
کتاب پناهنده در قلب تو
معرفی کتاب پناهنده در قلب تو
کتاب الکترونیکی «پناهنده در قلب تو» نوشتهٔ ملیحه آقایی را نشر نامه مهر منتشر کرده است. این اثر در قالب داستانی بلند، روایتگر زندگی زنی به نام «نگار» است که با فرازونشیبهای عاطفی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند. داستان با نگاهی به مسائل زنان، ازدواجهای سنتی، طلاق، تابوهای اجتماعی و تلاش برای بازسازی زندگی پس از شکستها پیش میرود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پناهنده در قلب تو
«پناهنده در قلب تو» اثری داستانی است که در قالب روایتی اولشخص، زندگی زنی جوان را از نوجوانی تا بزرگسالی دنبال میکند. ملیحه آقایی در این کتاب، با تمرکز بر تجربههای شخصی و اجتماعی شخصیت اصلی، به موضوعاتی چون ازدواج زودهنگام، فشارهای خانوادگی، طلاق، بازسازی هویت فردی و اجتماعی، و تابوهای فرهنگی پیرامون زنان مطلقه میپردازد. روایت کتاب بهشکل خاطرهنگارانه و با بازگشتهای زمانی متعدد پیش میرود و بخشهایی از گذشته و حال شخصیتها را بههم پیوند میزند. ساختار کتاب مبتنی بر گفتوگوهای صمیمانه، بازخوانی دفترچههای خاطرات و تعاملات شخصیتهاست. این داستان، علاوهبر روایت زندگی فردی، تصویری از جامعه و خانواده ایرانی در مواجهه با سنتها و تغییرات اجتماعی ارائه میدهد. «پناهنده در قلب تو» با تمرکز بر احساسات و دغدغههای زنانه، تلاش میکند صدای زنانی باشد که در سکوت و تابآوری، مسیر زندگی خود را بازتعریف میکنند.
خلاصه داستان پناهنده در قلب تو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «پناهنده در قلب تو» با روایت زندگی «نگار» آغاز میشود؛ زنی که پس از مرگ همسرش علی، با غم و خلأ عاطفی عمیقی روبهروست. او در آستانهٔ نوروز، درگیر خانهتکانی و مرور خاطرات گذشته میشود و دفترچههای خاطراتش را مرور میکند. مادر نگار، با نگرانی از تنهایی دخترش، او را به ازدواج مجدد تشویق میکند و خواستگاری به نام سرمد وارد زندگی او میشود. این مواجهه، نگار را به بازخوانی گذشتهاش وادار میکند؛ از ازدواج زودهنگامش با بهروز، زندگی سخت در خانهٔ شوهر، مشکلات با خانوادهٔ همسر، تجربهٔ طلاق و تابوهای اجتماعی که پس از آن با آنها روبهرو شده است. در خلال گفتوگوهای نگار و سرمد، دفترچهٔ خاطرات گمشدهٔ نگار پیدا میشود و او بخشهایی از زندگیاش را برای سرمد بازگو میکند. روایت به سالهای دانشگاه و آشنایی با علی بازمیگردد؛ عشقی که با وجود تفاوتهای اجتماعی و پیشداوریهای اطرافیان، در دل نگار جوانه میزند. اما گذشتهٔ نگار و تجربهٔ طلاق، مانعی جدی برای شکلگیری این رابطه است. علی با پافشاری و صداقت، تلاش میکند اعتماد نگار را جلب کند و به او امید تازهای برای زندگی ببخشد. داستان با بازگشت به خاطرات تلخ و شیرین نگار، از جمله ازدواج اول، زندگی در شرایط دشوار، سقط جنین، خیانت همسر و جدایی، پیش میرود. نگار در مسیر بازسازی خود، با حمایت خانواده و دوستان، به تدریج میآموزد که گذشته را بپذیرد و برای آینده تصمیم بگیرد. رابطهٔ او با سرمد نیز فرصتی برای بازاندیشی در مورد عشق، اعتماد و شروع دوباره فراهم میکند. کتاب، بدون افشای پایان داستان، بر اهمیت تابآوری، خودشناسی و رهایی از قضاوتهای اجتماعی تأکید دارد.
چرا باید کتاب پناهنده در قلب تو را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، به موضوعاتی میپردازد که کمتر در ادبیات داستانی معاصر ایران بهطور مستقیم بازگو شدهاند؛ از جمله تجربههای زنان پس از طلاق، فشارهای اجتماعی و خانوادگی، و تلاش برای بازسازی هویت فردی. «پناهنده در قلب تو» با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره و احساسات شخصیت اصلی، امکان همذاتپنداری را برای خواننده فراهم میکند. روایت خاطرهمحور و گفتوگوهای طبیعی میان شخصیتها، فضای ملموسی از جامعه و خانواده ایرانی ترسیم میکند. این کتاب فرصتی است برای درک بهتر دغدغهها و چالشهای زنان در جامعهای که سنت و مدرنیته در آن در تقابلاند. مطالعهٔ این اثر میتواند نگاه تازهای به تابوهای اجتماعی و قدرت بازسازی فردی ارائه دهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و خانوادگی، بهویژه کسانی که دغدغهٔ مسائل زنان، تابوهای فرهنگی و تجربههای زیستهٔ زنان در جامعهٔ ایرانی را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با موضوعاتی چون ازدواج سنتی، طلاق، بازسازی زندگی پس از شکست و تابآوری فردی درگیرند، این کتاب میتواند همدلی و بینش تازهای ایجاد کند.
بخشی از کتاب پناهنده در قلب تو
«کلافه از غم هر روزهام کتابی را از جعبه بیرون کشیدم. با دیدنش اشکم آرام روی گونهام غلطتید. با انگشت اشکم را روی جلد کتاب حافظ پخش میکردم و اشک پشت اشک روی آن میچکید. دلم غم داشت و این غم بعد از رفتن علی یک غم ادامهدار شده بود. انگار همراه علی زندگیام را هم به خاک سپرده بودم و هر روز صبح بر سر مزارم فاتحهای برای خودم میخواندم. مستأصل از سرنوشتی که خدا برایم رقم زده بود لبهٔ تخت نشستم و تفألی بر حافظ زدم تا شاید التیامی بر دل غمزدهام شود. «ساقیا برخیز و درده جام را خاک بر سر کن غم ایام را ساغر می بر کفم نه تاز بر برکشم این دلق آزرق فام را گر چه بدنامیست نزد عاقلان ما نمیخواهیم ننگ و نام را باده درده چند از این باد غرور خاک بر سر نفس نافرجام را دود آه سینه نالان من سوخت این افسردگان ام را کس نمیبینم ز خاص و عام را بادلارامی مرا خاطر خوش است کز دلم یک باره برد آرام را»
حجم
۸۲۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۸۲۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه