
کتاب سال های سربی
معرفی کتاب سال های سربی
کتاب الکترونیکی «سالهای سربی» نوشتهٔ مرضیه رشیدبیگی و با همکاری اداره کل هنرهای نمایشی رادیو، توسط نشر پژوهشسرا منتشر شده است. این اثر یک نمایشنامهٔ رادیویی است که در قالب متن مکتوب در اختیار علاقهمندان قرار گرفته و به روایت زندگی یک خانواده در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در دههٔ ۱۳۱۰ میپردازد. «سالهای سربی» با بهرهگیری از عناصر شنیداری و دیالوگهای زنده، تصویری از فرازونشیبهای خانوادگی، دغدغههای معیشتی و کشمکشهای طبقاتی را در دل جامعهای در حال تغییر ترسیم میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سال های سربی
«سالهای سربی» اثری در قالب نمایشنامهٔ رادیویی است که توسط مرضیه رشیدبیگی نوشته شده و نشر پژوهشسرا آن را منتشر کرده است. این کتاب بخشی از مجموعهای است که با هدف ثبت و ماندگاری نمایشنامههای رادیویی ایران به صورت مکتوب گردآوری شده است. نمایشنامههای رادیویی، برخلاف نمایشنامههای صحنهای، بر قدرت صدا، دیالوگ و فضاسازی شنیداری تکیه دارند و با حذف عناصر بصری، تخیل مخاطب را به چالش میکشند. «سالهای سربی» در بستری تاریخی و اجتماعی روایت میشود و فضای تهران دههٔ ۱۳۱۰ را با جزئیات زندگی روزمره، مناسبات خانوادگی و تأثیر تحولات سیاسی بر سرنوشت شخصیتها بازآفرینی میکند. ساختار کتاب مبتنی بر دیالوگهای پرکشش و فضاسازی صوتی است که بهخوبی ویژگیهای نمایشنامهٔ رادیویی را منعکس میکند. این اثر نهتنها برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی و تاریخ اجتماعی ایران جذاب است، بلکه میتواند منبعی برای پژوهشگران و دانشجویان رشتههای هنر و ادبیات باشد.
خلاصه کتاب سال های سربی
در «سالهای سربی» داستان خانوادهای روایت میشود که در سال ۱۳۱۹، همزمان با ماههای پایانی حکومت رضا شاه، با بحرانهای خانوادگی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. محور اصلی روایت، خانهٔ تاجما (تاجالملوک)، بیوهٔ مرحوم فریدون میرزا است که در تدارک مراسم جهازکشون پسرش فرهاد میرزا قرار دارد. اما مخالفت پدر عروس با ورود دخترش به خانهای که آب لولهکشی ندارد، مراسم را به تعویق میاندازد و بحران تازهای در خانواده شکل میگیرد. در این میان، مونس، کوچکترین دختر خانواده، پس از سه سال زندگی مشترک و تحمل مشکلات فراوان، به خانه بازمیگردد و خبر طلاقش را میآورد. مهریهٔ او به موضوعی برای حل مشکلات مالی خانواده و تهیه خانهٔ مستقل برای فرهاد میرزا تبدیل میشود. ارسلان، جوانی خانهزاد و امین خانواده، که سالها قبل دلباختهٔ مونس بوده، با بازگشت او دچار کشمکشهای درونی میشود و تصمیم میگیرد خانه را ترک کند تا دوباره گرفتار این عشق ممنوع نشود. روایت کتاب در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوران شکل میگیرد؛ چاپخانهٔ خانوادگی، مشکلات معیشتی، دغدغههای طبقاتی و تأثیر قوانین جدید بر مناسبات خانوادگی، همگی در دل داستان تنیده شدهاند. شخصیتها هر یک با امیدها، ناکامیها و انتخابهای دشوار خود، تصویری از جامعهای در حال گذار را به نمایش میگذارند. در پس زمینهٔ این روایت، سایهٔ جنگ جهانی دوم، تغییرات سیاسی و تحولات اجتماعی ایران نیز حضور پررنگی دارد و سرنوشت شخصیتها را تحتتأثیر قرار میدهد.
چرا باید کتاب سال های سربی را بخوانیم؟
«سالهای سربی» با بازآفرینی فضای تهران دههٔ ۱۳۱۰ و نمایش جزئیات زندگی یک خانواده در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی، فرصتی برای شناخت لایههای پنهان جامعهٔ ایرانی در آن دوران فراهم میکند. این کتاب با بهرهگیری از قالب نمایشنامهٔ رادیویی، تجربهای متفاوت از روایتگری را ارائه میدهد و مخاطب را به دنیای شنیداری و تخیلی دعوت میکند که کمتر در ادبیات معاصر فارسی دیده میشود. پرداختن به موضوعاتی چون بحران هویت، مناسبات خانوادگی، تأثیر قوانین جدید بر زندگی زنان و مردان، و کشمکشهای طبقاتی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به تاریخ اجتماعی و ادبیات نمایشی تبدیل کرده است. همچنین، مطالعهٔ این کتاب میتواند الهامبخش نویسندگان و پژوهشگران حوزهٔ نمایشنامهنویسی باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامههای رادیویی، پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران، دانشجویان رشتههای هنر و ادبیات نمایشی و کسانی که به روایتهای خانوادگی و اجتماعی در بستر تحولات تاریخی علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ شناخت نقش زنان، مناسبات طبقاتی و تأثیر سیاست بر زندگی روزمره را دارند، مطالعهٔ این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سال های سربی
«تاجما به دور) آهای بلقیس کلثوم بچه هاتون رو بفرستید تو کوچه بازی کنن سرسام گرفتم .. (بچهها گویی از تاجما میترسند چون با دیدن او خیلی سریع از حیاط بیرون میدوند) . تاجما (غرولند کنان قدم بر میدارد) مثلاً کمک به حال برام فرستادن ... کلفت سرخونه هاشون رو با به عالمه بحهُ قدو نیم قد ... یکی نیست بگه عمله اکره میخوام چکار وقتی عرضه زفت و رفت بچههای خودشون هم ندارن؟ (به دور) ارسلان از مهرانگیز و روح انگیز خبری نشده؟ ارسلان (دورتر همچنان حوض را میسابد) هنوز نه خانم بزرگ! (تاحما غرولندش را ادامه میدهد و به طرف ارسلان میرود که همچنان) تاحما تاج ماه ارسلان تاج ماه حقا که گند دماغی شون به شازده مرحوم رفته. واسه مادرشونم طاقچه بالا میذارن. مثلاً امروز جهازکشون داریم باید از صبح اینجا میبودن ... (نزدیک. آب میریزد) اينم ازحوض! خوب سابیدمش خانم ... فقط مونده میرآب برسه و آبش کنه (میایستد) یس کی مییاد این میرآب؟ پسر کلئوم رو فرستادم پیاش دیگه پیداش ميشه . اوس جواد برقیام ریسه کشی کوچه رو تموم کنه میاد تو حباط چند تا ریسه برای ایوون و پنج دری و اتاق فرهاد میرزا می کشه بگو یه بارکی چندتا چراغ یه پایه و دوپایه هم کار بذاره برای حجله بندون جمعه شب. رنگ وارنگ باشن و چشمک زن ... گفتم بهش ... فقط (من ومن کنان میخواهد چیزی بگوید) ... با اجازه تون من برم ... (غیظ آلود) کحا؟»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه