دانلود و خرید کتاب اثر دریاچه‌ای ارین مکیهن ترجمه علیرضا جهانگیری
تصویر جلد کتاب اثر دریاچه‌ای

کتاب اثر دریاچه‌ای

نویسنده:ارین مکیهن
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اثر دریاچه‌ای

در کتاب «اثر دریاچه‌ای» اِرین مِکِیهَن با پسر آمریکایی هیجده ساله‌ای به نام هنری آشنا خواهید شد که در یک رستوران کار می‌کند. او ظاهرا پسری جذاب با لبخندی زیباست یا دست کم خودش این طور فکر می‌کند: در طول سال‌ها توی این لبخند مهارت پیدا کردم و چند تا لبخند دیگه هم یاد گرفتم. مخصوصاً وقتی توی باشگاه کار می‌کردم. او دوست دختری به اسم تیلور دارد که باهم بیرون می‌روند. رفته رفته صمیمی‌تر می‌شوند و پس از یک دوره دوستی رابطه‌شان بهم‌می خورد. در کنار این داستان، هنری وقایع خانه و مدرسه و جمع‌های دوستانه با هم‌کلاسی هایش را تعریف می‌کند و از جامعه نوجوانان امریکایی و دغدغه‌های آنان تصویر خوبی به خواننده می‌دهد: مهمونی شبانه‌ی سال آخری‌ها ساعت ده شروع می‌شد. وقتی دوش گرفتنم تموم شد و شلوار جین پوشیدم تقریباً ساعت نه بود. بعد یه تی‌شرت پوشیدم. یه تی‌شرت آبی و رنگ و رو رفته که پشتش علامت دانشگاه میشیگان بود. تیلور همیشه می‌گفت وقتی این تی‌شرت رو می‌پوشم ناراحت میشه، چون یادش می‌آورد دیگه قرار نیست پاییز توی یه مدرسه باشیم. البته همه‌ی این‌ها قبل از آوریل بود که رابطه‌ش رو با من بهم زد و با نیشش که عوضی‌ترین پسر کلاس بود دوست شد. البته این چیزیه که همه قراره بگن. پسر بعدی‌ای که با دوست‌دختر سابقت میره بیرون همیشه یه آدم عوضیه. نیشش مشکلی نداشت. یه جورایی پسر خوبی بود. مطمئناً تیلور از بودن با اون خوشحال بود. هنوز هم با نیشش دوست بود. عوضی. تازه پشت میزم نشسته بودم که صدای خش‌داری گفت: «بریگز، عزیزم.» توی صندلی از جا پریدم، زانوهام خورد زیر میز و لیوان دیترویت تایگِرز که مداد و خودکارهام رو داخلش می‌ذاشتم افتاد. گفتم: «سلام مادربزرگ روث. حالتون خوبه؟» درحالی‌که بدون اینکه واقعاً لبش رو به صورتم بخوره گونه‌م رو می‌بوسید و سؤالم رو نادیده می‌گرفت، بهترین لبخند مادربزرگ روثی‌ای رو که می‌تونستم بهش تحویل دادم.
;-)
۱۳۹۷/۰۶/۰۵

و بلاخره خریدمش و بلاخره خواندمش و در یک کلمه 😉 عالی * با ارزوی ترجمه روز افزون کتاب برای جناب جهانگیری 😊

هنگامه محمدی
۱۴۰۰/۰۱/۲۹

ازون کتاب‌هایی بود که حال آدم رو خوب میکنن. مثل مردی نام اوه. بامزه بود و لبخند به لبم میاورد مدام. لازمه گاهی ازین داستانا بخونه آدم. جدا موقع خوندن فکرمو آزاد میکرد از هرچیزی. توصیه میکنم بخونیدش شبیه ناطور

- بیشتر
نازبانو
۱۳۹۷/۰۴/۱۱

خیییییلی عالیه ، اتفاقات جالب و بامزه ای داره ، ترجمه خییییلی روونه

__mohadeseh.b__
۱۳۹۹/۰۳/۱۲

داستان جالبی بود؛ تمام و خاموش .

ساکت
۱۳۹۷/۰۴/۰۸

داستان قشنگ و لطیفی داشت و هر چی جلوتر می رفت لذت بخش تر می شد. از خوندنش لذت بردم. قسمت هایی رو که دریاچه رو توصیف می کرد، خیلی دوست داشتم. دلم می خواست اونجا بودم! کلا فضاسازی خوبی

- بیشتر
👀
۱۳۹۷/۰۶/۰۵

در این کتاب پسر بچه ای را توضیح میده که 18ساله با لبخندی زیباست که در زندگیش قضایا ی مختلف بهش پیش می آید 😁😁 این هم نظر من واسه بعضی ها 😒

Yaspejvak
۱۳۹۷/۰۵/۲۷

بعضی کتاب ها هستن آدم آرزو میکنه کاش تموم نشن هیچوقت! آرزو میکردم اسن کتاب ادامه داشت یا نسخه های بعدی داشت

SARA
۱۴۰۰/۰۷/۱۳

یک کتاب عالی و دلنشین 👌🏻 پر از حس خوب 😊

Reyhan
۱۳۹۷/۰۸/۰۴

کتاب تامل برانگیزی بود.فقط یه سوال کسی از این نویسنده کتاب دیگه ای میشناسه ؟من تو اینترنت سرچ کرد واطلاعاتی درباره ای ایشون پیدا نکردم

i._.shayan
۱۳۹۷/۰۶/۰۸

سلام آقای جهانگیری میخواستم بدونم حذفیات این کتاب چقدر هست و آیا نیاز هست همزمان باهاش نسخه انگلیسی چک بشه ؟ یا اگه بخشی حذف شده نشانه ای چیزی گذاشتین ؟ چون من واقعا مشتاق شدم این کتاب رو بخونم

مامان یه مادر بود. شغلش این بود که نگران چیزهایی باشه که هرگز قرار نبود اتفاق بیفته.
سیّد جواد
گفت: «دقیقاً. زندگی چیزیه که خودت می‌سازیش. اگه اون‌طوری که دلت می‌خواد پیش نمیره کی رو باید سرزنش کنی؟» دستم رو بالا آوردم و گفتم: «خودم.»
سیّد جواد
بابا گفته بود اگه می‌خوای مردم به حرف‌هات گوش کنن باید واضح، با اعتمادبه‌نفس و از همه مهم‌تر کوتاه حرف بزنی.
سیّد جواد
هیچ‌وقت سعی نکن شکست‌هات رو خوب جلوه بدی.
سیّد جواد
زندگی چیزیه که خودت می‌سازیش. اگه اون‌طوری که دلت می‌خواد پیش نمیره کی رو باید سرزنش کنی؟» دستم رو بالا آوردم و گفتم: «خودم.»
نازبانو
بابا همیشه می‌گفت بیشتر زندگی بازیه، پس مهمه که قواعد بازی رو بدونی.
سیّد جواد
هیچ‌وقت منکر استعدادت نشو و به خاطر موفقیتت عذرخواهی نکن.
سیّد جواد
هیچ‌وقت اونجایی که تو رو نمی‌خوان نمون.
سیّد جواد
حتی یه دونه ابر هم توی آسمون نبود. قسم می‌خورم آبی‌ترین آسمونی بود که توی عمرم دیده بودم. یه جور آبی غیرواقعی. مثل آسمون کارت‌پستال‌ها.
علیرضا
زندگی چیزیه که خودت می‌سازیش
نازبانو
ابیگل: هِی بریگز من: چیه؟ ابیگل: تِ چُ دِ مِنُس
علیرضا
بدون اینکه واقعاً لبش رو به صورتم بخوره گونه‌م رو می‌بوسید
علیرضا
یه چیز جالب درباره‌ی اثر دریاچه‌ای اینه که دمای دریاچه باعث میشه هوا توی ساحل تغییر کنه. هیچ‌وقت نمی‌تونی کاملاً پیش‌بینی کنی دریاچه چطور روی روزت تأثیر می‌ذاره.
علیرضا
پسر بعدی‌ای که با دوست‌دختر سابقت میره بیرون همیشه یه آدم عوضیه.
سیّد جواد
هیچ‌وقت اونجایی که تو رو نمی‌خوان نمون.
SARA
هر کسی توی یه چیزی خوبه،
نازبانو
هیچ‌وقت منکر استعدادت نشو و به خاطر موفقیتت عذرخواهی نکن.
نازبانو
آسوده‌خاطر بودن و خونسردی و بی‌خیالی سه تا چیزی بودن که هیچ‌وقت هیچ‌کس اطراف خانم‌ها احساس نمی‌کرد. بیشتر مردها اطراف خانم‌ها عصبی و خسته و دیس‌پِکتیک هستن.
سیّد جواد
رابطه‌ش رو با من بهم زد و با نیشش که عوضی‌ترین پسر کلاس بود دوست شد. البته این چیزیه که همه قراره بگن. پسر بعدی‌ای که با دوست‌دختر سابقت میره بیرون همیشه یه آدم عوضیه.
بلاتریکس لسترنج
گفت آمار طلاق توی زوج‌هایی که با هم کار می‌کنن بیشتره. بعدها بهم گفت که اون آمار رو از خودش در آورده.
سیّد جواد

حجم

۲۹۹٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۲۱ صفحه

حجم

۲۹۹٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۲۱ صفحه

قیمت:
۳,۰۰۰
تومان