
کتاب تیغ و عسل (جلد دوم)
معرفی کتاب تیغ و عسل (جلد دوم)
کتاب تیغ و عسل (جلد دوم) نوشتهی غلامرضا آبروی اثری است که به روایت داستانی و تاریخی از یاران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و برخی دیگر از شخصیتهای صدر اسلام میپردازد. این کتاب با نثری داستانی و روایتی جذاب، زندگی و دلاوریهای یاران پیامبر اسلام و امام علی را در بزنگاههای مهم تاریخ اسلام، بهویژه در جنگهای بزرگ مانند احد و صفین، بازگو میکند. نویسنده با بهرهگیری از منابع تاریخی و نقلهای معتبر، تلاش کرده است تا چهرههایی کمتر شناختهشده از یاران وفادار را به تصویر بکشد و مخاطب نوجوان و جوان را با فضای پرحادثه و پرشور آن دوران آشنا کند. نشر معارف آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تیغ و عسل (جلد دوم)
تیغ و عسل (جلد دوم) نوشتهی غلامرضا آبروی، مجموعهای از داستانهای تاریخی است که با محوریت زندگی و رشادتهای یاران پیامبر اسلام و امام علی علیهالسلام نگاشته شده است. کتاب در قالب داستانهایی پیوسته و گاه مستقل، به روایت نبردها، فداکاریها و لحظات حساس زندگی شخصیتهایی چون حارثبن صمه، وهببن قاموس، عیاشبن شریک و قیسبن مکشوح میپردازد. ساختار کتاب به گونهای است که هر بخش به یکی از این شخصیتها اختصاص یافته و با زبانی روایی، وقایع تاریخی را از زاویه دید آنها بازگو میکند. نویسنده با استفاده از منابع تاریخی و نقل قولهای معتبر، تلاش کرده است تا فضای نبردها، احساسات و دغدغههای قهرمانان را بهتصویر بکشد و مخاطب را درگیر فضای پرتنش و پرحادثه آن دوران کند. کتاب نهتنها به روایت جنگها و دلاوریها میپردازد، بلکه به ابعاد انسانی، عاطفی و معنوی شخصیتها نیز توجه دارد و تلاش میکند تصویری چندلایه از آنها ارائه دهد.
خلاصه کتاب تیغ و عسل (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب با روایتهایی از جنگ احد آغاز میشود و شخصیتهایی مانند حارثبن صمه و وهببن قاموس را در مرکز توجه قرار میدهد. حارثبن صمه، از یاران وفادار پیامبر، در نبرد احد با رشادت و ایثار، جان خود را برای حفاظت از پیامبر به خطر میاندازد و صحنههایی از فداکاری و مقاومت را رقم میزند. در ادامه، داستان وهببن قاموس روایت میشود؛ مردی که پیش از جنگ احد مسلمان نبود اما با الهامی درونی به مدینه میآید و پس از بیعت با پیامبر، در میدان نبرد به دلاوری میپردازد و سرانجام به شهادت میرسد. در بخشهای بعدی، کتاب به نبرد صفین و شخصیتهایی چون عیاشبن شریک و قیسبن مکشوح میپردازد. عیاشبن شریک، فرماندهای از قبیله غطفان، با شجاعت در برابر دشمنان میایستد و در نبردی نفسگیر، غولپیکر سپاه شام را شکست میدهد. قیسبن مکشوح، پهلوان و شاعر، با نقشهای جسورانه تا قلب سپاه معاویه پیش میرود و در تلاش برای رسیدن به خیمه معاویه، زخمی میشود. کتاب همچنین به نقش قبایل کوچکتر مانند بنینهد اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه مردان گمنام نیز در تاریخ اسلام نقشآفرین بودهاند. روایتها با تمرکز بر لحظات حساس، احساسات، تردیدها و امیدهای شخصیتها، تصویری زنده و ملموس از فضای نبردها و ارزشهای انسانی ارائه میدهد.
چرا باید کتاب تیغ و عسل (جلد دوم) را بخوانیم؟
تیغ و عسل (جلد دوم) با روایتی داستانی و زبانی نزدیک به نوجوانان و جوانان، تاریخ اسلام را از زاویهای متفاوت و انسانی روایت کرده است. این کتاب نهتنها به وقایع و نبردهای بزرگ میپردازد، بلکه به احساسات، تردیدها و انگیزههای شخصیتها نیز توجه دارد و آنها را از قالب اسطورهای خارج میکند. مخاطب با خواندن این اثر، با چهرههایی کمتر شناختهشده از یاران پیامبر و امام علی آشنا میشود و میتواند رشادت، وفاداری، ایثار و حتی لحظات ضعف و تردید آنها را لمس کند. کتاب برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر از تاریخ اسلام و نقشآفرینان آن هستند، فرصتی فراهم میکند تا با فضای پرحادثه و پرشور آن دوران ارتباط برقرار کنند و ارزشهای انسانی را در بستر رویدادهای تاریخی بازشناسند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان تاریخ اسلام، نوجوانان و جوانانی که به داستانهای تاریخی و قهرمانانه علاقه دارند، و کسانی که به دنبال شناخت بیشتر از شخصیتهای کمتر شناختهشده صدر اسلام هستند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغه فهم بهتر مفاهیم ایثار، وفاداری و مقاومت در بستر تاریخ را دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب تیغ و عسل (جلد دوم)
«کوه احد پشتسرمان و سپاهی خشمگین و کینهجو مقابلمان قرار داشت. دشمن قصد کشتن پیامبر ععٌ را کرده بود. داشتیم جنگ را میباختیم. اطراف پیامبر ۷ خلوت شده بود. علی و ابودجانه و چند نفر از اصحاب پایینِ کوه احد بودند و سواران دشمن در جستوجوی پیامبر ۷ از هر سو میتاختند. به کوه احد نگاه کردم. هیچ اثری از فراریها نبود. انگار همه آب شده و در دل سنگی کوه فرو رفته بودند. سوار دیگری از صف سپاه مکه جدا شد و بهتاخت پیش آمد. اسبی ابلق زیر ضربههای تازیانه او بهپرواز درآمده بود. هرچه نزدیکتر میشد، بر سرعتش میافزود. گویی قصد داشت تا بالای کوه احد بتازد. مردی که سرتاپایش در کلاهخود و زره بود، چون مجسمهای فلزی روی اسب تکان میخورد. دوباره ناامیدانه نگاهی به بالای کوه انداختم. سربازان فراری سپاه ما از لابهلای تختهسنگها سرک میکشیدند و جرئت پایین آمدن نداشتند. سوار زرهپوش بهسوی پیامبرء میآمد. با سرعتی که داشت، هیچکس جلویش نبود. شمشیرش را کشیده بود و بالای سر میچرخاند و از ته گلو نعره میزد. میان فریادهای دیوانوارش چیزهای نامفهومی میگفت. نزدیک پیامبر ۳ که رسید، اسب آرامتر شد. از تاخت افتاد و چند بار دور خود چرخید. سوار رجز خواند و شمشیر را بهسوی پیامبر ۳ گرفت و فریاد زد: «محمد. من عثمانبن عبداللهبن مغیره مخزومی هستم. آمدهام جان تو را بگیرم! اگر تو رهایی یابی، من رهایی نخواهم یافت!»»
حجم
۱۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه