
کتاب بازخرید زمان
معرفی کتاب بازخرید زمان
کتاب الکترونیکی «بازخرید زمان» نوشتهٔ دن مارتل و با ترجمهٔ تیم ترجمهٔ نشر ویان، توسط نشر ویان منتشر شده است. این کتاب در حوزهٔ مدیریت زمان و کارآفرینی قرار میگیرد و به بررسی راهکارهایی برای بازپسگیری زمان و افزایش بهرهوری در زندگی و کسبوکار میپردازد. نویسنده با تکیهبر تجربیات شخصی و حرفهای خود، به مخاطبان نشان میدهد چگونه میتوان با تغییر نگرش و ایجاد سیستمهای مؤثر، زمان را بهدرستی مدیریت کرد و از فرسودگی و استرس دور ماند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بازخرید زمان
«بازخرید زمان» اثری ناداستانی در حوزهٔ مدیریت زمان و توسعهٔ فردی است که توسط دن مارتل، کارآفرین و مربی کسبوکار، نوشته شده است. این کتاب با روایتی از زندگی شخصی نویسنده آغاز میشود و سپس بهسراغ چالشهای رایج کارآفرینان و مدیران میرود. ساختار کتاب بر پایهٔ ارائهٔ راهبردها و ابزارهای عملی برای بازپسگیری زمان و انرژی طراحی شده است. دن مارتل در این اثر، با بهرهگیری از تجربیات خود و نمونههای واقعی، به بررسی موانع ذهنی و عملی مدیریت زمان میپردازد و راهکارهایی برای عبور از این موانع ارائه میدهد. کتاب در قالب فصلهای موضوعی، از روایتهای شخصی و داستانهای الهامبخش تا معرفی مدلها و تکنیکهای مدیریت زمان، پیش میرود. «بازخرید زمان» نهتنها به مسائل فردی میپردازد، بلکه به چگونگی ایجاد سیستمهای سازمانی و تیمی برای افزایش بهرهوری نیز توجه دارد. این کتاب برای کسانی نوشته شده که در مسیر رشد حرفهای و شخصی خود با محدودیت زمان و انرژی مواجهاند و بهدنبال راهی برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی هستند.
خلاصه کتاب بازخرید زمان
کتاب «بازخرید زمان» با روایت زندگی پر فرازونشیب دن مارتل آغاز میشود؛ جایی که نویسنده از دوران نوجوانی پر از بحران، فرار از خانه و ورود به دنیای کارآفرینی میگوید. او پس از تجربهٔ شکستهای متعدد و کار بیش از حد، به نقطهای میرسد که درمییابد صرفاً سختتر کارکردن، راهحل مشکلاتش نیست. مارتل با بازنگری در شیوهٔ مدیریت زمان و انرژی، به اصل «بازخرید زمان» میرسد؛ اصلی که بر واگذاری وظایف کمارزش و تمرکز بر فعالیتهایی که بیشترین ارزش و انرژی را ایجاد میکنند، تأکید دارد. در ادامه، نویسنده با مثالهایی از کارآفرینان مختلف، نشان میدهد چگونه گرفتارشدن در چرخهٔ بیپایان کارهای روزمره و جزئیات، میتواند به فرسودگی و توقف رشد منجر شود. او مفهوم «مرز درد» را مطرح میکند؛ نقطهای که در آن کارآفرین یا مدیر، دیگر قادر به ادامهٔ روند فعلی نیست و باید یا تغییر کند یا رشد را متوقف سازد. راهکار پیشنهادی مارتل، ایجاد سیستمهایی برای ارزیابی، انتقال و پرکردن زمان است؛ یعنی شناسایی کارهای کمارزش، واگذاری آنها به دیگران و صرف زمان آزادشده برای فعالیتهای کلیدی و الهامبخش. کتاب با معرفی ابزارهایی مانند ماتریس دیآرآیپی، نردبان جایگزینی و دفترچههای راهنما، به مخاطب کمک میکند تا بهصورت عملی، زمان خود را بازخرید کند و بهتدریج کسبوکاری بسازد که نهتنها سودآور، بلکه رضایتبخش و متعادل باشد. در نهایت، نویسنده تأکید میکند که رشد واقعی زمانی اتفاق میافتد که فرد بتواند زمان و انرژی خود را در مهمترین بخشهای زندگی و کار سرمایهگذاری کند و از دام کار بیپایان رها شود.
چرا باید کتاب بازخرید زمان را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی کاربردی و مبتنیبر تجربه، به دغدغههای رایج کارآفرینان و مدیران دربارهٔ مدیریت زمان و انرژی پاسخ میدهد. «بازخرید زمان» فراتر از توصیههای کلیشهای، با ارائهٔ مدلها و ابزارهای مشخص، به مخاطب نشان میدهد چگونه میتوان از چرخهٔ فرسودگی و کار بیپایان خارج شد و زمان را بهگونهای مدیریت کرد که هم رشد حرفهای و هم رضایت شخصی حاصل شود. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای بازنگری در عادات کاری و ساختارهای ذهنی است و میتواند الهامبخش تغییرات پایدار در زندگی و کسبوکار باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کارآفرینان، مدیران، صاحبان کسبوکارهای کوچک و هر کسی که با کمبود زمان و فشار کاری مواجه است، مناسب است. همچنین افرادی که بهدنبال افزایش بهرهوری، ایجاد تعادل میان کار و زندگی و ساختن سیستمی پایدار برای رشد شخصی و حرفهای هستند، میتوانند از مطالب این کتاب بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب بازخرید زمان
«وقتی استوارت بالاخره این اصل بازخرید زمان را درک کرد و کمکم بر مهمترین حوزهها تمرکز کرد و همهچیز متفاوت شد. درحالیکه اکثر مواقع بستری بود و هر روز برای هر نفس عمیق تلاش میکرد، این بنیانگذار سختکوش و مشکلگشا مطالب من را پیدا کرد و در یک دورهی دو هفتهای، همهی آنچه را آموزش داده بودم با ولع تماشا کرد. برای اولین بار استوارت جنون نحوهی ادارهی شرکتش را دید. مهمتر از همه، او فوراً زمان خود را ارزیابی کرد و چیزی که کشف کرد شگفتانگیز بود. استوارت به من گفت: «من همیشه به زمانم حساس بودم؛ اما وقتی آن را نوشتم فهمیدم اوه من نباید این کار را انجام دهم.» علاوه بر تعداد شگفتانگیزی از کارهای کمارزشی که روزهایش را میبلعیدند، او مقدار زیادی از زمانش را صرف تعریف، مدیریت و تکمیل وظایف مهندسی میکرد. وقتی نرخ بازخرید زمانش را محاسبه کرد (که در فصل بعدی به شما آموزش خواهم داد شوکه شد؛ زیرا شکاف بزرگی بین ارزش ساعتی زمان او (۱۰۰ دلار) و ارزش ساعتی وظایفی که وقتش را روی آنها صرف میکرد (۱۰ دلار) وجود داشت. در واقع، بخش عمدهای از روز کاری او هزینهای معادل ۹۰ دلار در ساعت برای شرکتش به همراه داشت و در این میان، خودش را هم از بین میبرد.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه