کتاب قاچاقی

«قاچاقی» نمایش‌نامه‌ای تک‌پرده‌ای از آرتور هاپکینز، نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی است. او در سال ۱۸۷۸ در کلیولند آمریکا به‌دنیاآمد. تحصیلات آکادمیکش را در دانشگاه وسترن ریزرو اُهایو تمام‌کرد و بعد از گرفتن دیپلم مدتی به عنوان گزارشگر و خبرنگار تئاتر فعالیت کرد؛ همین فعالیت به تحریر اولین نمایش‌نامهٔ او و تهیه‌کنندگی نمایشی دیگر انجامید که سرآغاز حرفهٔ تئاتری او شد که به مدت ۳۴ سال به طول انجامید. هاپکینز در برادوی مدیر تئاتر و تهیه‌کننده بود. او نمایش‌های بسیاری را تحریر و آثار نویسندگان بسیاری از جمله یوجین اونیل را تهیه و تولید کرد. او هامفری بوگارت را برای اولین نقش مهمش روی صحنه برای نمایش «جنگل سنگی» کشف کرد؛ نمایشی که نسخهٔ سینمایی آن نیز با بازی بوگارت ساخته شد. هاپکینز در سال ۱۹۱۵ با هنرپیشهٔ استرالیایی اوا مک‌دونالد ازدواج کرد و در مارس سال ۱۹۵۰ دیده از جهان فرو بست.

یک مأمور مالیاتی وارد کارگاه غیرقانونی تولید مشروبات الکلی می‌شود، کارکنان کارگاه او را دستگیر می‌کنند، اما او در فکر چاره‌ای برای فرار است:

کلبهٔ یک تولیدکنندهٔ قاچاقی نوشیدنی، در کوه‌های بی‌آب‌وعلف کارولینای شمالی. در پشت صحنه یک در هست. در پشت صحنه، سمت راست، یک پنجره قرار دارد. در وسط صحنه، سمت راست، یک میز کوچک هست. در دو طرف میز، دو صندلی آشپزخانه هست، صندلی‌ها نزدیک میز نیستند. در گوشهٔ چپ، یک گنجهٔ کهنه قرار دارد. در سمت چپ یک شومینهٔ سنگی هست که حالتی بدوی دارد. در دیوار پشتی، نزدیک در، طرح زمختی با مداد از صورت مردی کشیده شده که از درخت آویزان است.

موقع بالا رفتن پرده، از بیرون صحنه صدای هیاهویی به گوش می‌رسد.

لوک: (از بیرون صحنه) خوبه پسرها ... دیگه بگذاریدش به‌عهدهٔ من ... بیا داخل، آقای مالیات.

مأمور ادارهٔ مالیات، یک مرد شمالی که لباس شهری‌ها را به تن دارد، بدون کلاه، با سر و وضع خاکی از درگاه به داخل اتاق هل داده می‌شود. لوک، یک جنوبی دیلاق بدلباس، از عقب او می‌آید و در را می‌بندد. دست‌های مأمور ادارهٔ مالیات در پشتش بسته شده است.

لوک: باس بچه‌ها رو ببخشین که سرتون اون نمایش رو راه انداختن، آق مالیات، اما می‌دونین، اونا زیاد امثال شماها رو نمی‌بینن و هر وخت که می‌بینن ذوق برشون می‌داره.