دانلود و خرید کتاب سیزده علی میرصادقی
تصویر جلد کتاب سیزده

کتاب سیزده

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۴۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سیزده

سیزده اثری داستانی نوشته علی میرصادقی است.او در کتاب سیزده داستان جوانی را نوشته است که زندگی روزمره‌ی معمولی‌اش را دارد اما روزی بعد از صحبت‌هایش با استادش، تصمیم می‌گیرد باورهایش را تغییر دهد.

درباره‌ی کتاب سیزده

علی میرصادقی در کتاب سیزده از زبان نوجوانی صحبت می‌کند که اتفاقات روزمره‌اش را بازگو می‌کند. همه‌چیز از زمانی آغاز می‌شود که او مجبور می‌شود برای دیدن استاد کاراته‌اش به دفتر او برود. استادش شروع به صحبت می‌کند و از او می‌خواهد که باورهایش را تغییر دهد. اما آیا کسی می‌تواند بگوید باور چیست؟ با خواندن داستان سیزده و همراه شدن در این سفر می‌توانید به پاسخ این پرسش برسید. 

علی میرصادقی درباره کتابش می نویسد: وقتی از من خواستند که خلاصه‌ای راجع‌ به داستان سیزده برای پشت جلد بنویسم، ساعت‌ها فکر کردم؛ اما نشد. چون اصلا سیزده یک کتاب نیست. یک داستان نیست. یک سفر است که هرکس می‌تواند به شیوه خودش آن را به پایان برساند. «من در این کتاب کنار شما هستم، شما را جذب آن می‌کنم اما وقتی به خودتان می‌آیید، می‌بینید که دیگر کنارتان نیستم و آن‌گاه شما وارد زندگی جدیدتان می‌شوید.»

کتاب سیزده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب سیزده یک کتاب انگیزشی است. این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که در ابتدای راه هدف‌گذاری هستند، کمک می‌کند تا با بینشی روشن در مسیر پیش رویشان قرار بگیرند. 

درباره‌ی علی میرصادقی

علی میرصادقی متولد سال ۱۳۶۰ است. او که در حال حاضر دانشجوی دکتری در رشته‌ی روانشناسی است از  ۱۸ سالگی کار مشاوره دادن در زمینه تحصیلات و موفقیت برای نوجوانان را آغاز کرده است و تالیفاتی نیز در این زمینه دارد. در حال حاضر علی میرصادقی را به عنوان کارآفرین موسسه آموزشی و انتشاراتی می‌شناسند. او مراکز مطالعاتی بارسا را نیز راه اندازی کرد تا به نوجوانان و جوانان بسیاری برای ادامه‌ی راه تحصیلاتشان کمک کرده باشد. 

جملاتی از کتاب سیزده

ساعت‌های قبل خواب را خیلی دوست دارم. تنها زمانی است که آزادم؛ آزادی به وسعت یک تخت و چند متر جلوتر تا دم در اتاقم. هر چند که می‌فهمم در اتاقم آنقدر شل نیست که خودش بعضی وقتها باز شود یا آنقدر هوشمند نیست که خودش بسته شود!! من هم مثل خیلی‌های دیگر در زندانم چک می‌شوم، برای همین مجبور هستم زانوهایم را موقع خواب به حالت قائم دربیاورم تا لحاف روی آنها بشود سنگرگاه موبایلم. صفحه‌ی بازیگرای سینمای این وری و اون وری، مدل‌های اون وری و چرندیات یه سری ادمین خل و چل و استاتوس‌های دوست‌های دیوانه‌ام را بالا و پایین می‌کنم. من هم صفحه دارم اما بدون هیچ پستی. پدرم تازگی‌ها توی اینستا می‌چرخد و بامزه این که به من می‌گوید "با این سنت خجالت نمی‌کشی همش توی موبایلتی؟"

عکس پروفایلم، جانی دپ است. اینطوری فقط پدر جانی دپ نگران می‌شود که بچه‌اش صفحه دارد، آن هم با دوازده فالور اَمین و مَحرم که معلوم نیست چی منو فالو می‌کنن؟!

m.§
۱۳۹۹/۰۴/۲۶

کتابی در مورد تغییر زندگی آدمهایی که یه جورایی بی شعور اند و شاید خودشونم خبر ندارن که این نحوه ی تغییر زندگی در غالب یه داستان بیان شده که باعث میشه برخلاف بقیه ی کتابهای روانشناسی نه تنها از

