهم». جالب توجه است که «امیر» نخستین پسر این مادر بود که به مقام شهادت نائل شد و پیکر این شهید ۱۳ سال بعد از شهادت به دست مادر سپرده شد. بعد از شهادت امیر، فرزندان دیگر این مادر برای ادامه دادن راه امیر به جبهه رفتند. «مجید» اسم فرزند دیگر مادر شهیدان آقاجانلو است که قبل از شهادتش در حرفه تراشکاری فعالیت می کرد. بعد از مجید، «حبیب» که ۱۴ ساله بود و چندین بار شناسنامه خود را به دلیل افزایش سن و اجازه ورود به جبهه تغییر داده بود، برای رفتن به خط مقدم پافشاری کرد. با وجود این که «صادق» برادر بزرگ‌تر، با این موضوع مخالف بود اما مادر آنها خودش حبیب را به بخش اعزام برد و تقاضای اعزام او را کرد. در بخشی از کتاب «شهیدان آقاجانلو»، آمده است: « سال ۶۴ بالاخره اعزام شد. همیشه دوست داشتم امیر را بدرقه‌اش کنم که نمی گذاشت. اما با مجید دو روز همراه شدم. آنها را بردند پادگان ابوذر. من دیگر راه پادگان‌ها را بلد بودم. هر اعزامی که بود، خودم را می رساندم. از هیچ برنامه‌ای عقب نمی ماندم. رفتم آنجا. صادق و مجید هر دویشان بودند. بچه های پایگاه شهید چمران تعجب کرده بودند. قرار بود رزمنده‌ها را در شهر بچرخانند. مجید را در پادگان دیدم. لباس خاکی تنش بود. اورکتش را هم روی دوش انداخته و ایستاده بود. به نظرم خیلی زیبا آمد. خنده هایش مثل همیشه نبود. یک لحظه به زبانم آمد و به صادق گفتم: «مجید شهید می شه، می بینی چقدر خوشگل شده؟» شیرینی گرفته بودم و بین رزمنده ها تقسیم می کردم».
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۲/۱۲/۲۵

بسیار عالی بود واقعا ما به خانواده شهدا مدیون هستیم خدا فرزندانشان و خودشان و همسر گرامی شان را بیامرزد و با انبیا و اولیا محشور گرداند

حسین شایسته‌فر به روایت راضیه بوباش همسر شهید (جلد ششم)
عالیه سادات حسینی
تجلایی به روایت همسر شهید
راضیه کریمی
محمدعلی رنجبر به روایت مرضیه کازرونی همسر شهید (جلد چهارم)
زهره شریعتی
مصطفی طالبی؛ به روایت مژگان کشاورزیان همسر شهید (جلد دوم)
مرجان فولادوند
شهید شعبانعلی عفیفه؛ نیمه پنهان ماه ۳۳
عالمه طهماسبی
جای پای فرهاد
فرهاد خضری
نیمه پنهان یک اسطوره
احد گودرزیانی
زین الدین به روایت همسر شهید
بابک واعظی
سعید جان‌بزرگی به روایت زهرا صبوری همسر شهید (جلد پنجم)
هاله عابدین
چشمان یعقوب؛ رضا کارگر برزی (مدافعان حرم ۸)
شهلا پناهی
ایوب بلندی؛ به روایت شهلا غیاثوند همسر شهید (جلد سوم)
زینب عزیزمحمدی
جانا؛ محرم ترک (مدافعان حرم ۶)
منصوره قنادیان
شبیه خودش؛ حامد جوانی (مدافعان حرم ۳)
حسین شرفخانلو
من کنیز زینبم
گروه نویسندگان
عطر شب‌بوها
حمید حسام
کتاب علی محمودوند؛ یادگاران ۳۰
افروز مهدیان
ستاره‌های کوکب
راضیه تجار
بی تو پریشانم
زینب پاشاپور
شهید نورعلی شوشتری؛ نیمه پنهان ماه ۳۰
مریم عرفانیان

حجم

۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان