
کتاب این است انسان
معرفی کتاب این است انسان
کتاب این است انسان (چگونه آن کسی میشویم که هستیم؟) نوشته فریدریش ویلهلم نیچه و با ترجمه الهام قدوسی جعفری، اثری فلسفی و خودزندگینامهای است که انتشارات نیک فرجام آن را منتشر کرده است. این کتاب بهعنوان یکی از آخرین نوشتههای نیچه، به بررسی زندگی، اندیشهها و فلسفهی شخصی او میپردازد و در قالبی روایی و تحلیلی، مخاطب را با جهانبینی خاص نویسنده آشنا میکند. نیچه در این اثر، نهتنها به شرح زندگی و تجربیات خود میپردازد، بلکه به نقد ارزشها، اخلاقیات، فرهنگ و حتی آثار پیشین خود نیز وارد میشود. این کتاب با نگاهی انتقادی و گاه طنزآمیز، مرز میان زندگی فردی و اندیشههای فلسفی را کمرنگ میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب این است انسان
این است انسان اثری است که نیچه در آن به بازنگری زندگی و اندیشههای خود میپردازد و بهنوعی آن را وصیتنامهی فلسفی خود میداند. کتاب ساختاری آزاد دارد و در فصلهایی با عناوین مختلف، نویسنده به شرح تجربیات زیسته، بیماریها، روابط، آثار و حتی عادات روزمرهی خود میپردازد. نیچه در این کتاب، با زبانی صریح و گاه گزنده، به نقد ارزشهای اخلاقی، فرهنگ آلمانی، دین، فلسفهی معاصر و حتی خودش میپردازد و تلاش میکند تصویری بیپرده از خود و جهان اطرافش ارائه دهد. او در بخشهایی از کتاب این است انسان، به آثار مهم خود مانند چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد و تبارشناسی اخلاق اشاره میکند و جایگاه آنها را در مسیر فکریاش توضیح میدهد. این کتاب نهتنها بازتابی از زندگی شخصی نیچه است، بلکه دریچهای به فهم فلسفهی او و نقدهایش بر جامعه و فرهنگ زمانهاش باز میکند. نویسنده با رویکردی خودکاوانه، مرز میان فردیت و اندیشه را به چالش میکشد و خواننده را به تامل دربارهی ارزشها و باورهای پذیرفتهشده دعوت میکند.
این است انسانی نخستین بار در سال ۱۸۷۸ منتشر شد. این اثر یکی از آثار مهم دوران میانی اندیشه نیچه به شمار میرود. این کتاب نقطهی عطفی در مسیر فکری او است، زیرا در آن فاصلهگذاری جدیاش را با فلسفهی پیشین خود - بهویژه دورهای که تحت تأثیر شوپنهاور و واگنر بود - آشکار میکند. نیچه در این اثر رویکردی علمیتر، تحلیلیتر و مبتنی بر روانشناسی و تجربه در پیش میگیرد. او در قالب مجموعهای از گزینگویهها و قطعات کوتاه، موضوعاتی مانند اخلاق، دین، متافیزیک، فرهنگ، هنر، جامعه و انگیزههای پنهان انسان را بررسی میکند. این است انسانی سرآغاز دورهای است که برخی آن را دورهی روشنگری نیچه مینامند؛ دورهای که نیچه با شور و حرارتی انتقادی، تلاش میکند افسانههای اخلاقی، باورهای سنتی و ارزشهای تثبیتشدهی فرهنگی را از منظر انسانی، تاریخی و روانشناختی بازخوانی کند. همین تغییر جهت باعث شد این کتاب در زمان انتشارش واکنشهای متفاوتی ایجاد کند.
بسیاری از پژوهشگران معتقدند این کتاب اولین اثر کاملاً بالغانهی نیچه است. او در اینجا از شور رمانتیک اولیه فاصله میگیرد و بهجای بیانهای شاعرانه، نقد دقیق و عقلانی ارائه میدهد. همین ویژگی باعث شده کتاب برای فهم مسیر تکامل فکری نیچه ارزش بالایی داشته باشد. طرفداران نیچه نیز این کتاب را تحولی مهم میدانند زیرا او با جسارت ساختارهای اخلاقی و مذهبی را تحلیل میکند و نشان میدهد بسیاری از ارزشهای انسانی ریشه در نیازهای روانی دارند، نه حقیقتی بیرونی یا الهی. این روش بعدها الهامبخش روانکاوان و جامعهشناسان شد.