- بیشتر
t.ftm.s
۱۳۹۹/۰۴/۲۹

قیمتش بالاس حداقل تو طاقچه بی نهایت بزاریدش

A!da
۱۳۹۹/۰۴/۰۵

کتاب خوبی هست واقعا اگر که کسی نیاز به تغییر داره و نمیدونه چطور شروع کنه، این کتاب رو بخونه، ولی حتما خلاصه ای از کتاب رو برای خودش داشته باشه

زهرا۵۸
۱۳۹۸/۰۶/۲۱

عالیه بخصوص برای نوجوانان

Nafaspodcast
۱۳۹۹/۰۹/۰۴

من این کتابو خوندم و دوسش داشتم و جالب ابنجاست که در اخر کتاب میگه برید دنبال کلمه ی چهاردم مربوط به خودتون و پیداش کنین و من همون شبی که کتابو تموم کردم کلمه ی ت چهاردهم رو تو

- بیشتر
الهام زال
۱۳۹۷/۱۱/۰۳

ارزش خوندن داره💪

ar
۱۳۹۹/۰۲/۰۳

ی کتاب عالی با راهنمایی های عملی و قابل اجرا به نظرم داستان و محتوا خیلی خوب در هم تنیده شدن

amiin
۱۳۹۹/۰۱/۰۴

کتابی است که، شما صفحه اول رو باز می‌کنید تا شروع به خوندن کنید و وقتی خسته می‌شوید و می‌خواهید کتاب رو ببنید میبینید به صفحه آخر کتاب رسیده اید و اینکه کار شما تازه ....

raha
۱۳۹۹/۰۹/۰۸

جز کتاباییه که به نظرم هرکسی باید بخونتش. وقتی اولشو میخونید شاید به نظرتون مسخره بیاد ولی اگه تا ته ادامه بدید میتونه تغییرات مهمی توی طرز تفکر و جهان بینی بزاره.

atefehrahimluo
۱۳۹۹/۰۱/۱۳

عالی ترین کتابی که توعمرم خوندم .خوندن این کتاب واجب ترین کاره ممکنه که هر بشری باید انجام بده اینو بخونی تازه میفهمی زندگی ینی چی زنده بودن واقعی ینی چی اصلا در توصیف نمیگنجه فقط اب دستته بزار زمین

