دانلود رایگان کتاب دیوان اقبال لاهوری اقبال لاهوری
تصویر جلد کتاب دیوان اقبال لاهوری

کتاب دیوان اقبال لاهوری

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۴۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دیوان اقبال لاهوری

اقبال در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده‌است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹م با رتبه اول از دانشگاه پنجاب دریافت کرد. وی پس از آن از دانشگاه کمبریج و دانشگاه مونیخ مدرک دکترای خود را در رشته‌ی فلسفه گرفت. اقبال یکی از نامورترین و سرشناس‌ترین شاعرپارسی‌گوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژه‌ای در ایران یافته‌است.
OveisAlavi
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

مرحوم اقبال لاهوری با آنکه تحصیلکرده غرب بود، اما هیچگاه شیفته فرهنگ غرب نشد و همواره مسلمانان و بویژه ایرانیان را به خویشتنِ اصیلشان توصیه میکرد: چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان عجم جان من و جان شما میرسد مردی

- بیشتر
****z****
۱۳۹۸/۰۳/۲۹

بسیار عالی بود آقای لاهوری کسی بودن که در وسط فساد نماز تهجد شون قضا نمی شد من واقعا از شعر های اشون لذت میبرم

a
۱۳۹۶/۰۲/۱۱

چه شعرهای حکیمانه ایی دارد این اقبال لاهوری.... الحق که شعرهایش آینه ایی از ذهن متفکر و حکمت اندیش او هست وقتی شعرهایش را میخوانی گویی در کلاس حکمت و تامل نشسته ایی و چه نیک آموزگاری است این اقبال لاهوری.

AriyA
۱۳۹۵/۱۰/۱۰

ای نظر بر حسن ترسا زاده ای ای ز راه کعبه دور افتاده ای طرح عشق انداز اندر جان خویش تازه کن با مصطفی پیمان خویش بسیار بسیار عالی.با تشکر از طاقچه

barg yas
۱۳۹۷/۰۸/۰۴

من عاشق شعر های اقبال لاهوری هستم بسیار عالی هستش

علی
۱۳۹۶/۰۳/۱۷

سلام وعرض ادب کتابی بسیار زیبا وحکیمانه.

وحید
۱۳۹۴/۰۳/۳۰

قطعا اشعار اقبال ارزش مرور را دارند، واقعا جا دارد ک از این حرکت تشکر ویژه ای شود، انشاءالله ک اشعار بقیه هم کمکم ب این شیوه منتشر شوند.

خداوند متعال برای شما اجر نصیب کند
۱۳۹۹/۱۰/۰۴

دستت درد نکنه اگر کتاب امیر حمزه صاحبقران را هم در میان کتابهای رایگان بگذاری خیلی خوب میشد بخاطریکه من از کشور افغانستان مزاحم شما شدم. جهان سپاس سلامت باشید

عباص
۱۴۰۱/۰۷/۰۳

از نظر محتوا اشعار بیشتر اجتماعی و اعتقادی اند.در مقایسه با دیگر شاعران کم تر شعر عاشقانه یا عرفانی ناب دیده می شود از نظر قالب هم مقایسه کنید با مثلا دو بیتی های سعدی یا خیام یا معاصر تر،خیلی روان

- بیشتر
جاویدبلوچ
۱۴۰۱/۰۵/۰۶

بسیار عالی است

گر خدا داری ز غم آزاد شو از خیال بیش و کم آزاد شو قوت‌ایمان حیات افزایدت ورد «لا خوف علیهم» بایدت
شَفَق؛
خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت به آن ملت سروکاری ندارد که دهقانش برای دیگران کشت
msadeq
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دام و دد ملولم و انسانم آرزوست
دختر دریا
ز من بر صوفی و ملا سلامی که پیغام خدا گفتند ما را ولی تأویل شان در حیرت‌انداخت خدا و جبرئیل و مصطفی را
مبین
گر خدا داری ز غم آزاد شو از خیال بیش و کم آزاد شو
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد چشم خود بر بست و چشم ما گشاد
s.ahmad Mousavi
چشم او جز رؤیت آدم نخواست نعره بیباکانه زد «آدم کجاست»
1990
مرا فرمود پیر نکته دانی هر‌امروز تو از فردا پیام است دل از خوبان بی پروا نگهدار حریمش جز به او دادن حرام است
چڪاوڪ
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دام و دد ملولم و انسانم آرزوست زاین همرهان سست‌عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست گفتم که‌یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنچه‌یافت می‌نشود آنم آرزوست
Wariapk
ما ز تخلیق مقاصد زنده‌ایم از شعاع آرزو تابنده‌ایم
دختر دریا
من که در‌یاران ندیدم محرمی بر لب دریا بیاسودم دمی
reza
خیز که بنمایمت ، مملکت تازه‌ئی چشم جهان بین گشا ، بهر تماشا خرام قطرهٔ بی مایه‌ئی گوهر تابنده شو از سر گردون بیفت ، گیر بدریا مقام تیغ درخشنده‌ئی ، جان جهانی گسل جوهر خود رانما ، آی برون از نیام
مبین
عشق را از تیغ و خنجر باک نیست اصل عشق از آب و باد و خاک نیست
F.PO
آن کند تعمیر تا ویران کند این کند ویران که آبادان کند
ع.ث
گفتم که‌یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنچه‌یافت می‌نشود آنم آرزوست
دختر دریا
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم موج ز خود رفته‌ئی تیز خرامید و گفت هستم اگر میروم گر نروم نیستم
مبین
گرچه می‌دانم که روزی بی نقاب آید برون تا نپنداری که جان از پیچ و تاب آید برون ضربتی باید که جان خفته برخیزد ز خاک ناله کی بی زخمه از تار رباب آید برون تاک خویش از گریه‌های نیمشب سیراب دار کز درون او شعاع آفتاب آید برون ذرهٔ بی مایه‌ئی‌ترسم که ناپیدا شوی پخته‌تر کن خویش را تا آفتاب آید برون در گذر از خاک و خود را پیکر خاکی مگیر چاک اگر در سینه ریزی ماهتاب آید برون گر بروی تو حریم خویش را در بسته‌اند سر بسنگ آستان زن لعل ناب آید برون
up
ای که می‌نازی بذبح گوسفند ذبح کن خود را که باشی ارجمند زندگی را می‌کند نا پایدار جبر و قهر و انتقام و اقتدار
usofzadeh.ir
بسی نادیدنی را دیده‌ام من «مرا ای کاشکی مادر نزادی»
دختر دریا
سخن‌ها رفت از بود و نبودم من از خجلت لب خود کم گشودم سجود زنده مردان می‌شناسی عیار کار من گیر از سجودم
دختر دریا

حجم

۸۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۸۶۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
رایگان