اما در مقابل یکی از بزرگترین حواشی این کتاب، گسست نیچه از دوست و الهامبخش قدیمیاش، ریچارد واگنر بود. نیچه در این اثر بهطور غیرمستقیم به دینگرایی و ملیگرایی واگنر حمله میکند. همین موضوع واکنش تند طرفداران واگنر را برانگیخت. برخی آن زمان این کتاب را خیانت نیچه به واگنر دانستند. بعضی منتقدان نیز معتقدند نگاه نیچه در این اثر بیش از اندازه نقادانه و حتی تحقیرآمیز است. او در توصیف ضعفها، توهمها و نیازهای انسانی گاهی چنان تند مینویسد که خواننده احساس میکند انسان را موجودی ضعیف و بیآرمان میداند. طرفداران دورهی رمانتیک نیچه نیز - بهویژه کتاب زایش تراژدی این کتاب را نوعی خشکی عقلانی میدانند. آنها معتقدند نیچه در این اثر از شور هنری و حس زیباییشناسانهاش فاصله میگیرد و رویکردی بیش از حد عقلانی اتخاذ میکند.
خلاصه کتاب این است انسان
در این است انسان، نیچه با نگاهی انتقادی و خودکاوانه، زندگی و اندیشههای خود را مرور میکند. او کتاب را با پیشگفتاری آغاز میکند که در آن هدفش را از نگارش این اثر، روبهروکردن انسانها با بزرگترین خواستههایشان و معرفی بیپردهی خود عنوان میکند. نیچه در فصلهای ابتدایی، به تفاوت خود با همعصرانش و فاصلهی عمیق میان اندیشههایش با ارزشهای رایج اشاره کرده است. او خود را مخالف سرسخت اخلاقگرایی سنتی و ایدهآلگرایی میداند و تاکید میکند که فلسفهاش بر ویرانکردن بتها و ارزشهای کاذب استوار است. در ادامه، نیچه به شرح زندگی شخصی خود میپردازد: از کودکی و خانواده تا بیماریها و بحرانهای جسمی و روحی که تجربه کرده است. او این تجربهها را زمینهساز شکلگیری فلسفهی خاص خود میداند و معتقد است که بیماری و رنج، او را به شناخت عمیقتری از زندگی و ارزشها رسانده است.
نیچه در بخشهایی از کتاب، به آثار مهم خود مانند چنین گفت زرتشت، غروب بتها و تبارشناسی اخلاق اشاره میکند و جایگاه هرکدام را در مسیر فکریاش توضیح میدهد. او همچنین به نقد فرهنگ آلمانی، آموزش رسمی، دین مسیحیت و حتی عادات تغذیه و سبک زندگی میپردازد و با طنز و تندی خاص خود، ضعفها و تناقضهای جامعهی زمانهاش را برملا میسازد. نیچه در بخشهایی از کتاب، به روابطش با شخصیتهایی چون واگنر و تاثیر موسیقی و هنر بر زندگیاش اشاره میکند. او در نهایت، فلسفهی خود را بر پایهی پذیرش زندگی، رهایی از بدبینی و جستوجوی شادی و قدرت فردی بنا مینهد و خواننده را به بازاندیشی در ارزشها و باورهای پذیرفتهشده دعوت میکند.
چرا باید کتاب این است انسان را بخوانیم؟
این است انسان اثری است که نهتنها زندگی و اندیشههای نیچه را از زبان خودش روایت میکند، بلکه فرصتی برای مواجهه با یکی از رادیکالترین نقدهای فلسفی بر ارزشها و فرهنگ غربی فراهم میآورد. کتاب با رویکردی بیپرده و صریح، خواننده را با فرازونشیبهای فکری و زیستی نویسنده آشنا میکند و نشان میدهد چگونه تجربههای شخصی، بیماریها و بحرانها میتوانند به نقطهی آغاز یک فلسفهی نو بدل شوند. از ویژگیهای شاخص این کتاب، تلفیق روایت زندگی با تحلیل فلسفی، نقد بیامان ارزشهای سنتی و دعوت به بازاندیشی در باورهای رایج است. خواندن این اثر، امکان آشنایی با منش و منشأ اندیشههای نیچه را فراهم میکند.
خواندن کتاب این است انسان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان فلسفه، پژوهشگران حوزهی اندیشه، دانشجویان علوم انسانی، کسانی که دغدغهی نقد ارزشها و فرهنگ دارند و افرادی که به خودکاوی و شناخت ریشههای فردیت علاقهمندند پیشنهاد میشود. بهویژه برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر فلسفهی مدرن و نقد فرهنگ هستند، تجربهای متفاوت و چالشبرانگیز خواهد بود.
