کتاب جایی برای دفن مردگان نیست

کتاب جایی برای دفن مردگان نیست نوشته‌ی کارینا ساینس بورگو و با ترجمه‌ی مریم نفیسی‌راد، روایتی از رنج، مهاجرت و مرزهای مبهم میان زندگی و مرگ را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. این رمان که نشر قصه باران آن را منتشر کرده است، داستان خانواده‌ای را در بستر بحران‌های اجتماعی و انسانی ونزوئلا روایت می‌کند؛ جایی که بیماری، فقر و بی‌قانونی، مرزهای جغرافیایی و انسانی را درهم می‌شکند. نویسنده با نگاهی تیزبین و بی‌پرده، سرگذشت آنگوستیاس و خانواده‌اش را در سفری پرمخاطره و تلخ به تصویر می‌کشد؛ سفری که در آن، امید و ناامیدی، مرگ و زندگی، و گذشته و فراموشی در هم تنیده‌اند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب جایی برای دفن مردگان نیست

کتاب جایی برای دفن مردگان نیست با قلم کارینا ساینس بورگو، تصویری از جامعه‌ای بحران‌زده و مرزی را ارائه می‌دهد که در آن، مرز میان واقعیت و خیال، زندگی و مرگ، و قانون و بی‌قانونی محو شده است. داستان در ونزوئلای معاصر می‌گذرد؛ جایی که طاعون فراموشی، فقر، مهاجرت اجباری و خشونت، زندگی مردم را به چالش کشیده است. شخصیت اصلی، آنگوستیاس، زنی است که همراه همسر و دو پسر نوزادش، برای یافتن پناه و امید، سفری طاقت‌فرسا را آغاز می‌کند. در این مسیر، با شخصیت‌هایی چون ویسیتاسیون سالازار، زنی که مردگان را دفن می‌کند، و سالویریو، همسر کم‌حرف و محتاطش، روبه‌رو می‌شود. ساختار رمان، روایتی خطی اما پر از بازگشت به گذشته و روایت‌های موازی است که لایه‌های مختلف بحران انسانی، اجتماعی و اخلاقی را به تصویر می‌کشد. نویسنده با استفاده از عناصر بومی، اسطوره‌ای و واقع‌گرایانه، فضایی آخرالزمانی و برزخی خلق کرده است که در آن، شخصیت‌ها برای حفظ کرامت و انسانیت خود، دست‌وپنجه نرم می‌کنند. جایی برای دفن مردگان نیست، نه‌تنها داستانی درباره مهاجرت و مرگ، بلکه روایتی از ایستادگی، فقدان و جست‌وجوی معنا در جهانی بی‌ثبات است.

خلاصه داستان جایی برای دفن مردگان نیست

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در جایی برای دفن مردگان نیست، آنگوستیاس، زنی که نامش به معنای اندوه است، همراه همسرش سالویریو و دو پسر نوزادش، از شهری بحران‌زده و گرفتار طاعون فراموشی می‌گریزد. بیماری‌ای که ابتدا حافظه را مختل می‌کند و سپس همه را به اشباحی سرگردان بدل می‌سازد. خانواده، پس از عبور از هشت ایالت و پشت سر گذاشتن سختی‌های بی‌شمار، به شهری مرزی به نام مزکیت می‌رسند؛ جایی که مرز میان زندگی و مرگ، واقعیت و افسانه، و امید و ناامیدی در هم آمیخته است. در این مسیر، پسران نوزادشان به دلیل بیماری و شرایط سخت جان می‌بازند و آنگوستیاس با جعبه‌های کوچک حاوی اجساد آن‌ها، به دنبال مکانی برای دفن‌شان می‌گردد. ویسیتاسیون سالازار، زنی سیاه‌پوست و قدرتمند که گورستانی غیررسمی را اداره می‌کند، به او کمک می‌کند تا پسرانش را به خاک بسپارد. در پس‌زمینه این روایت، فساد، قاچاق، بی‌قانونی و خشونت، زندگی مردم را احاطه کرده است. شخصیت‌ها، هر یک به نوعی با گذشته، فقدان و تلاش برای بقا دست‌وپنجه نرم می‌کنند. روایت، با نگاهی تلخ اما انسانی، سرگذشت مهاجران، مادران، کودکان و بازماندگان را در سرزمینی بی‌پناه و بی‌ثبات به تصویر می‌کشد؛ جایی که حتی برای دفن مردگان نیز جایی باقی نمانده است.

چرا باید کتاب جایی برای دفن مردگان نیست را بخوانیم؟

این کتاب با روایتی صریح و بی‌پرده، تجربه زیستن در شرایط بحرانی و مرزی را به تصویر می‌کشد. نویسنده با خلق شخصیت‌هایی چندوجهی و فضایی ملموس، مخاطب را با واقعیت‌های تلخ مهاجرت، فقر، بیماری و بی‌عدالتی روبه‌رو می‌کند. جایی برای دفن مردگان نیست، نه‌تنها داستانی درباره رنج و فقدان، بلکه روایتی از مقاومت، امید و جست‌وجوی معنا در دل بحران است. خواندن این اثر، فرصتی برای درک عمیق‌تر از وضعیت انسان‌هایی است که در مرزهای جغرافیایی و انسانی گرفتار شده‌اند و برای حفظ کرامت خود، با دشواری‌های بی‌شمار روبه‌رو هستند. همچنین، کتاب با پرداختن به روابط خانوادگی، نقش زنان و قدرت همبستگی، لایه‌های مختلفی از تجربه انسانی را پیش چشم می‌گذارد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی، مهاجرت، روایت‌های آخرالزمانی و داستان‌هایی با محوریت بحران‌های انسانی پیشنهاد می‌شود. همچنین به کسانی که دغدغه فهم شرایط جوامع بحران‌زده، روابط خانوادگی در شرایط دشوار و تجربه زنان در بستر بحران دارند، توصیه می‌شود.