کتاب قحطی
۳٫۳
(۱۰۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب قحطی
قحطی نام داستان کوتاهی برای نوجوانان از نویسنده جوان معاصر، امیر جانفدا (-۱۳۷۹) است.
قلبش تندتند میزد. باورش نمیشد که چی شنیده، نه امکان نداشت آنها بخواهند اینچنین کاری بکنند. این کار خلاف قانون است. اونها نمیتوانند یک پسر ۱۵ ساله رو تنها رهاش کنند اون هم تو این قحطی. حتما از گرسنگی می مرد.
پیتر داشت به چیزهایی که شنیده بود فکر می کرد.
"یتیم خانه دیگر نمیتواند غذای این همه بچه را تامین کند. ما مجبوریم بچه های بزرگتر از ۱۴ سال را بیرون کنیم.
_ولی ما نمیتوانیم همچین کاری بکنیم اونها هنوز بچه اند.
_چاره ای نداریم آماندا الان دوساله که قحطی فراگیر شده، تا همین الان هم کلی تلاش کردیم که تونستیم نگهشون داریم.
پاهای پیتر شل شده بود دیگر نمیتوانست بایستد. افتاد روی زمین، کارش تمام شده است، بزودی از گرسنگی در خیابان می میرد.
ولی نه هنوز یک فرصت دیگر دارد باید با چنگ و دندان مبارزه کند.
اگر خانواده دبوچر قبولش کنند نجات پیدا می کند آن ها بزرگترین تاجران گوشت اون منطقه هستند
دیگر امکان ندارد گرسنگی بکشد.
تحول دیجیتال
محسن ابراهیم پور
کمی نزدیک ترشیما اسکافی
مرجع اصلی شیرخشک نوزادانعالیه موسی نیا
خرگوش شیطون و سنجاب حیرون در شهر حیوانات (دوزبانه)آیناز اسدی
Forest Friends and Fablesعبداله امراهی
مدیر فروش موفقجواد اکبری نیا
من می دانم (جلد سوم)امیر تولایی
من می دانم (جلد دوم)امیر تولایی
من می دانم (جلد اول)امیر تولایی
اعدام کلاغ هااعظم عراقیان
حجم
۱۰٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
حجم
۱۰٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
قیمت:
رایگان
نظرات کاربران
چقدر تلخ و دردناک و صد البته غم انگیز و قابل تامل. بهش که فکر میکنم مصادیقی از اون آدمخوار ها رو توی جامعه خودمون میبینم. کسانی که برای رسیدن به پولهای بیشتر و پر کردن هر چه بیشتر جیباشون
صفحه اول و دوم خیلی شبیه به فیلم یتیم خانه ایران بود که مربوط به سال های ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰ هستش در زمان احمد شاه قاجار که ظاهرا بر اثر قحطی ناشی از خیانت انگلیسی ها، ۹ میلیون نفر از
حقیقت تلخی در این داستان هست که یا باید بکشی یا کشته میشی که خب واقعیته و الان در زندگی روزمره میبینیم که برای رسیدن به بهترینها چه کارها که نمیکنند
پسر عجب داستانی... !!!! واقعا لذت بخشه مطالعه چیزی که دوست داری... خیلی خیلی خیلی لذت بخشه مطالعه... آدمو غرق در یه دنیای دیگه ای می کنه.
فقط خلاصه رو خوندم چرا نویسنده ایرانیه بعد اسم شخصیتش پیتره؟
انصافا خیلی سطحش پایین بود ، ولی ایده بد نبود
وقتی انسانیت بی معنا میشه . وقتی وجود هم نوعت بی ارزش میشه . و وقتی از حیوان کمتر میشی .
یکمی ترسناک ولی خب جالب و تلنگر دار
عالی بود ایده فوق العاده خوب بود.
وحشتناک بود.یاد یه قسمتی از رمان بادبادک باز خالد حسینی افتادم.که صاحب یتیم خونه بچه ها رو به طالبان میفروخت تا بتونه هزینه ی بقیه بچه ها روبده.ولی این خیلی بیرحمانه بود.