درباره فردریش نیچه
فریدریش ویلهلم نیچه، فیلسوف، شاعر و نویسندهی برجسته آلمانی، در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ در روستای کوچک رکن (Röcken) در ایالت زاکسن متولد شد. پدرش کشیش پروتستان و مادرش زنی مذهبی و سختگیر بود. زمانی که نیچه تنها پنج سال داشت، پدرش بر اثر بیماری مغزی درگذشت و یک سال بعد هم برادر کوچکش از دنیا رفت. این دو فقدان زودهنگام، سایهای سنگین بر کودکی او انداخت و بعدها در نگاه فلسفی بدبینانه و تراژیکش نمود پیدا کرد. نیچه کودکی آرام، گوشهگیر و در عین حال بسیار باهوش بود. او استعداد شگفتانگیزی در زبانهای کلاسیک نشان داد و همین توانایی او را به مدرسهی معتبر پفورتا رساند؛ جایی که بسیاری از متفکران بزرگ آلمانی تحصیل کرده بودند. در این مدرسه بود که او برای نخستین بار با متون یونان باستان، فلسفهی پیشاسقراطی و تراژدی آشنا شد؛ آثاری که بعدها الهامبخش مهمترین نوشتههایش شدند. پس از پایان تحصیل، نیچه در دانشگاههای بن و لایپزیگ به مطالعهی الهیات، زبانشناسی و فلسفه پرداخت. آشنایی او با آثار آرتور شوپنهاور نقطهی عطفی در مسیر فکریاش بود. نیچهی جوان شیفتهی نگاه بدبینانه و حقیقتجویانهی شوپنهاور شد و خود را در آغاز راهی میدید که باید او را به فیلسوفی بزرگ بدل کند. این شیفتگی به حدی بود که بعدها گفته میشود کتاب جهان همچون اراده و تصور همان چیزی بود که نیچه را به فلسفه کشاند.
در سن ۲۴ سالگی، نیچه به شکلی کمسابقه به مقام استادی زبانشناسی کلاسیک در دانشگاه بازل منصوب شد؛ سنی که معمولاً کسی در آن به چنین جایگاهی نمیرسید. او در بازل با موسیقیدان مشهور، ریچارد واگنر، آشنا شد و این دوستی ابتدا تأثیر عمیقی بر او گذاشت. نیچه واگنر را نابغهای هنری میدانست و از روح تراژیک موسیقی او الهام میگرفت. نتیجهی این دوران، نخستین کتاب نیچه یعنی زایش تراژدی بود؛ اثری که البته با انتقاد شدید محافل دانشگاهی روبهرو شد و اعتبار علمی او را خدشهدار کرد. اما بیشترین ضربهی درونی زمانی بود که نیچه از واگنر ناامید شد. اختلافهای فکری و سیاسی و گرایش واگنر به مسیحیت و ملیگرایی، نیچه را از او دور کرد. این جدایی برای نیچه دردناک اما رهاییبخش بود و او را وارد دوران جدیدی کرد که دورهی روشنگری نیچه نام گرفته است. در همین زمان، بیماریهای جسمی از جمله میگرنهای شدید، مشکلات بینایی و ضعف عمومی، زندگی نیچه را دشوار کردند. او ناچار شد از مقام استادی استعفا دهد و زندگیاش را میان شهرهای مختلف اروپا، بهخصوص سوئیس و ایتالیا، در تنهایی و انزوا ادامه دهد. با وجود رنج زیاد، همین تنهایی دوران پربارترین سالهای نویسندگی او شد.
او در دههی ۱۸۸۰ مهمترین آثار خود را خلق کرد: انسانی، زیادهانسانی، حکمت شادان، چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد و تبارشناسی اخلاق. در این آثار، نیچه مفاهیم انقلابیای همچون «مرگ خدا»، «ابر انسان»، «ارادهی معطوف به قدرت» و نقد ارزشهای اخلاقی سنتی را مطرح کرد؛ ایدههایی که بعدها تأثیر عمیقی بر فلسفهی مدرن، روانشناسی، ادبیات و حتی هنر گذاشتند. در سال ۱۸۸۹، هنگام اقامت در تورین، نیچه دچار فروپاشی روانی شد؛ ماجرایی که بهطور نمادین با داستان «در آغوش گرفتن اسب» شناخته میشود. او پس از این اتفاق هرگز به حالت عادی برنگشت و سالهای پایانی عمرش را تحت مراقبت مادر و سپس خواهرش گذراند. نیچه سرانجام در ۲۵ اوت ۱۹۰۰، در ۵۵ سالگی درگذشت.
امروز نیچه یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان جهان است؛ متفکری که با نثری شاعرانه و اندیشههایی جسورانه، بنیاد بسیاری از ارزشهای انسانی را به چالش کشید و همچنان الهامبخش خوانندگان و اندیشمندان سراسر جهان باقی مانده است.
حجم
۹۱۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۹۱۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
