کتاب چسبیده به خاک (نجواهای بی‌ملاحضه‌ی یک ذهن پریشان)

«چسبیده به خاک (نجواهای بی‌ملاحظه‌ی یک ذهن پریشان)» مجموعه‌ای از داستان‌های فلسفی-تخیلی از پرویز محمدی قلایی است. این داستان‌ها بگونه‌ای نوشته‌شده‌اند که در عین سرگرم کنندگی، هر کسی با توجه نوع دیدگاهش برداشت خاصی از آنها داشته‌باشد. هیچ یک از اجزای داستان‌ها اتفاقی نیستند و هر کدام - حتی اکثر اعداد - دلیل خاص خود را دارند، پس معماها را حل کنید و لذت ببرید: مجسمه‌های یخی و آدم‌برفی‌ها نگران و بی‌قرار بودند اما نه از بابت رفتن خالق‌شان، بلکه به جهت اینکه فصل سرما - که تضمین کننده‌ی حیات آن‌ها بود - بالأخره به‌سر می‌آمد و آن زمانی بود که باید دوباره «مسیر عدم» را پیش می‌گرفتند. اما این عدم با عدم‌های دیگر متفاوت بود چرا که آن‌ها با رسیدن به آن وارد مرحله‌ی جدیدی از حیات می‌شدند که می‌توانستند جاری و ساری شده، از اعماق زمین تا عرش آسمان را سفر کرده، از جوی به رود و سپس دریا و اقیانوس و آسمان رفته و چهار گوشه‌ی دنیا را درنوردند؛ اما ظاهراً آن‌ها یک‌شکلی، یک‌رنگی و ثبات را به آن همه تغییرات فاحش، پی‌درپی، تکراری و بی‌پایان ترجیح می‌دادند و خواهان حفظ وضع موجود بودند و برایشان نه قدرت موج و طوفان مهم بود، نه زیبایی ابرهای کم‌پُشت، نه جلال آبشار، نه جریان داشتن رود و نه عظمت دریا و اقیانوس.