- بیشتر
حقیقت زندگی این است که ما تنها هستیم، هر چند که ممکن است یک عالمه آدم دور و برمان باشد و یکی از نشانه‌های بزرگ شدن این است که زودتر بفهمیم که تنها هستیم.
سایه
آدم تخیلی‌ای نیستم اما تصور می‌کنم که اگر دنیا یک جور دیگر بود، بهتر بود؛ مثلا اینکه درس نمی‌خواندیم یا بیشتر اوقات درس نمی‌خواندیم. صبح‌ها دیرتر به مدرسه می‌آمدیم یا اصلا نمی‌آمدیم. استعدادهایمان را خودمان انتخاب می‌کردیم قیافه‌مان را هم همینطور، مثل فوتبالِ پلی‌استیشن، سِتینگ داشتیم و اندازه‌ی دماغ و چشمانمان را با آپشن‌های مختلف انتخاب می‌کردیم هر چقدر دوست داشتیم، پول داشتیم. پدر و مادرمان را تنظیم می‌کردیم همان‌گونه که دوست داریم، باشند. هر وقت دوست داشتیم به خانه برمی‌گشتیم و هر کاری در خانه می‌کردیم، کسی نق نمی‌زد. هر دانشگاهی که دوست داشتیم می‌رفتیم، هر رشته‌ای که علاقمند بودیم. اینقدر سخت نمی‌گرفتند معلم‌ها و مدیرها و معاون‌ها. همه مثل خواهرم بی‌آزار بودند و تنها کار سختی که از تو می‌خواستند این بود که پیدایشان کنی.
S
تا زمانی که آدم‌ها فکر کنن همه کارها رو دولت باید انجام بده، کشورشون مثل همین سرزمین غر زن‌ها می‌شه.
افرا
به نام کسی که برای دیدنش نیاز به دقت نیست اما برای درک هدایتش چرا
افرا
خدا همیشه هست اما اگه مغزمون و اگه وجودمون رو با فکرهای منفی و چرت و پرت‌های نق و ناله زدن پر نکرده باشیم، می‌تونیم ببینیمش و بهش توکل کنیم
افرا
اینجا همه‌ی آدم‌ها وقت تلف می‌کنن و از اون طرف می‌گن عاشق آرزوهاشون هستن. مثل ملکول که از اتم تشکیل شده، زندگی از وقت تشکیل شده. می‌شه اتم‌ها را از بین ببریم اما نخوایم ملکول آسیبی ببینه؟! کسی که در حال وقت تلف کردنه، در واقع در حالِ از بین بردن زندگیشه پس زندگی‌اش رو هم دوست نداره چون زندگی از وقت‌ها تشکیل شده.
هلیا
دانشگاه رفتن را فراموش کن از درس خواندنت لذت ببر اینقدر به زندگی خوبی که داری نق نزن
Kosar
روی یکی از دیوارهای شهر نوشته بود: «آشغالها را روی زمین بریزید، ما آنها را جمع می‌کنیم» و زیرش نوشته بود: ستاد نهی از معروف و امر به منکر.
S
فکر نمی‌کردم که باید قبل از دانشگاه به شعور و سواد هم برسم تا بتوانم آنجا کسی باشم.
افرا
در کشور من فقط باید درس بخوانی و زندگی کردن معنی خاصی برای یک نوجوان ندارد، و اگر کاراته رو دوست داشته باشی مثل آمریکا که دائما ایران را تهدید می‌کند، ممکن است تحریم شوی!!
افرا
صفحه‌ی بازیگرای سینمای این وری و اون وری، مدل‌های اون وری و چرندیات یه سری ادمین خل و چل و استاتوس‌های دوست‌های دیوانه‌ام را بالا و پایین می‌کنم.
افرا
- حسین اینجا هم کنکور دارند؟! تو چی دوست داری قبول شی؟! - معلومه که ندارن. این بهترین خصوصیت شهر محسوب می‌شه. من می‌خوام مهندسی برق بخونم. دو تا دانشگاه خوب فنی دارن: دانشگاه غرزنان شریف و دانشگاه امیر صغیر. هر دو خیلی معروف هستن و بدون کنکور می‌تونم برم دانشگاه.
S
دانشگاه خوب، دانشگاهیه که از هم کلاسی‌های قوی برخوردار باشی.
محمدرضا زاهدی
بچه‌هایی که سر کلاس خسته نباشید می‌گن، خنگ‌ترین آدم‌های دنیان؟ نمی‌فهمن که دارن با عمرشون شوخی می‌کنن. فقط رنج یادگیری اون لحظه رو می‌اندازن زنگ بعد، روز بعد یا ماه بعد.
هلیا
معلمی داشتیم که می‌گفت "مثل لحظاتی که یک شکارچی منتظر شکار است، مثل لحظاتی که یک فوتبالیست می‌خواهد پنالتی بزند به محبت‌های خدا نگاه کنید؛ آنگاه محبت‌های او و چه بسا معجزات او را می‌بینید؛ و آن موقع است که می‌فهمید خدا هیچ کس را تنها رها نمی‌کند."
هلیا
کسی که زیاد کار می‌کنه و کم می‌خوابه، دو تا چیز رو قبول کرده؛ یکی اینکه وقتی بیداره، می‌تونه کار خاصی انجام بده و دوم اینکه به موفقیتش امید داره اما کسی که همش خوابه با خودش به این نتیجه رسیده که اگه بیدار هم باشه، کاری از دستش برنمیاد؛ یعنی خودش، خودش رو قبول نداره، بعدش از بقیه گِله می کنه که چرا بهش احترام نمی‌ذارن؟ چرا برای شخصیتش ارزشی قائل نیستن؟
هلیا
اینکه هدفی داشته باشی اما اصلا در پی اون نباشی و جوری زندگی کنی که حالا حالاها، تو رو به هدفت نمی‌رسونه، یعنی هدفت، الکیه و هیچ وقتم بهش نمی‌رسی.
هلیا
برای دیدنِ نادیده‌ها باید صبر کرد.
آفتاب
ما نمی‌تونیم هدفی داشته باشیم که اصلا شبیه اون زندگی نمی‌کنیم. اگر می‌خواهیم یک نابغه یا یک مخترع باشیم، نمی‌تونیم در حال پیچاندن مدرسه و درس و دانشگاه باشیم. یا باید هدفمان را عوض کنیم یا رَویه‌ی فکری و طرز زندگیمون رو.
🦢🤍
چرا مادرها به جای اینکه هر دفعه از ما بپرسند چرا لج بازی می‌کنیم، از خودشان نمی‌پرسند؟
sayna.s

حجم

۲۱۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۱۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان