کتاب عروس به یلوسکای می آید

«عروس به یلوسکای می‌آید» داستانی کوتاه از «مجموعه کلاسیک‌های آمریکا» نشر هرست و اثر استیون کرین است که داستان سفر تازه عروس و دامادی از طبقه نه‌چندان مرفه جامعه آمریکا با قطار است: «در مخیله این عروس و داماد، جلوه پرشکوه وصلت صبحدم آنها در سان آنتینیو در زیر و بم این قطار تجلی می‌یافت. این فضا جلوه‌گر حال و هوای تازه‌شان بود. داماد را بگو که از فرط شادی گل از گلش شکفته بود و چهره‌اش، مایه خنده مامور زنگی قطار شده بود. یارو هر از گاهی دورادور عروس و داماد را برانداز می‌کرد و از سر کیف نیشش تا بناگوش باز می‌شد. گاهی هم چنان با زبردستی بهشان امر و نهی می‌کرد که این دو بو نمی‌بردند زور بالای سرشان است. با چیره‌دستی به هزار کردار و رفتار چنان فخر می‌فروخت که آن سرش ناپیدا بود. هر بلایی هم که می‌خواست سرشان می‌آورد و آنها بی‌خبر از همه جا بو نمی‌بردند. در چشم هم زدنی هم یادشان می‌رفت که گهگاه چند مسافر از سر کیف خیرخیر به آنها چشم می‌دوختند و ریشخند می‌زدند. از منظر زمان گویی حال و روز این عروس و داماد بی‌اندازه مایه خنده بود.»