
کتاب رسید جهنمی
معرفی کتاب رسید جهنمی
کتاب الکترونیکی «رسید جهنمی» نوشتهٔ فرزانه شفیعپور (یغما) اثری داستانی است که نشر نامه مهر آن را منتشر کرده است. این رمان با محوریت روابط خانوادگی، عواطف و فرازونشیبهای زندگی شخصیتهایش، به روایت قصهای معاصر و پرتنش میپردازد. فضای داستان در بستر زندگی شهری و میان جمعی از شخصیتهای جوان و خانوادههایشان شکل میگیرد و دغدغههایی چون عشق، جدایی، بازگشت و مواجهه با گذشته را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رسید جهنمی
«رسید جهنمی» رمانی معاصر است که در قالب داستانی بلند، زندگی و روابط چند نسل از اعضای یک خانواده و دوستان نزدیکشان را روایت میکند. این کتاب با تمرکز بر شخصیت اصلی، ریحانه، و اطرافیانش، به بازگشتها، جداییها و تلاش برای کنار آمدن با گذشته میپردازد. داستان در فضای شهری و خانوادگی میگذرد و نویسنده با جزئیات فراوان، احساسات، کشمکشها و گفتوگوهای شخصیتها را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و خواننده را به درون ذهن و احساسات شخصیت اصلی میبرد. در کنار روایت اصلی، روابط میان شخصیتها، خاطرات مشترک، و تأثیر تصمیمات گذشته بر زندگی کنونی، محوریت دارند. این اثر با نگاهی به پیچیدگیهای عاطفی و اجتماعی، تصویری از زندگی جوانان و خانوادهها در جامعهٔ امروز ارائه میدهد و در عین حال، به موضوعاتی چون هویت، استقلال، و جستوجوی آرامش در میان آشوبهای زندگی میپردازد.
خلاصه داستان رسید جهنمی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «رسید جهنمی» با محوریت ریحانه، دختری جوان که پس از سالها دوری، با گذشته و آدمهای زندگیاش روبهرو میشود، آغاز میشود. ریحانه درگیر اضطرابها و تردیدهای عمیق است و بازگشت حافظ، نامزد سابقش که حالا با دختری دیگر وارد جمع خانوادگی شده، او را با موجی از احساسات متناقض روبهرو میکند. روایت با توصیف دقیق حالات روحی ریحانه، کشمکشهای درونی و واکنشهای اطرافیانش پیش میرود. کاوه، دایی مهربان و حامی او، و کمند، دوست و همراه نزدیکش، در کنار سایر اعضای خانواده، هرکدام نقش مهمی در شکلگیری فضای داستان دارند. حضور حافظ و نامزدش سپیده، خاطرات تلخ و شیرین گذشته را برای ریحانه زنده میکند و او ناچار است با واقعیتهای جدید کنار بیاید. در طول داستان، ریحانه تلاش میکند استقلال و آرامش خود را بازیابد و در برابر قضاوتها و نگاههای اطرافیان، هویت و احساساتش را حفظ کند. روایت با فراز و نشیبهای عاطفی، گفتوگوهای پرتنش و لحظات صمیمی، تصویری از پیچیدگی روابط انسانی و تلاش برای رهایی از گذشته را ترسیم میکند، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب رسید جهنمی را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر احساسات و کشمکشهای درونی شخصیتها، تصویری ملموس از روابط خانوادگی و عاطفی در جامعهٔ امروز ارائه میدهد. روایت اولشخص و جزئینگری نویسنده، خواننده را به عمق ذهن و عواطف شخصیت اصلی میبرد و امکان همذاتپنداری با دغدغهها و تردیدهای او را فراهم میکند. «رسید جهنمی» به موضوعاتی چون بازگشت به گذشته، مواجهه با خاطرات، و تلاش برای یافتن آرامش در میان آشوبهای زندگی میپردازد و برای کسانی که به داستانهای شخصیتمحور و روایتهای احساسی علاقه دارند، تجربهای متفاوت رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر ایرانی، داستانهای خانوادگی و روایتهایی با محوریت روابط عاطفی و کشمکشهای درونی مناسب است. کسانی که با دغدغههایی چون جدایی، بازگشت به گذشته، یا جستوجوی هویت و آرامش دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند با فضای این اثر ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب رسید جهنمی
«گاهی پستی و بلندیهای زندگی به حدی غیر معقول میشوند که تو ناچار به توقف میگردی! آن زمان است که نا عدالتیها از هر سویی روان میشوند و بیرحمانه بر تن روح خستهات میکوبند و دراین میان جان پناهی را که با خیالی آسوده مأمن گزیده بودی؛ بن مایهی سراب میبابد و تو در سکوت و اباوری به دنیایی مینگری که در لحظه مقابل چشمهایت پوچ شد. با اضطراب به جان انگشتهای دستم افتاده بودم؛ بی توجه بهاین که از فشار زیادی که به آنها وارد می کردم؛ سر انگشتهایم سفید شده بودند. -اين چه حال و روزیه که واسه خودت ساختی؟! یعنی مناین همه حرف زدم؛ بی فایده بود؟ چشمهای پر آبم را از دستم گرفتم و سرم را به طرفش چرخاندم. این طوری نیست. با کلافگی دست روی لبش کشید و آرنجهایش را روی زانوهایش تا کرد و برای چند لحظهی کوتاه چشمهایش را بست تا بتواند در مقابل سماجت منء بر خودش مساط باشد. -چطوری نیست؟ عمق دل خوریاش را درک می کردم. قصدم آزار دادن او نبودام | انگار ناخواسته هر دویمان را دچار نوعی بلاتکلیفی ناخوشایند کرده بودم. نفسی عمیق کشید و دوباره صاف نشست و به من که با بیچا رگی نگاهش می کردم» چشم دوعت. -میخوای همین جا بشینی و زانوی غم بغل بگیری؟»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۰ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۰ صفحه